اگر به کتاب‌های با موضوعات غمگین علاقه دارین، این کتاب ناامیدتون نمی‌کنه.
        

                شخصیت پردازی خیلی خیلی قشنگی داشت اما به شخصیت‌های فرعی چندان نپرداخته بود..
داستان هم به خوبی بی‌بند و باری و آشفتگی زندگی فردی معتاد به قمار رو نشون می‌داد.

پیشنهاد می‌کنم کتاب رو با ترجمه‌ی جلال آل احمد بخونید، لذتش رو چندین برابر می‌کنه.
        

                کتاب می‌تونست نصف این هم نوشته بشه، بقیه فصل‌ها اضافی بود.
        

                الان تقریباً چهارساله که با بولت ژورنال برنامه‌ریزی می‌کنم و خیلی راضی هستم، اغراق نیست اگر بگم خوندن این کتاب و آشنا شدن با مترجم بی‌نظیرش زهرا نجاری یکی از بهترین اتفاقات زندگیم بوده.
پیشنهاد می‌کنم بعد از خوندن کتاب صفحه‌ی اینستا یا سایت نردیشمی رو دنبال کنید، خانم نجاری نکات خیلی مهمی رو درباره‌ی این روش برنامه‌ریزی به اشتراک گذاشتن.
        

                واقعاً کتاب مفید و کاربردی‌ای برام بود و به بقیه هم پیشنهادش می‌کنم.
        

                از شخصیت‌پردازی گرفته تا داستان و حتی پایان کتاب، بسیار برام دلنشین و دوست داشتنی بود.
        

                بنظرم طرز تفکر نویسنده درباره‌ی چیزهایی مثل پس‌انداز تا حدودی سختگیرانه بود و به مطابق با اصول ایشون آدم در اختیاره پوله تا پول در اختیارش..
اما در کل مطالبی که عنوان می‌شه کاملاً درسته و تمرینات کتاب به پیاده سازی مطالب کم‌ می‌کنه.
        

                اوایل داستان خیلی برام دلنشین بود اما از جایی به بعد (تا قبل قسمت‌های پایانی و حل شدن معماها) فقط برای این می‌خوندم که تموم بشه.
معماهای داستان خیلی کش پیدا می‌کنه اینقدر که دیگه واقعاً طرح شدن معماهای جدید و بدون پاسخ، خسته‌کننده می‌شه اما جوابشون واقعاً شوکه کننده است!!
نکته‌ای که درباره‌ی کتاب دوست داشتم تغییر زاویه‌ی دید بود، از یه جایی به بعد تمام قضاوت‌هایی که درباره‌ی شخصیت‌ها داشتید اشتباه در می‌آد و در آخر مطمئن نیستید که شخصیت‌ها رو درست شناختید یا نه..
و در مورد پایانش، برخلاف برخی برای من جالب بود.
        

                حدود یک سوم اول داستان هیچ کششی برام نداشت اما کم‌کم جذابیت خودش رو پیدا کرد. روح این داستان با افسانه‌های کره‌ای آمیخته بود و عاشقانه‌ی غیرمنتظره و زیبایی برای من داشت.
اما بیشترین چیزی که راجبش دوست داشتم علاقه‌ی زیاد شخصیت اصلی به خانواده‌اش و نقش پررنگ اونها توی زندگیش بود. نمی‌تونم بگم یک اثر فوق العاده بود اما خوندنش حس خوبی بهم منتقل کرد.
        

                فضای داستان به خوبی یک پادآرمان‌شهر رو به تصویر کشیده و ایده‌های جالبی داشت اما به شخصه با پایانش خیلی ناامید و ناراحت شدم.
        

                یه کتاب کوچیک و جمع و جور که نهایتاً تو کمتر از نصف روز تموم می‌شه، داستان این کتاب برای من جالب بود و روندش غیر منتظره.. علاقه‌ی شدید شخصیت‌های کتاب حس خوبی به کتابخون‌ها می‌ده.
        

                این داستان به نوعی ادامه‌ی داستان زیبای خفته‌ی و نسل بعدی اون رو روایت می‌کنه. برای دوست‌داران دنیای جادو و ژاتر فانتزی می‌تونه کتاب جالبی باشه..
        

                شب دوازدهم اولین اثری بود که از شکسپیر خوندم، یک عاشقانه‌ی زیبا و دوست‌داشتنی که نسبت به بقیه‌ی آثار شکسپیر شاید ساده‌تر و ملایم‌تر بود اما بی‌نهایت به دلم نشست.

پ‌.ن: شخصیت دلقک خیلی جالب و دوست‌داشتنی بود.
        

                یک تراژدی بزرگ که با قدرت شروع می‌شه و در غم‌انگیزترین حالت پایان پیدا می‌کنه.
یکی از نکاتی که من راجب آثار شکسپیر دوست دارم اینه که دلقک‌ها و به ظاهر نادان‌ها، عاقلانه‌ترین حرف‌ها و دیالوگ‌ها رو برای گفتن دارند.
شاه لیر شاید برای من بهترین اثر شکسپیر نبود ولی قطعاً خوندنش لطف خودش رو داشت.
        

                روایت این عشق افسانه‌ای اونقدرها هم که تصور می‌کردم زیبا و افسانه‌ای نبود! اما نکته‌ای که باعث شد از خوندن این کتاب لذت ببرم توضیحات جامع و جالبی بود که در ابتدای کتاب درباره‌ی شکسپیر و این اثر آورده شده بود و البته قلم زیبای شکسپیر که مترجم تمام تلاششون رو کرده بودن ترجمه به یک زبان دیگر از ظرافت‌ها و زیباییش کم نکند.