معرفی کتاب نمایشنامه شاه لیر اثر ویلیام شکسپیر مترجم محمود اعتمادزاده ( م. ا. به آذین )

نمایشنامه شاه لیر

نمایشنامه شاه لیر

ویلیام شکسپیر و 1 نفر دیگر
4.0
92 نفر |
23 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

203

خواهم خواند

92

شابک
9647656408
تعداد صفحات
144
تاریخ انتشار
1382/6/3

توضیحات

        کتاب حاضر، ترجمه دیگری است از نمایش نامه "لیرشاه "اثر "ویلیام شکسپیر" که در پنج پرده تدوین یافته است .داستان، حکایت تیره روزی های شاه سالخورده  و کودنی است که در واپسین روزهای عمر اموالش را میان سه دخترش تقسیم می کند ; و برای هر یک که او را بیشتر دوست بدارد سهمی معین می کند .دو دختر بزرگ تر  با چاپلوسی، سهم خود را دریافت می کنند ;اما "کوردلیا"، دختر کوچک تر، با  تقوا و فداکار "لیر شاه "از تملق خودداری می کند و این موضوع رنجش پدر را  سبب می شود و دختر را از کشور طرد می کند و .....
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به نمایشنامه شاه لیر

نمایش همه

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          «اینک عالی‌ترین نشانهٔ سبک‌مغزی آدمی؛ ما، هرگاه کارها را به کام خود نیابیم، و آن هم ای بسا که نتیجهٔ فزون‌خواهی خود ما در رفتار و کردارمان باشد،- گناه ناکامی‌هایمان را به گردن خورشید و ماه و ستاره می‌اندازیم؛ تو گویی رذیلم به اضطرار و دیوانه‌ایم به اجبار آسمانی؛ اگر پست و دزد و دغلکاریم، از غلبهٔ تأثیرات فلکی است، و اگر میخواره و دروغگو و زناکاریم، از آن است که محکوم ارادهٔ زورمند سیارگانیم؛ و این خواست خدایی است که همهٔ بدی‌ها را در ما زورچپان کرده است.»

ما ساده‌لوحانه فکر می‌کنیم و طبعاً انتظار داریم تا همه‌چیز در زندگی انسان بر پایهٔ قانون علیت پیش برود، اما «شاه لیر» تراژدی وارونگی علیت دست‌کم در سطحِ زندگی انسانی است؛ تا نشان‌مان دهد اتفاقاً همه‌چیز درست عکس آن‌چه انتظارش را داریم پیش می‌روید: سلام آقای هیوم! شکسپیر انگار می‌گوید دقیقاً برخلاف آنچه تصور می‌کنی، اتفاقاً در بیشتر مواقع آدم‌های خوب آخرش می‌میرند و همه‌چیز برایشان بد پیش می‌رود و هیچ‌چیز خوبی در انتظارشان نیست. شاه لیر در پایان و وقتی در وضعیت روانی آشفته‌ای قرار دارد به بینش دست پیدا می‌کند و گلاستر وقتی نابینا می‌شود حقیقت را درمی‌یابد. حضور در غیاب ممکن می‌شود و از هیچ چیزی به وجود می‌آید؛ در جنون آگاهی و در نابینایی بینایی ممکن می‌شود. اما درست برعکس، در سطح طبیعت، قانون علیت بدون‌ در نظرگرفتن شرایط انسانی پیش می‌رود؛ یعنی مهم نیست تو حالت خوب است یا بد، اگر بنابر قانون طبیعت الان شرایط پدید آمدن طوفان برقرار باشد، طوفان به پا خواهد شد – چه تو در وضعیتی باشی که بتوانی از خودت در برابر این طوفان محافظت کنی چه نه. و این طوفان هیچ معنایی برای انسان ندارد، صرفاً قانون طبیعت است. نه پای معجزه‌ای در میان است نه پای تنبیهی آسمانی: سلام آقای اسپینوزا!
        

