کتاب حاضر رمانی است عاشقانه و با احساس از داستین تائو. او داستان جولی دختر هفده ساله و سم را روایت میکند. یک عاشقانه ای که برنامه های زیادی برای آینده شان دارند. جولی در رویای نویسندگی و سم با هدف نوازندگی روزهایشان را سپری میکنند. آنها در فکر ازدواج و رسیدن به اهدافشان هر روز رویاهای زیبایشان را مرور میکردند که ناگهان حادثه ای تلخ تمام اینها را نابود میکند. سم تصادف میکند و جان خود را ازدست میدهد و جولی در مواجهه با این فقدان دچار غم و اندوه شده و در پی فراموش کردن گذشته خود برمی آید.اما نویسنده داستان، مخاطب خود را رها نمیکند و او را با رویاهای دیگری همراه میکند. جولی بعد از این اتفاقات به طرز عجیبی یک وویس از سم دریافت میکنید.به تلفن او زنگ میزند و سم جواب او را میدهد. برای من این رمان از هیجان انگیزترین رمان هایی بود که خواندم. یک رمان احساسی و عاشقانه که با دردها و فقدان هایش شما را متعجب و شگفت زده میکند.