معرفی کتاب آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟ اثر سیدمحمدرضا واحدی

آقای  سلیمان! می شود من بخوابم؟

آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟

3.2
39 نفر |
16 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

83

خواهم خواند

9

شابک
9786009255719
تعداد صفحات
248
تاریخ انتشار
1396/3/16

توضیحات

کتاب آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟، نویسنده سیدمحمدرضا واحدی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟

لیست‌های مرتبط به آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟

یادداشت‌ها

نورا

نورا

1401/9/21

          به جای سرزنش من به او نگاه کنید
دلیل سر به هوا گشتن زمین ماه است
کتاب روایتگر نغمه ایست که بعد از ورود به دانشگاه تحت تاثیرفضای ان قرار میگیرد همانند آفتاب پرست که رنگارنگ میشود اعتقاداتش هم خط خطی میشود در مقابل پدر جانبازش و مادرش موضع میگیرد و نغمه دیگری میشود که دیگر او را نمی توان شناخت کتاب روایتگر روبیک ارمنی است که مینوازد، مینوسد و به عشق نغمه شعر میگوید و سالی یک بار هم به نیت نذر پدر و مادرش زیر دیگ شله زرد را هم میزند روبیک یک سال ونیم هجرت میکند تا فرق بین دین مسیح و دین اسلام را با ذره ذره وجودش درک کند و بتواند رشد کند شخصیت روبیک نمونه ی بارز از یک انسان کامل است او با اوجش مرا شاد کرد اما نغمه با سقوطش مرا رنجاند سفر نغمه شروعی دوباره برای او بود توانست ذهنم را به چالش بکشد این کتاب باعث شد اندوخته های ذهنم را دوباره با تامل بازنگری کنم و ناخواسته پاسخ انها را در کلماتی که روی صفحات کتاب شناور هستند پیدا کنم.....
کاش همانگونه که روبیک گشت و گشت تا حق را پیدا کنند ما هم بتوانیم شبهاتمان را در دفترچه ای مکتوب کنیم و به دنبال جواب آنها بگردیم تا ان را پیدا کنیم کتاب برای منی که اوقات فراغتم را با متون ادبی و شعر پر میکنم بسیار لذت بخش بود در نهایت پیشنهاد میکنم این کتاب را حتما بخوانید
        

16

          زبان روایت و نثر کتاب خوب و خوشخوان است و ویراستاری هم خوب است.

داستان روند یکسانی ندارد و اوایل کُند پیش می‌رود و بعد کمی هیجان به آن اضافه شده و تندتر می‌شود و در یک چهارم پایانی کتاب، روایت شتاب می‌گیرد و شیرین تمام می‌شود.

موضوع انتخابی، تکراری است و بارها عشق یک پسر و دختر جوان را که مذهب یا دین و اعتقادات متفاوت آنها، مانع وصال‌شان است؛ دیده و خوانده‌ایم، اما این ماجرا با آنها تفاوت‌هایی دارد.

به نظرم با وجود تازگی و زیباییِ دیدِ نویسنده و روایت موضوع، سرعت بیان و روایتِ داستانِ این کتاب، درخشان نبود و از آنی که تصور می‌کردم، ضعیف‌تر بود.

یک خانم مسیحی که فرزند ندارد؛ به خانۀ همسایۀ مسلمانش می‌رود و در پختن شُلّه‌زردِ نذریِ اربعین کمک می‌کند و با راهنمایی خانم صاحب‌خانه که صاحبِ نذری هم هست؛ از معصومین علیهم‌السلام می‌خواهد، برای فرزنددار شدنش دعا کنند.

سال بعد به حاجتش می‌رسد و قنداقۀ پسری ـ روبیک ـ را در آغوش دارد و از همان زمان تولد تا سال‌ها بعد از آن، همواره او را به سر دیگ نذری می‌آورد و روبیک بزرگتر که می‌شود در توزیع نذری کمک می‌کند. 

و اما روبیک جوان، عاشق دختر همسایۀ مسلمان می‌شود؛ ولی به جهت اختلاف مذهب ... .

نکته: گرچه به برخی دغدغه‌های جوانان امروز، نسبت به دین و علت دین‌گریزشدن آنها اشاره شده است، اما این کتاب نگاهی سطحی به این موضوع مهم و اساسیِ گریبان‌گیر جوانان دارد و باید نگاهی دقیق‌تر و عمیق‌تر، بدین دغدغه‌های جوانان داشت و البته نویسنده هم ادعای بررسی عمیق این مسائل را در این داستان ندارد.

اما به قول دوستی؛ همین مطرح‌کردن درست و مناسب این موضوع؛ یعنی پذیرش اینکه چنین مسئله‌ای وجود دارد، خود قدمی روبه‌جلو محسوب می‌شود. 

و قطعا بعد از پذیرش مسئله، می‌توان در پی راه حل‌ها و شیوه‌های برطرف‌کردن این مسائل و پاسخ‌گویی منطقی و درست به جوانان بود.

وگرنه با انکار و بستن چشم به روی این مسائل، اساسا روش درستی را برای روبرو شدن با این مسائل و تلاش برای حل آنها انتخاب نکرده‌ایم.

و دیگر اینکه؛ باید در این موارد ایجابی برخورد کرد نه سلبی و نگاه و برخورد مثبت سازنده است و نگاه و برخورد منفی ویران‌کنندۀ ایمان، شخصیت و دین و دنیای جوان امروزی!

و البته باید از افراد مطلع روحانی و غیرروحانی مرد و زن، که هم اطلاعات لازم را داشته باشند و هم علاقه‌مند به کمک به جوانان باشند، برای گذر از این بحران دشوار بهره جُست تا از روش‌های درست و متکی به جذب استفاده کنند نه تلاش برای دفع آنکه چون ما نمی‌اندیشد!
        

11

          هدف کتاب برایم نامعلوم ماند! کتابی که کوشیده پاسخ گوی شبهه های اعتقادی باشد یا یک‌رمان تربیتی تشکیل دهد ؟! کتابی که سبک نوجوانانه ای _نوع توضیح داستان ، آمیخته شدن با عشق ، پایان خوش ، قهرمان محوری_دارد اما نقش اولش دانشجوی کارشناسی ارشد متاهل است و کاراکتر باورناپذیری دارد. کاراکتری که جزییات رفتارهایش مثل یک دختر کم سن نوجوان می گذرد و انگار نویسنده یادش رفته که ماجرای یک تحصیل کرده متاهل را پیش می کشد که برای خود زندگی ، همسر و استقلال مالی دارد. داستان گاهی یکنواخت و گاهی روی دور تند می گذرد . شخصیت های سیاه و سفید از حقیقت پنداری داستان می کاهد و در نهایت کتاب را آن قدرها مفید نمی دانم.


نکته دیگر عدم استفاده از ظرفیت عنوان کتاب بود.عنوانی که جذاب است اما تماما در کتاب مغفول مانده و رها شده ... در متن رمان فقط یکبار از رویش می گذرد ، بدون نمادگذاری ، مثل کاری که نیمه تمام بماند. اگرچه تا انتهای داستان منتظر رمزگشایی بیشتر از عنوان کتاب بودم دریافتم بار معنایی این عنوان به کار گرفته نشده و کاملا رها شده است .
        

16