چقدرررر این کتاب خوووشگل بود 
من نسخه صوتی کتاب رو شنیدم که گویندش هم خود خانم شیرمحمدی بود
از شنیدنش واااقعا لذت بردم، از اون دسته کتابایی بود که تا تموم نشه خیالت راحت نمیشه و نمیتونی از جات بلند شی
        

                به نظرم بهترین نظر درباره خطبه، متن پشت کتاب بود
        

                شروع کتاب با انگیزه شرکت توی مسابقه بود ولی دوست داشتم کلی ازش مطلب خوب برای خودم یاد بگیرم
ولی متاسفانه اینقدر متنش سنگین و غیر قابل هضم بود که قید مسابقه رو که هیچ، قید تموم کردن کتاب رو هم زدم
حیف واقعا...
        

                واقعا کتاب عالی و دلنشینی بود...🌹
وقتی دوستم درباره این کتاب باهام صحبت میکرد و بهش گفتم که نخوندمش کلی تعجب کرد، خودمم بعد اینکه تمومش کردم از خودم تعجب کردم که چرا این رمان معروف رو زودتر نخونده بودم😁
از اون دسته رمان هایی هست که حسابی به دل و جونم میشینه، چون آخرش همون جوری میشه که دلم میخواد😁
کتاب واقعا جذاب و زیبایی هست و اگر تا به حال این کتاب رو نخوندید بهتون خوندنش رو توصیه میکنم
        

                با اینکه خوندن کتاب هایی که غم و اندوه درون شون موج میزنه رو باهاش مخالفم، ولی این کتاب رو دوست داشتم. 
کتاب خاطرات پسری که داره به صورت غیرقانونی مهاجرت می‌کنه و تمام معضلات و مشکلات و اتفاقاتی که در طول مسیر و بعد از رسیدن به مقصدی دوست نداشتنی براش رخ داده رو توصیف می‌کنه.
به نظرم نویسنده خیلی عالی صحنه ها رو توصیف کرده بود و من واقعا از خوندنش لذت می‌بردم، البته من نسخه صوتی این کتاب رو استفاده کردم و میشه گفت مهارت گوینده هم  تاثیر زیادی داشت برای من که از این کتاب لذت ببرم.
تنها عیبی که برای قائل کتاب بودم، اینکه پایان نامشخص و گیج کننده ای برای من داشت، واقعا دوست نداشتم اینطوری تموم بشه 

خوندن کتاب رو بهتون توصیه میکنم، فقط اگر به کتاب هایی با داستان های غم انگیز یا ناراحت کننده حساس هستید، نخونید یا وقتی بخونید که حالتون خوبه
        

                کتاب در رابطه با دختری از تبار کره شمالی هست که در ابتدای کتاب میاد از اوضاع کشورش و قوانینش میگه، یه روز از روی کنجکاوی میخواد کره جنوبی رو ببینه به خاطر تعریف هایی که ازش شنیده یا فیلم هایی که ازشون دیده، ولی درنهایت  برگرده کشورش و پیش خانوادش ولی ....

کتاب جذاب و خوبی بود و خسته کننده نبود، ولی خودم به شخصه به خاطر سختی هایی که خودش و خانوادش کشیدن یکم ناراحت کننده بود برام، اگر حالتون خوب نیست به نظرم فعلا نخونید، شاید حالتون به خاطر تحت تاثیر قرار گرفتن کتاب بدتر بشه
        

                کتاب در رابطه با دختری با عقاید نسبتا مذهبی است که در خانواده مذهبی بزرگ شده، بعد از ورودش به دانشگاه عقایدش تحت تاثیر قرار میگیره، از طرف دیگه نویسنده داستان پسر مسیحی رو بیان می‌کنه که مادرش نذر می‌کنه پسرش هر سال در ایام عاشورا درمحله شون برای نذری کمک کنه و این پسر از این طریق با اسلام اشناییت نسبی پیدا می‌کنه 
در ابتدا پسر در همسایگی خانه دختر زندگی می‌کنه و با وجود علاقه ای که بین شون ایجاد میشه، یه روزی میره که دین حقیقی رو پیدا کنه و ...

