اگه میخای «طعم شیرین خدا »رو بچشی،حالا وقتشه،همه چیو بزار کنار و شروع به خوندن کن😉
من هرچی بگم بازم حق مطلب ادا نمیشه،خودت امتحانش کن
همه فصلاش بی نظیره ولی من فصل ۵ و ۶  رو بیشتر دوست داشتم
          

            حقیقتا ی مجموعه جذاب و همه پسند و بخصوص نوجوون پسنده...
این کتاب با قلم روون و عامیانه به رابطه ما با خدا می‌پردازه...
و نقش خدا تو زندگی مون...
بسی دلبر بود... :)))))
پیشنهاد میشه...
          

            از قشنگ ترین کتابایی که خوندم
قلم نویسنده از بس روان و ساده ست که اصلا نمیتونی کتابو زمین بزاری
پاراگراف به پاراگراف، خون میشه میره تو رگ‌هات😅🤩
          

            نویسنده در مجموعه طعم شیرین خدا در تلاش است تا با زبانی ساده معارف اصیل توحیدی را البته بدون پایین آوردن سطح محتوا به مخاطب منتقل کند. به گونه‌ای که در این راه نثر کتابی را هم کنار گذاشته و از نثر محاوره‌ای استفاده می‌کند؛ شاید از جهتی این کار قابل انتقاد باشد اما به هر حال نویسنده را در رسیدن به هدف خود یاری رسانده است. 

زدودن باورهای غلط و متاسفانه رایج، نقد آموزه‌های اشتباهی که حتی به کتب درسی راه یافته و ترسیم یک رابطه توحیدی صحیح، اهدافی است که در این مجموعه دنبال می‌شود. مطالعه این کتاب برای هر سنی می‌تواند مفید باشد ولی اگر به دنبال یک کتاب توحیدی برای معرفی به نوجوانان می‌گردید، انتخاب مناسبی است. 


برشی از کتاب:
[...چه مقدار از عمرمون رو صرف چیزی کردیم که به خاطرش به دنیا اومدیم؟ چند نفر بین ما هستن که اگه این سوال رو از خودشون بپرسن، پیش وجدانشون خجالت زده نمی‌شن؟ ماها بیشتر عادت کردیم عیب دیگران رو ببینیم و اونا رو زیر سوال ببریم، غافل از این که اگه کسی قبل از دیگران خودش رو زیر سوال نبره، هیچ وقت رشد نمی‌کنه.

به قدری از خدا دور شدیم که سوال خیلیامون اینه : چه کار کنیم که همیشه به یاد خدا باشیم؟ این سوال، سوال آدمیه که از حقیقت خودش فرسنگ ها فاصله گرفته. مگه می‌شه آدم بود و خدا رو فراموش کرد؟ کسی که از آدمیت دور نشده، اصلا معنای فراموش کردن خدا رو نمی‌فهمه که بخواد رمز همیشه به یاد خدا بودن رو به دست بیاره...]
          

            «من با خدای کوچکم قهرم!» کتابی که بیشتر از هر کتاب دیگری به درد «انجمن کتاب‌خوانی» مدرسه درمان بود.(البته تا به این‌جا، صفحه ۸۰، درس چهارم)
در میان راه آمدم برای‌تان بنویسم؛ از کتابی که با دانش‌آموزانم می‌خوانیم و با هم نقدش می‌کنیم. آمدم بنویسم که اگر نوجوانی سراغ دارید؛ نگران روح‌ش هستید و دوست‌ش دارید، این کتاب را به او هدیه دهید. نه برای اینکه لا به لای برگه‌های این کتاب معجزه‌ای در مورد شناخت خدا رخ می‌دهد، نه! تنها برای اینکه این کتاب صادق است، بسیار صادق و نوجوانان صداقت را دوست دارند.
عباسی ولدی می‌گوید که خدا برای‌مان به چه شکل معرفی شده و در حقیقت چیست و ما باید چگونه باشیم.
اگر شما هم مانند من، به هر طریقی با نوجوانان ارتباط دارید، این کتاب را داشته باشید. :)
          

