فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

کتابدار بلاگر
@fahime_hadidi
عضویت

اردیبهشت 1401

33 دنبال شده

547 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/7/18 - 12:05

        در هند به نذری امام حسین (ع) ، نیاز حسین (Niyaz-e-Husain) می گویند و این را که می خوانم از دیپ‌سیک سوال می کنم و او تاییدش می کند. نیاز حسین(ع) مفهوم مشترکی است که بسیاری از غیر شیعه ها ، هندوها و مردمان کشور ۷۲ ملت آن‌را چشیده اند. از این خوانِ رنگارنگ ، خانم صفایی راد دراگون فروت سرخابی بی طرفدار را چشیده اند و اینجای کتاب خندیدم. احتمالا اگر ما هم در یکی از کشورهای گرم با درختان نارگیل و انبه و موز زندگی می کردیم دلمان لک میزد برای سیب و نارنگی و انار! + ضمیمه می شود علاقه لاکچری طور به هندوانه در جهان ...خلاصه این دنیا خیلی خنده دار است. [ سخنرانی آقای فاطمی نیا گوشه ذهنم می آید: بسیاری از غصه ها یا شادی های ما در زندگی اوهام اند]
 یکی از جلوه های خیلی ساده  اما عمیق محرم روضه های خانگی هستند که با خرده فرهنگ ها ، با سلیقگی ها و‌احیانا خرافه های کوچکی همراه شده اند. این حسن انتخاب ، قله کوچک اما باشکوهِ تمایز سفرنامه است.  انتخاب تصویرهای همراه متن با همه سفید و سیاه بودنشان خالی از رنگ و لعاب و شیرینی نیست.

آقای همسفر جز جدا نشدنی سفرنامه هستند و یک پایه از آن، یک پایه محکم که این بار پرداخت های خانوادگی سفرنامه کم کم برایم زیاده [ از حد؟ یا از حوصله ام؟] بنظر می آمد. البته سفرنامه نویسی از سفرهای خانوادگی شاید در ادبیات ما خیلی مرسوم نباشد . حداقل در تازه های نشر خیلی خبری از زوج ها نیست. بیشتر آدم ها تنهایی سفر می کنند. این همراهی آقای همسفر خودش می تواند نقطه تمایز دیگری باشد با اما و اگرها ... درست مثل رعایت میزان مطبوعِ ادویه ها در آشپزی ...
راستی چقدر خوراکی ها در این کتاب پر ماجرا  بودند! 

پ،ن: طرح پشت جلد کتاب نقشه هندوستان است 😁 دقت کنید!




      

18

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/7/18 - 11:42

        "مردم آزاد جنگ را شروع نمی کنند، اما شروع که شد هرگز اسلحه  را زمین نمی گذارند، حتى وقتى شکست بخورند. این کار از گله های انسانی که همه شان پیرو یک پیشوا هستند برنمی آید. به همین سبب است که گله های انسانی در عملیات ها پیروز می شوند و مردمان آزاد در نبردها."

کتاب های خوب با هم می آیند! و هفته ای که گذشت هفته کتاب های خوبِ من بود. کتاب هایی که به ذائقه ام می نشست و صفحه هایشان خیلی سریع تر از آنچه فکرش را می کردم جلو رفتند. ماه پنهان است یکی از همان تجربه هاست. از نویسنده ای که قلمش تا امروز ناامیدم نکرده بود چه در مجموعه داستان های کوتاه چه در داستان های بلند.

ماه پنهان است کتابی است درباره جنگ‌، ضد جنگ و توصیفی برای تولد مقاومت. مقاومت یک معنی انکار نشدنی و متوقف نشدنی است. در دل اشغال و در سخت ترین شرایط متولد‌می شود. به دست آدم هایی که قهرمان نیستند، ترس های انسانی و طبیعی را هم می چشند اما به لحظه واقعه به اندازه کافی شجاعت می سازند و به اندازه لازم قهرمان اند.

پ،ن: نگاه نویسنده در این کتاب آمیخته ای از  باور مادی و اخلاق است. با غلبه ماده ... با این حال مفاهیم مشترک بسیاری وجود دارد که برای همه آدم ها قابل درک و ستودنی است.
      