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          یادداشتی برای شاه لیر- (با تمرکز بر کوردلیا)- ویلیام شکسپیر
نمیدانم چه بنویسم؛ شاه لیر، تراژدی دروغ، پیری و زوال عقل است؛ از قدیم عاقلان گفته اند: (خداوندا، از عمرم بکاه و به عقلم بی‌افزای)!
شاه‌لیر، با الهام از شخصیت Leir of Britain، پادشاه افسانه‌ای بریتانیای باستان، در کتاب تاریخچه پادشاهان بریتانیا، به نگارش جفری مانموث، نگاشته شده در سال ۱۱۳۶، خلق شده است. یحتمل شکسپیر شاه‌لیر را در سال ۱۶۰۵ خلق کرده باشد.
شاه‌لیر پیر و خرفت شده است؛ عقلش سر جایش نیست؛ قلمرو شاهی‌اش را به دست دو دختر چاپلوس بدطینتش سپرده، و دعای خیرش را از دختر فرشته‌سیرتش، کوردلیا، دریغ کرده و وی را بی‌جهیز و ملعون به همسری شاه فرانسه در می‌آورد.
اما کوردلیا میگوید: ((گذشت زمان آنچه را که حیله‌گری پنهان می‌دارد آشکار خواهد ساخت؛ و کسی که بر بدکاری‌هایش سرپوش می‌گذارد سرانجام شرمساری خواهد برد))
کوردلیا، قهرمان زن داستان است؛ اما بسیار کم بدو پرداخته شده؛ اما در همه جای داستان سایه انداخته است.
چرا کوردلیا بر همه جای داستان اشراف دارد؟ زیرا مظهر صداقت است و تمام تراژدی‌ها به دلیل حرف های صادقانه وی و دروغگویی و چاپلوسی دو خواهر دیگرش و دروغ‌گویی های ادموند (پسر نامشروع کنت گلاوستر (از نزدیکان شاه‌لیر) ) نشات میگیرد. 
((علت محروم گشتنم از لطف و مرحمت شما، به‌درستی، بی‌بهره بودنم از چشمی مدام دریوزه‌گر است و چنان زبانی که از نداشتنش خشنودم و همین کمبودهاست که غنی‌ترم می‌گرداند.))
در مقابل کوردلیا، گونِریل قرار دارد؛ دختر دیگر شاه که در این نمایشنامه، نماد پست ترین فطرت های انسانیست. گونریل برای رسیدن به آنچه میخواهد، از هیچ چیز ابایی ندارد؛ نه صداقتی دارد و نه شرافتی. او پدرش را در طوفان رها میکند، خواهرش را به کام مرگ میکشد و در اخر، ناتوان از پذیرش شکست، خودش را به آغوش مرگ می‌اندازد؛ لذا دیگر گناهی نیست که گونریل نکرده باشد.
بی‌شک، از نظر نقش زنان در نوشته های شکسپیر، شاه‌لیر یکی از کلیدی ترین آثار به شمار می‌آید.
        

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

sky

sky

2 روز پیش

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

نمایشنامه
          نمایشنامه شاه لیر اثر جناب شکسپیر
خلاصه: 
📕شاه لیر فرمانروای بریتانیا که سالی هایی چند بر بریتانیا حکومت کرده است اکنون قصد دارد ملک خود را به سه دخترش واگذار کند ،شاه لیر تحت تاثیر کبر و خود رایی سه دخترش را فرا می خواند و خواستار میشود که هر کدام اذعان دارند که چقدر پدرشان را عزیز می دارند، دختران بزرگتر تملق پیشه می کنند اما دختر کوچکتر کوردلیا به پایه حقیقت و دور تملق جواب می دهد که این به مذاق شاه خوش نمی آید و او را از خود می راند سپس دارایی و موقعیت خود را بین دو دختر دیگرش گانریل و ریگان تقسیم می کند باید دید شاه بریتانیا چه سرنوشتی خواهد داشت و طرد کردن مهربان ترین دخترش مایه خوشبختی اش خواهد شد یا خیر....


یکی از  فلج کننده ترین آثار شکسپیر هست این نمایشنامه برای اینک تا تموم نشه نمیشه کنار گذاشتش😅

📘بدی شروع مطالعه از کتاب هایی ک شاهکارن اینه که به مرور توقعت از قلم یک نویسنده میره بالا و دیگ حتی اگ از خود همون نویسنده هم یک اثر ضعیف تر بخونی راضیت نمیکنه این نمایشنامه استاندارد هارو بالا میبره ...
البته بنظرم هر کتابی حتی ممنوعه ترین کتاب ها یه چیزی برای ارائه به ما دارن یا حداقل ما ازشون یچیزی میتونیم بکشیم بیرون اینکه یک کتاب بده یا خوبه برا من یه ذره غیر منطقیه چون از کتاب بد هم میشه یچیزایی دریافتی داشت برای اینکه ما با یکسری چهارچوب های خاص سراغ کتاب ها میریم وطبعا چیزی که مغایر با چهارچوب هامون باشه رو بدون منطق نمی پذیریم، اگر اون کتاب اونقدر منطقیه که میتونه ما رو قانع کنه پس محتواش جای تامل داره نمیشه همینجوری ردش کرد ....