            هر اندازه که خدا در نگاه انسان بزرگ بشه، دنیا در نظرش کوچیک و خوار میشه
چقدر از ماها خدا رو بزرگ می‌بینیم؟! 🤔
اونقدر بزرگ که همه کاری از دستش برمیاد؟
اونقدر بزرگ که هرچیزی که رنگ و بویی از خدا نداره تو نظرمون جلوه ای نداشته باشه؟ 
اونقدر بزرگ که فقط پی رضایت خودشیم؟ 
اونقدر بزرگ که تو زندگیمووون خیلی پررنگه؟ پررنگ تر از ظواهر دلفریب دنیا!
تعارف که نداریم خیلیامون خدا رو هم داریم ولی درکنار چیزای دیگه. نه اینکه اعتقاد نداشته باشیم
نه اعتقاد داریم ولی  اونجوری که باید و شاید بزرگ نمی‌بینیم خدارو.. 
قلم روان آقای عباسی ولدی و ظاهر زیبای کتاب جذابیتشو بیشتر کرده
و خیلی ساده و بدون تعارف  درمورد این مطلب صحبت میکنه که خیلی از ماها به خدا اعتقاد داریم ولی خدا رو بزرگ نمیبینم و... 
ممکنه یک جاهاییش براتون تکرار مکررات باشه ولی در کل توصیه میکنم بخونید
مخصوصا برای نوجوانان هدیه ای مناسبه.
بخونید و بخونانید برای نوجوانانتون👌😉
          

            توی کتاب من با خدای کوچکم قهرم با متن روان و به زبان خودمونی می‌بینیم که خدا باید بزرگ باشه... . خدای کوچیک پرستیدنی نیست. آیات و روایات معتبری رو میخونیم و دلمون آروم می‌گیره. 
تو این کتاب می‌فهمیم که بزرگ دیدن خدا باعث می‌شه که به خدا اعتماد کنیم، در نتیجه ترسمون از بین می‌ره و آرامش پیدا می‌کنیم. می‌فهمیم که ما در مقابل خدای بزرگ، هیچِ هیچِ هیچیم و اگه به این اعتقاد پیدا کنیم، دیگه غصه و ناراحتی‌‌هامون تموم میشه، چون ما به یه خدای خیلی خیلی بزرگ اعتماد کردیم...
          

            باید خدا برای ما بزرگ شود 
موضوع کتاب برای من جدید و جالب  بود 
نویسنده خیلی خودمونی صحبت کرده به نظر من هدیه مناسبی برای
نوجوان هاست 
          

            سابقا کتاب را خوانده ام و خلاصه نویسی کرده‌ام.
موضوعات اصلی کتاب یکی داشتن اخلاص هست، یکی هم نداشتن کبر .
در مقایسه با خیلی از  کتابهای مربوط به خدا، مطالب کتاب نسبتا ملموس هستند 
اما می شد دقیقتر، ریشه‌ای تر و کاربردی تر باشد.

قسمت‌هایی از کتاب:
کسی که دنیا و حرف مردم و  خودش و جایگاه اجتماعی براش بزرگه، خدا براش کوچیکه.
کسی که کاری رو برای خدا انجام میده، اضطرابی نداره که  به نتیجه خاصی برسه یا نه.
و صرف انجام کار برای خدا ی باعظمت براش لذت بخشه.
هرچقدر ما آرامش نداریم یا ناامیدیم یا عزیز شدن پیش خدا برامون مهم نباشه، یعنی به بزرگی خدا ایمان نداریم.
عبادت یعنی اومدم بگم من هیچم و همه چیز تویی.