از نظر من کتاب خوبی بود و آدم می‌تونه از خوندنش لذت ببره
        

                اول از همه باید گفت که کتاب های خانم شکوریان جزو کتاب هایی هست که به شدت تو دل برو و خوندنی هستن و آدم واقعا از خوندنش هم لذت میبره، هم کلی چیز یاد میگیره هم بعضا مثل من با خوندن این کتاب یه نگاه به خودش می‌کنه و تصمیم به تغییراتی در خودش میگیره...
واقعا دست مریزاد به این قلم❤️
داستان پسری که با دوست خودش به مشکل خورده و شهادت دروغین علیهش گفته شده، قاضی به جای زندان و ... حکم جالب و خلاقانه ای براش صادر می‌کنه، تحقیق درباره یک الگوی ملی، و این موضوع خودش میشه علتی بر شروع تغییرات این فرد از نظر عقیدتی و اخلاقی
واقعا کتاب غنی هست و آدم از خوندنش  حسابی کیف می‌کنه و بهره میبره
        

                از قشنگ ترین و حال خوب کن ترین کتاب هایی که خوندم... از جمله کتاب های هست که ۵ تا ستاره براش کمه
متنش ادبی هست و شاید بعضی ها که اولش شروع میکنن به خوندنش، جذبش نشن. ولی رفته رفته اینقدر محتوا جذاب میشه که حتی اگر متن ادبی هم دوست نداشته باشید میتونید از خوندن این کتاب لذت ببرید

سرگذشت مسلمان شدن سلمان فارسی، پسری از تبار ایران که زرتشتی بوده و خودش به انتخاب خودش و با مخالفت شدید خانواده اش، به دنبال دین حق بوده و درنهایت به دین اسلام رسیده
        

                کتاب جالبی بود، در قالب رمان وجوب حجاب و شخصیت زن در اسلام رو بررسی میکرد.
دلایل همه منطقی و با استدلال و منبع بودن، ولی برخی جاها حس میکردم خیلی ضعیف بحث میشد و حتی حضار با وجود عقاید از پایه متفاوت با سخنران داستان، با پیش و پا افتاده ترین استدلال ها، صحبت های سخنران رو قبول میکردن 
ولی روی هم رفته کتاب خوبی بود و ارزش خوندن رو قطعا و بی شک داره
        

                من با این کتاب وارد دنیای ۸ سال دفاع مقدس شدم.
یادمه حدود ۱۳ یا ۱۴ ساله بودم که این کتاب قطور رو  توی کتابخونه پدرم دیدم...
تصمیم برای خوندنش با این انگیزه بود که برای اولین بار یه کتاب با این حجم زیاد رو مطالعه کنم و حداقل توی دلم به خودم افتخار کنم😅
ولی بعد شروع خوندن کتاب... انگیزه کتاب خوندن من کجا و کاری که خوندن صفحه به صفحه کتاب و کاری که با دل من میکرد کجا...
واقعا تجربه قشنگی بود برای من آشنایی با فضای ۸ سال دفاع مقدس
شهید شخصیت جدی برای من داشت در عین حال که شوخ طبعی های خودشون رو داشتن
از صبوری همسرشون در برابر مجروحیت های ایشون هم نمیشه گذشت
خوندن کتاب رو به علاقه مندان حیطه دفاع مقدس توصیه میکنم
        

                کتاب به خودی خود نمیتونه حس خوبی رو بهمون منتقل کنه، چون یادآور خاطرات بد دوران پاندمی کروناست.
ولی نویسنده تونسته با الهام گیری از اتفاقی خیالی، داستان رو امیدوار کننده پیش ببره.
موضوعی که برام جالب بود، توصیف زیبا و نگاه دقیق نویسنده به مشکلات دوران کرونا بوده، یعنی اگر چندین سال بعد کسی که این دوران رو نچشیده، این کتاب رو بخونه می‌تونه ادعا کنه که در جریان خیلی از مشکلات ریز و درشت اون دوران هست.
از خونه نشینی ها و از دست دادن شغل افراد و سختی کار کادر درمان گرفته تا همکاری نکردن بعضی افراد در رعایت بهداشت و دور شدن از مکان ها و مجالس مذهبی تا حتی نگاه های نژادپرستانه به تمام چینی ها و ...