24

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/7/8 - 14:22

        بافته ، حاصل در هم تنیدن داستان سه زن است. سه زن که در فضا و جوامع مختلفی زندگی می کنند. نویسنده تلاش کرده تا زندگی هر سه زن تا حد امکان با هم متفاوت -حتی بیگانه- باشد تا آنجا که روابط عاطفی ، دین، میزان ثروت، دسترسی به تحصیلات، شغل و حتی سن متفاوتی دارند. اما به خوبی توانسته حقیقت زنانگی را بیان کند، زنانی که در هر جایگاهی می توانند از مردان مشابه شان آسیب پذیرتر باشند و در اوج کاردانی و قدرت بیرونی، از درون به حمایت نیاز دارند. طنز ظریفی است اگر درک کنیم وکیل درجه یک شهر متمولی در کانادا همانقدر شکننده خواهد بود که زنی کولی مانند در شهر کوچکی از هند که به دنبال لقمه ای نان و روزنه ای برای نجات آینده است. و هر دوی این ها همانقدر به آغوش گرم حمایتگری تمایل دارند که دختر جوان سردرگمی  در ایتالیا در آغازِ راه پیدا کردن زندگی و بیرون گذاشتن پا از حاشیه های امن دخترانگی ...
 مردهای کتاب هم با هم یکی نیستند! جسور،حمایتگر،منفعت طلب، بی دست و پا یا ترسو هستند. همانطور که زنان قصه ما هم جسورند هم بیمناک! هم عاقلانه پیش رفته اند هم حماقت هایی _ اتفاقا!_ مختص روحیات زنانه و مادرانه شان دارند. اما وجه مشترک همه آن ها هویت زنانه است. 

پ،ن: در دنیای کتاب های جانبدارانه با خطوط پررنگ بین زن و مرد ، بافته دوست داشتنی بود.
‼️+ در همان یک سوم ابتدایی، بسیار خوشحال خواهید شد که در هند زندگی نمی کنید!🐁
      

16

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/6/29 - 10:03

30

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/6/19 - 11:19

        در ستایش لیبرالیسم و مولود نامبارکش، نظام سرمایه داری! شاید هم بر عکس... قصه مرغ و تخم مرغ، اول کدام یکی بوده؟!

اوهوع! چه شروع یادداشت سختی، اما واقعیت این شروع به کتاب می آید ولی باز هم کمتر از متن کتاب شعاری است. این حجم از عقاید خاص را بدون پختگی و بدون ادویه توی ظرف داستان ریختن، آش خوبی درست نکرده است. آدم های قصه عمقی ندارند، پرداخت شخصیت ها آنقدر کم است که تا آخرین صفحه نمی توانی شخص اول داستان را _با حس آشنایی_بشناسی یا به او نزدیک شوی. قالبش هم قالب پرطرفدار کتاب های نوجوان است. همانطور قهرمان محور با پایان خوش، اما بسیار شعاری، غالبا تک بعدی و کمی شتاب زده. در این کتاب از واقعیت شرق و واقعیت غرب یا چشم پوشیده یا ماست مالی شده ! تمدن و تاریخ هم که افسانه ای کهنه ، بی اثر و فاقد اهمیت تلقی شده است. نویسنده حتی تلاش نمی کند چیزی از جنگ جهانی یا شرایط کوچه پس کوچه های پایتخت آلمان بنویسد. هرجا صحبت از جنگ جهانیست، یک خط جلوترش[!] هیتلر می آید و‌ تمام مسئولیت ها را گردن می گیرد و در نهایت بمباران شهرهای آلمان توجیه پذیر می شود. جنگ‌ می شود یک‌رویداد فانتزی به صرف پناهگاه و کنسرو ...و من پل می زنم به آن استاد دانشگاه امروز آمریکایی و نظامی دیروز که فعال ضد جنگ است و می گوید برای مبارزه با نازی ها آنقدر پیشرفتیم که همه آنچه نازی ها انجام دادند و دلیلی بود که باید با آن ها و برای نابودی شان می جنگیدیم ، انجام داده ایم!! آیا این نوع مبارزه توجیه پذیر است؟ ...

در هرحال همه آنچه گفتم به ذهن و دنیای یک نوجوان چقدر مربوط است؟ من نمی توانم‌تشخیص بدهم اما مطمئنم داستان های نصفه نیمه ذهن را دچار اشتباه می کند. قالب ها آدم را زندانی می کنند! دنیای امروز قالب هایی دارد سفت و سخت تر از دیوار برلین ... حالا انتخاب با شماست: دیوار را تخریب می کنید؟! بزدلانه در قالب تان می مانید؟ عرض رودخانه های خروشان را شنا می کنید؟ ...
      