          

            

- حدیث امام صادق 📖🖇
- که نمیشه نماز و روزه و رکوع و سجده طولانی کسی را ملاک خوبی و کاردرستی اون فرد دونست بلکه با راستگویی و امانت داری او را امتحان کرد. ✨🌱

📚🖇
          

            ~بسم الله الرحمن الرحیم~


می‌فرماید که هر اندازه که دنیا تو نظر آدم بزرگ باشه، خدا تو نگاه آدم کوچیک می‌شه. 


به گفته خلاصه پشت جلد کتاب: 
این مجموعه( طعم شیرین خدا) بنا داره با تکیه به آیات قشنگ قرآن و حدیثای پر از نور اهل بیت خدا رو معرفی کنه و از معرفی خدا به معرفی ابعاد مختلف دین هم برسه.

کتاب اول این مجموعه( من با خدای کوچکم قهرم!) موضوعش بزرگ دیدن خداست. 
این کتاب می‌خواد بگه اگه ما به وجود خدا اعتقاد داشته باشیم، اما به بزرگیش ایمان نیاریم؛ اون اعتقاد نمی‌تونه تاثیر زیادی تو زندگیمون بذاره. این کتاب مفصل درباره آثار «بزرگ دیدن خدا» صحبت می‌کنه. 
_______________________________________________

کتاب روایت و لحن روون و ساده‌ای داره؛ از لحاظ بصری هم جذابه و فونت قشنگی داره. 

چیزی که تو این کتاب برام خیلی جالب بود و تا قبل از اون ندیده بودم تو کتابی، بارکد هایی بودن که تو اکثر صفحات قرار داشتن و با اسکن کردن اونا به فایل صوتی‌ای می‌رسیدید که نویسنده، چند خطی از اون صفحه رو می‌خونه براتون. ( که من به شخصه بسیار از این امکان استفاده کردم و باعث می‌شد کتاب برام جذاب تر جلو بره و یکنواخت نباشه) 


کتابی بود که فکر کنم می‌تونه  با خواننده ارتباط خوبی برقرار کنه و اونو با خودش همراه کنه. 

همون طور که تو خود مقدمه کتاب اشاره کرده، مطالب کتابای این مجموعه رو پشت سر هم نخونید و برنامه ریزی کنید که هفته‌ای دو تا درس بخونید و بین هر درس دو سه روز فاصله بندازید.این درسا فقط برای خوندن و یاد گرفتن نیستن، باید باهاشون زندگی کرد. ( برای  خودم شروع خوندن این  کتاب مصادف شد با ماه رمضان سال۱۴۰۱، و پایانش هم که ۲۹ رمضان۱۴۰۱) . 

کتاب نکته های خوبی رو میگه که البته به نظرم بعضاً جای  انتقاد و بحث هم میشه داشت.( که بایستی اول کل محتوی کتاب  خونده بشه و بعد در مورد این نکات صحبت بشه، چون شاید اگر یکی از همین متن‌ها بدون خوندن بکگراندش، گفته بشه شاید باعث کج فهمی بشه!) 


و در کل امتیاز من به این کتاب ۳/۵ از ۵ ⭐




۱۴۰۱/۲/۱۰

۲۹رمضان ۱۴۴۳


یا علی
          

            مشحره مشحر
خدا و از اون بالا میاره پایین میزاره تو بغلت
شایدم تو رو میبره اون بالا و میزاره تو بغل خدا
خلاصه ک حسابی عشق خدارو تو قلبم زنده کرد
          

            زمانی که این کتاب را می خواندم واقعا کیف می کردم.
هم زمان که کتاب رو می خواندم توی چله قصه من و خدا که برای استاد عباسی ولدی هم بود شرکت می کردم و بعضی وقت ها به خاطر بی توجی هام به خدا گریه می کردم.
این کتاب خیلی ساده و روان نوشته شده و با تمام کتاب هایی که تا به حال خوانده ام فرق داره. پیشنهاد می کنم بخوانید