درسته که از محتوای کلی کتاب انرژی مثبت نمی‌گرفنم چون خاطرات بدی برام زنده میشد، ولی قطعا آخرین باری نبود که میخوندمش،به نظرم سال ها بعد برای یادآوری سلامتی و آرامشی که جهان برای نجات از این ویروس پیدا کرده حتما میخونمش
        

                فکر کنم خیلی وقته که از خوندن آخرین کتابی که تا نور چشمام یاری کنن بخونمشون میگذشت تا به امروز...
واقعا دلم تنگ شده بود برای این حس و حال که یه کتاب رو جوری بخونم که نفهمم کی تموم شد... و با تموم شدنش غصم بگیره
یاماها به نویسندگی خانم حاجیان نژاد، داستان خیلی دلنشین و زیبایی داشت، قصه پسری که تنها داراییش واسه خالی کردن عواطف و احساساتش نوشتن نامه ای برای برادر گمشده اش بود... تنها مرهم دردش

اگر بخوام داستان کتاب رو با دوتا عبارت توصیف کنم، یکیش «بازی سرنوشت»، یکی هم «چقدر زود همه چی دیر میشه»

خوندن کتاب رو به شدت توصیه میکنم و به نظرم کسی از خوندنش پشیمون نمیشه
        

                اگر به این هدف این کتاب رو بخونید که مطالب جامع و کاملی رو برای تصمیم گیری ازدواج تون داشته باشه، میتونم بگم کتاب خوبی رو انتخاب نمیکنید، از دو نظر:
۱)به نظرم کتاب های کامل تر و حتی از نظرم به روز تر و جامع تری وجود داره در این حیطه 
۲)خود کتاب هم گفته که بایدها و نباید ها در دوران مجردی و انتخاب همسر و متاهلی، پس انتظار هم می‌ره که فقط مختص انتخاب همسر نباشه

ولی برای بخش متاهلی به نظرم کتاب خیلی خوبی بود، البته منم اولین کتابی بود که در این حوزه میخوندم، ولی به نظرم خیلی منطقی مشکلات زندگی ها رو بررسی کردن بود و خیلی منطقی تر براشون راه حل داده بود.

در کل برای دونستن و یاد گرفتن مطالب بخش متاهلیش این کتاب رو بهتون توصیه میکنم
        

                این کتاب، یه الگو موفق کاملا ایرانی با وجود چاشنی تحریم، مشکلات اقتصادی، پارتی بازی و ... تمامی موانع و مشکلاتی که بهونه خیلی از ماها برای بسم الله کارامون می‌تونه باشه.
فردی که انگیزه کاراش خدایی بوده و در این مسیر کم هم معجزه ندیده... فردی که هدف کسب و کارش رو پول قرار نمیده، با اینکه در طول مسیر و تولیدات شون به جایی رسیده بودن که میتونستن تخت هایی رو تولید کنن که به شدت فروش و استقبال بالایی ازش می‌شده،ولی روی مسیر خودشون که خدمت به مردم هست میمونن.
اینه فرق حرف و عمل
این کتاب رو من از معاونت فرهنگی دانشگاهمون هدیه گرفتم و چه هدیه خوبی بود واقعا...
خوندنش رو به همه کسایی که هدف شون از روزمرئه و زندگی و کسب و کارشون فقط پول نیست توصیه میکنم
مخصوصا کسایی که میخوان یه کسب و کار راه بندازن