بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

چراغ ها را من خاموش می کنم

چراغ ها را من خاموش می کنم

چراغ ها را من خاموش می کنم

3.8
282 نفر |
81 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

28

خوانده‌ام

675

خواهم خواند

170

چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم اثر زویا پیرزاد، در سال 1380 توسط نشر مرکز منتشر شد و تا کنون بیش از 108 بار تجدید چاپ شده است. زویا پیرزاد نویسنده ایرانی ارمنی مسلک، در آبادان متولد شد. وی نخستین بار با چاپ چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم به مخاطبان خود معرفی شد، و جوایزی همچون بهترین کتاب سال وزارت ارشاد، بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری و همچنین لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا را از آن خود کرد. زویا پیرزاد خود این کتاب را به زبان فرانسه ترجمه و منتشر کرده است. همچنین این کتاب به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، یونانی، نروژی، چینی و ترکی نیز ترجمه شد. این کتاب داستان زندگی روزمره و تاحدی ملال‌آور زنی ارمنی و سی و چندساله است که در دهه‌های 40، در خانه‌های سازمانی آبادان زندگی می‌کند. او سعی می‌کند همسر و مادری نمونه باشد و البته چنین هست؛ اما در ضمن ورود همسایه‌های جدید کمی رنگ زندگی روزمره او تغییر می‌کند. چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم درون‌مایه‌ای خانوادگی دارد که به روابط عاطفی و اجتماعی و تلاش برای انس با آن می‌پردازد، که البته خالی از زوایای سیاسی نیست.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به چراغ ها را من خاموش می کنم

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به چراغ ها را من خاموش می کنم

نمایش همه

پست‌های مرتبط به چراغ ها را من خاموش می کنم

یادداشت‌های مرتبط به چراغ ها را من خاموش می کنم

            .
از همان شروع زندگی متأهلی، در خانه بودن و به قول خودم، آزاد بودن را انتخاب کردم. تا الان که پانزده سالی می گذرد، از انتخاب خودم راضی بوده ام. ولی گاهی پیش آمده که تردید کرده ام، خسته شده ام، خودم را در گرداب روزمرگی ها دیده ام. در نهایت گوشه ای نشسته ام و خودم را از بیرون نگاه کرده ام و دوباره مصمم تر از قبل در خانه مانده ام و بزرگ شدن بچه هایم را لحظه لحظه رصد کرده ام و از ثانیه های با هم بودنمان لذت برده ام. هیچ وقت عنوان زن خانه دار را دوست ندارم و در برگه های معرفی نامه، روبروی شغل، گزینه ی خانه دار را خط می زنم و به جای آن می نویسم؛ مادر!
اگر شما هم چنین حسی دارید و اگر شب ها، قبل از خواب سری به آشپزخانه می زنید و بعد به اتاق خواب بچه ها می روید و روانداز آنها را چک می کنید و بعد چراغ ها را خاموش می کنید؛ خواندن کتاب «چراغ ها را من خاموش می‌کنم » برایتان جذاب خواهد بود. 
داستان زن ارمنی به نام کلاریس در دهه ی چهل شمسی در شهر آبادان...
⁦✔️⁩زویا پیرزاد،  نویسنده ارمنی‌تبار اهل ایران است که سال ۱۳۸۰ با رمان چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم جوایزی همچون بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا را به دست آورد.
🌱 من این کتاب را از اپلیکیشن نوار با صدای شبنم مقدمی کوش دادم. شیوه روایت و تغییر لحن ها جذابیت داستان را بیشتر کرده بود.
          
                 یکی از جذابیت‌هایی که متن کتاب دارد این است که شخصیت اول که یک زنِ خانه‌دار است، هنگام توصیف کردن فضا و مکان و ... یا مابین دیالوگ‌هایش با دیگر اشخاص افکارش را هم بیان می‌کند یا اگر چیزی یادش می‌آید آن را تعریف می‌کند یا مثلاً به گذشته هم‌زمان فلش‌بک می‌زند. مثلاً افکاری که مابین دیالوگ‌ها به یاد می‌آورد شامل قضاوت طرف مقابل یا کارهایی که باید انجام دهد یا حسرت‌ها یا آرزوها یا ترس‌ها یا دودلی‌ها و شک و ابهام‌ها می‌باشد.
وقتی شخصیت اول حالش بد می‌شود، هم‌زمان ماجراها هم درهم می‌پیچد و افکاری که به ذهنش می‌آیند که همه چیزهای ناراحت‌کننده یا آزاردهنده برای او هستند؛ یعنی  چیزهای آزاردهنده در محیط اطراف برایش بولد و پررنگ می‌شود و بیشتر به چشمش می‌آید.

        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.