 یکاری که همیشه دوست دارم انجامش بدم اینه که قبل از شروع یک کتاب تمام پیش زمینه های ذهنیم رو بزارم کنار بعد شروع کنم به خوندن نمیدونم امکان پذیره یا نه ولی بنظرم چالش بزرگیه..🌱


📗شاید با خودتون بگید چهارچوب های ما ممکنه براساس همین مطالعات  شکل بگیره ولی آیا پیش اومده که توی یه کتاب شما طرف به اصطلاح منفی داستان رو دوست داشته باشید پس خوبی یا بدی با توجه به عوامل بیرونی و درونیمون از قبل برامون تعریف شده است و مطالعه صرفا این چالش رو برامون ایجاد میکنه که صحت و سقم عقایدمون رو بسنجیم البته اگر ذهنیت تک بعدی مانعمون نشه....🧡

موقع مطالعه این کتاب یا بهتره بگم گوش کردن کتاب این قضیه ذهنم رو درگیر کرده بود و این جوابی بود که به خودم دادم و برای من قانع کننده بود..🟣

امیدوارم تنبلی رو بزارم کنار و برای همه ی کتاب هایی که میخونم یادداشت بنویسم چون نوشتن درمورد کتاب به ماندگار شدنش تو حافظه کمک میکنه...
        

34

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

تراژدی شاه
          تراژدی شاه‌لیر را می‌شود جامع‌ترین و کامل‌ترین اثر شکپسیر نویسنده و شاعر شهیر انگلستان دانست. جامع از این جهت که مضامین اجتماعی، خانوادگی، اخلاقی، فلسفی  و روان‌شناسی آن غنی و به تمام است و کامل از روی که این‌ها همه در بستری شاعرانه، آهنگین و زیبا آرمیده و مناعت قلم او به کمال است. از این روی سرتر از مکبث، اتللو و هملت می‌نماید.
این درام تراژیک آمیخته‌ای از غرور، سخن‌چینی، خشم و تصمیمات مهلک برآمده از آن، وفاداری یاران دیرین، خیانت منفعت‌پیشگان، جنونی آکنده از مستی قدرت و توانایی، عزلت و بیهودگی بعد از نابودی، رخوت و افسون در توانگری و در نهایت فرزانگی در عین بی‌چیزی و درویشی است.
شکسپیر در این اخلاق‌نامه شاهان،‌ پدران و امیران را به صبر، فهم نیات درونی اطرافیان، پذیرش شکست و درد ناشی از زهر غرور و تکبر فرا خوانده و هشدار می‌دهد؛
چه بذر مهربانی‌ها که خار کینه و نفرت می‌پراکند و چه بی‌مهری‌ها که در وجود پاکان ،سرو وفا و پایداری می‌نشاند. هرچند عمق تراژدی در این اثر به پای غم‌نامه رستم و سهراب،‌دردنامه آرش کمانگیر و یا سوگ سرودسیاوش‌ نمی‌رسد اما می‌توان این کار را در کنار خورشید بی‌نظیر شاهنامه، ستاره‌ای درخشان در آسمان ادبیات جهان دید. شکسپیر داستان خود را با پیوندی عمیق با عناصر طبعیت در هم تنیده است و از نماد‌پردازی بسزایی بهره برده است؛ جهالت را کوری،‌ خشم را توفان و سرشت سرکش انسان را در ددان و دیوان تصویر نموده است.
یک ویژگی نمایشنامه در برابر درام و رمان این است که نویسنده فرصت درک و شناخت دقیق شخصیت‌ها را نه از توصیف‌ها و واکاوی‌های خود بلکه از رفتار و گفتار مردمان مطابق آنچه چشم ظاهر می‌بیند به خواننده یا شنونده واگذار نموده است. از این جهت در خواندن یا شنودن‌شان باید چشم و گوشی خردمند‌تر نسبت به قبل داشت.
        

42

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1