13

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/6/1 - 15:30

17

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/5/27 - 22:26

        به کشف فوق العاده ام پنج ستاره می دهم! با افتخار و‌هیجان ، پیوسته خواندمش، جویدمش، آشنا دیدمش و خوشحال شدم که وجود دارد.
جهان کتاب آنقدر وسعت دارد که همیشه شانس این را داشته باشی که نویسنده محبوب جدیدت را ملاقات کنی! با همان نونواری و تازگی کشف های پیشین. امیلی _آملی_ نوتوم کشف خوب نخستین روزهای بیست و پنج سالگی است.  این دومین اثری است که از او میخوانم و با جزئیات و جملاتش غرق می شوم. زندگی نامه گرسنگی یک جور شرح زندگی نمادین اوست ، از کودکی اش آغاز می شود و پر از نمادها و لحظات تامل برانگیز است. کشف و شهود های کودکی اش را به دقت توصیف می کند و کشش فوق العاده ای از ابتدا تا نیمه پایانی متن حس می شود. میل او به آب و توصیفاتش در زیاده نوشی آب، لیوان های پی در پی آب، مستی از آب! یکی از تجربه های خنده دار مشترک مان بود.  عبور از کودکی به نوجوانی و آغاز بزرگسالی را هم ریز و ظریف به تصویر کشیده ، خیلی خوب و باور پذیر ! آن صدای سرزنشگر نوجوانی که کم کم توی ذهن مان بلند می شود و خاموش شدن آن وجه قصه گو... کسی که توی گوش کودکی مان خیال می بافد و داستان هایش از ما یک الهه منحصر به فرد و یک خدای کوچک می سازد.
به همین سادگی در خلال تجربه هایی مشترک و یادآوری افکار کودکی و اضطراب های نوجوانی ، بهترین کتاب سالم را خواندم و به صفحه آخرش که رسیدم راضی راضی بودم. حتی از پایانش...
نشاطِ خوبی داشتم ؛ مثل رایحه هوای بعد از باران...
زندگی نامه گرسنگی را حتما برای کنج کتابخانه ام تهیه خواهم کرد.
      

16

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/5/22 - 01:06

        کابوسی که واقعیت دارد...
زندگی مجموعه ای از ایرانی  های مهاجر در یک پانسیون ارزان قیمت در یک حلقه تهی از تعلق.قاب خوشایندی نیست. اما به تجربه های بعضی از دوستان مهاجرم بی شباهت نیست.
نه به این تلخی و تندی! اما با رگه هایی از همین رنگ‌و بو ...
روابطی آزادانه تر ، سبک زندگی پایین تر_ با دست تنگ_ اما آمیخته با مدرنیته اروپایی ، تنهایی و ترس از تنهایی ، دغدغه های فکری یک مهاجر که گاهی جثه اش از هدفِ مهاجرت[ حقوق شهروندی_پول بیشتر_تحصیل_آرامش_آزادی و ...] بزرگتر خواهد شد. "و انسان فرانسوی تا کجا در زندگی همنوعش دخالت نمی کند؟" و این عدم دخالت تا کجا برایت آرامش می آورد؟!
  آشوب ایجاد شده در روحیه آدم ها _در فضای خالی ناشی از دل کندن، تغییر عقیده ها و..._ و تصویر کاریکاتوری از  زن مدرن  که بی نهایت شکننده و حمایت طلب و در اندیشه خودش زرنگ و سواستفاده گر تصور می شود ، تصویرهای خوب و روشن کتاب اند. 
_صادقانه_ تلاش نویسنده برای ابهام بخشیدن به متن داستان را دوست نداشتم و این تلاش دست و پاگیر بارها به چشم می آمد، یک داستان خوب بدون ابهام و موازی گویی بیش از اندازه ، بدون ضربه های مهلک برای پایان ماجرا هم ارزش و کشش خواندن دارد. بنظرم نویسنده زیادی سخت گرفته اند و ارزش ساده نویسی در این کتاب گم شده است. درحالی که زبان مدرن، بیانی ساده ، روشن و مفاهیمی شفاف دارد.

پ،ن: کتاب هدیه ای  که با چالش بهخوان تمام شد 🩷
      

53

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/5/9 - 13:02

        پنج ستاره با وجود غلط های تایپی ویرایش نشده، روایتی که حالت نقل کردن اش را حفظ کرده و خوب پرداخته نشده؛ با وجود همه این نکات پنج ستاره که تمامش برای محتواست!
محتوایی که ارزش بیان کردن و شنیده شدن دارد. دین همان چیزی است که برای فاخره وقت می گذارد، با کوتاهی اش مدارا می کند و با سخت گیری اش پنجه در پنجه نمی کند! صبر می کند تا فاخره قد بکشد و در او زنی با فکری بلند متولد شود. آن وقت فاخره می تواند زنی باشد که زندگی اش در اتاق خواب و آشپزخانه زندانی نشده، می تواند همان چیزی باشد که می خواهد، زنی که هدف دارد.

دین داری های ناقص و کاریکاتوری، اسلام آمیخته با سنت و سلیقه های فردی دارد کار دستمان می دهد! داریم فاخره های کوچک مان را به دست  سواستفاده گر سرنوشت می سپاریم. وقتی که گره ها را نه با دندان و نه حتی با دست! که با کلمه می توان گشود. کلماتی که تنها روی زبان نمی چرخد. کلمه هایی که ریشه دارند در قلب آدمی و رفتارش... 

پ،ن: خلاصه تربیت دینی آینه است! شفاف و زلال و بازتابنده... اول مقابل خودمان بگیریمش.

+ درباره  ازدواج ، واقع نگر و بدون زیبایی تراشی صحبت شده است که خیلی مغتنم است! یک زوج معتقد را به تصویر کشیده، آغاز یک خانواده جدید، ریزه کاری ها و مشکلات.

+ صداقت راوی تحسین برانگیز است! شما دختر آقای حائری هم که باشید باز روز نخست کاری دست و پایتان می لرزد. باز تعدد فرزندها خستگی هم می آورد. مادری ارزشمند است اما هربار زایمان می تواند چالش جدیدی پیش رویت بگذارد و این چیزی نیست که با آیه و روایت بزک کردنی باشد! سختی هست و شیرینی اش هم ...

+ به عنوان یک فرد مجرد از شهامت مادری که نمی ترسد از مزیت ها، کارآمدی ها و اشتباهاتش در کنار هم صحبت کند لذت می برم


      

11

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/4/21 - 11:45

        این کتاب را به قاعده ی "الْانْسانُ حَریصٌ عَلی‌ ما مُنعَ ..." یکی دوسال کنج کتابخانه ام داشتم. در یک مجموعه مذهبی تاکید کرده بودند این کتاب غیرواقع است و محتوایش اشکال دارد و فلان و فلان . من اما همان روزی که این را شنیدم خریدمش. و راستش در روایت کتاب دنبال حقیقت تاریخ نبودم. این همان چیزی است که پدران پدران پدرهای ما با آن اشک می ریخته اند! منبع مجالسی که با این کتاب روضه نام گرفت. روایت ها خیلی ساده اند ، روضه باز جز یکی دو مورد به خصوص دیده نمی شود. نویسنده کوشش کرده روایت های ناسازگارش را حذف کند. و به طور کلی هم خیلی جاها به سند نداشتن یا فرم های دیگر روایت ارجاع داده است. با این همه مردمانی پاک‌ نیت با روضه الشهدا گریسته اند.
قسمت های رزم و رجزهایش به نقالی می ماند! و حوصله من را خیلی سربرد. اما برخی روایت ها در عین سادگی تصویر خاصی دارند. به طور کلی این آن کتابی نیست که بدهی دست یک نوجوان و بگویی امام حسینت را و عاشورای امامت را بشناس.‌ ولی یک حقیقت حسرت برانگیز وجود دارد، آدم هایی زندگی کرده اند که با همین روضه های بی کنایه و ساده به درک های عمیق و عمل های بزرگ رسیده اند ... و حداقل درک مشترک[کوچک]ی می سازد بین ما و روضه خوان پیر روستای پدری  ...
      

26

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/3/12 - 10:55

        چه کسی از مرگ نمی ترسد؟!
مرگ ایوان ایلیچ با قلم تولستوی به شیوه ای روان و عمیق و با جزئیاتی مفید نوشته شده است. اما راستش با شناختی که از مرگ و زندگی دارم خیلی فاصله دارد.‌برای همین آنقدر تکان دهنده نبود برای من، نشد شاهکارش را بفهمم و پایانش را خالی دیدم! شاید چون ایوان ایلیچ نیستم و آن شخصیت نیمچه شایسته و در رفت و آمد با بزرگان! شاید چون‌زندگی در آستانه ۲۴ سالگی برایم آنقدرها دست و پاگیر و  پر پیچ و تاب و کمرشکن نیست. شاید چون توی زندگی نقش مخصوصی بازی نکرده ام. هیچ وقت درباره پوشاندن دوست داشتن یا نفرت قمار نکرده ام! اگر دوست داشتم عمیق دوست‌داشته ام و اگر متنفر بوده ام پا‌پس کشیده ام از روابط انسانی با پرداخت هر بهایی ؛ برای همین هیچ از آن نمایش ملال آور و بیزاری ایوان ایلیچ از همسر و فرزندانش نفهمیدم ، انگار این‌تکه های داستان با زبان دیگری نوشته شده باشد مثلا چینی برای گوشی فارسی زبان  ...
البته یک بعد این اثر را درک می کنم و آن هم ترس از مرگ و یک ضربه اتفاقی چه شروع هوشمندانه ای بود برای شروع مرگ ایوان ایلیچ! 
چه کسی از مرگ نمی ترسد؟!
      

58

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نشده است.

چالش‌ها

این کاربر هنوز به چالشی نپیوسته است.

لیست‌ها

نمایش همه
فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1404/7/17 - 18:50

روزنامه پاکستان: شرح و تفسیر یک سفر دو هفته ای به جمهوری اسلامی پاکستان!مون سون: زندگی مردی که باران بودعطر فلفل

همسایه🥭☕️

8 کتاب

پنجمین کشور پرجمعیت جهان ، همسایه ماست و دروازه تاریخی ما به هند افسانه ای! جدا شده از هندوستان با تاریخی پرفراز و نشیب و دومین کشور مسلمان از لحاظ جمعیت. پاکستان را شاید با شیرچای و سال های اخیر با انبه اش مزه کرده باشیم! اما از آن کشورهایی است که تصاویر محو و مبهمی دارند. برای من اینطور بود دست کم. شاید برای استان های مرزی ما و مردم بلوچستان و سیستان تصویر روشنی از این همسایه شرقی وجود داشته باشد ، اما چند نفر از ایرانی ها گذرشان به بلوچستان_همان بلوچستانِ خودمان_ می افتد؟ چند نفرمان شانس این را داشته ایم که درکی از گستردگی جغرافیای کشورمان داشته باشیم؟! فکر می کنم این بی خبری ویژگی مشترک و‌رایجی باشد. من پاکستان را صرفا از سفرنامه ها می شناسم! کمی هم از تصاویر موکب های مرزی میرجاوه در اینستاگرام ، گوشه ذهنم نشانده ام... به قدر همین هم نشینی با کاغذها، پودر شیرچای آماده از خرید های خانه ما هم هست! خیلی دوست داشتنی تر از قهوه و سازگارتر با مزاق ما ... پ،ن: تعداد کتاب هایی که رنگ و بویی پاکستان داشته باشند همینقدر کم است! یک جلد هم میشناسم که هنوز نخوانده ام‌و بعد از مطالعه اضافه می شود ان شاالله. شما پیشنهاد بهتری ندارید؟🥭

128

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

1403/3/18 - 05:57

اسب ها: سال پنجاه و نه هجری شمسی [نمایشنامه]پس از بیست سالسفر خروج

یک ماه تا ماهِ خون

23 کتاب

مناسبت خوانی یکی از راه هایی است که سرعت و توان مطالعه شما رو چند برابر می کنه، مثلا ایام محرم از مناسبت هایی هست که واقعا سخته به دنیای رمان ها و کتاب هایی رفتن که پرچم های مشکی در آن با نسیم نمی رقصند و واژه ها طعم شوری اشک و چایی روضه نمی دهند. امروز تا محرم تقریبا یک ماه باقی مونده اما برای اینکه کتاب محرم امسال و رزق تون از روایت واقعه باشکوه عاشورا انتخاب کنید و بتونید تهیه اش کنید الان زمان خوبیه ... کتاب هایی که در لیست هستند کتاب هایی دوست داشتنی و متفاوت اند. متفاوت ترین شان می توانم بگویم همان نمایشنامه اسب هاست! کوفه تا کربلا به روایت اسب ها و نه سواران شان ... کتاب ها را تقریبا بر اساس دوست داشتن می چینم و بالایی ها از پایینی ها محبوب ترند ... اما هر نسیمی که از این روایت می وزد به قلب ها حرارت می دهد و روح آدم را آرام تر، وسیع تر و در عین حال بی تاب تر می کند! نمی توانم دقیق توضیح بدهم . اما شما هم حرف های نصفه من را می فهمید‌، مگر نه؟!

22

پست‌ها

این کاربر هنوز پستی منتشر نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.