در ستایش فیزیک مدرن!
        

          یک: اگر چه نمی توان گفت بهترین کتاب در زمینه تاریخ فیزیک مدرن است اما بدون اغراق از جذابترین کتاب‌هایی است که برای تاریخچه فیزیک مدرن نوشته شده است. دلیل این جذابیت نوع پرداخت نویسنده به این شاخه از تاریخ علم است. 

دو: متن اصلی کتاب شامل ۲۰۰ صفحه هست که هر دو صفحه به یک اتفاق از تاریخچه فیزیک مدرن می پردازد. یک صفحه شامل عکس جذابی است با توضیح بسیار کوتاه که شما را به خواندن صفحه بعد ترغیب می‌کند. و صفحه دوم چگونگی پرورش ایده ای نو در ذهن دانشمند را ارائه می کند.

سه : کتاب صد اتفاق مهم در تاریخ فیزیک مدرن را با رویکردی داستان گونه ارائه میکند و مخاطب را با چگونگی ظهور اندیشه های خیره کننده در ذهن بزرگترین فیزیکدانان قرن ۲۰ آشنا میکند. اندیشه هایی هر یک حلقه‌هایی از زنجیره باشکوه فیزیک مدرن است و‌ نبود هر کدام باعث از هم گسیختگی این زنجیره باشکوه می شود.

چهار: نوع پرداخت نویسنده به تاریخ فیزیک مدرن بر مبنای تقدم تاریخی کشف پدیده ها است اما با توجه به ارجاع های به هنگام نویسنده به صفحات پیشین کتاب، سیر توسعه هر پدیده بر مبنای پدیده  های سابقا کشف شده به خوبی نشان داده شده است. به این ترتیب خواننده هم با ترتیب زمانی کشف پدیده ها آشنا می شود هم چگونگی تولد اندیشه ها را بر مبنای آزمایش ها و اندیشه های قبلی در می یابد.

پنج : با توجه به متن کتاب می توان ادعا کرد نام کتاب اشتباه انتخاب شده است.
اگر حدود ۷۰ درصد مطالب کتاب در مورد نظریه کوانتوم باشد اما بخش قابل توجهی از کتاب همبه رشد نظریه نسبیت پرداخته است. بنابراین شایسته بود اسم کتاب «داستان شگفت انگیز فیزیک مدرن» نامگذاری شود.

شش: این کتاب برای همه افرادی که به مباحث علمی علاقمند باشند بسیار جذاب خواهد بود. به علاوه به فارغ‌التحصیلان رشته فیزیک و دانشجویان سال ۲ و بالاتر  این رشته توصیه میکنم حتما این کتاب ارزشمند را مطالعه کنند.

        

          شاهنامه را که می‌خوانم، گویی به دنیای شجاعت، غم و فداکاری‌های بی‌پایان سفر کرده‌ام. هر صفحه‌اش نه تنها جنگ‌ها و نبردهای بزرگ، بلکه درون انسان‌ها را به نمایش می‌گذارد؛ آنجا که رستم و سهراب‌ها نه تنها قهرمانان تاریخ، بلکه نمایندگان جنگ‌های درونی هر فرد هستند. فردوسی با کلماتش در دل هر داستان، روحی از ایران را می‌دمد، روحی که همچنان در قلب هر ایرانی می‌تپد، یادآوری از آنچه که همیشه در دل زندگی‌مان جریان دارد.


        

          دومین اثر کلاسیک که بعد از تاریخ بیهقی مطالعه کردم. اگر به نثرهای قدیمی علاقه داشته باشید واقعا لذت بخش است 
یک بخش بسیار معروف این کتاب : بدان ای پسر، که مردم بی‌هنر دایم بی سود بود چون مغیلان! که تن دارد و سایه ندارد، نه خود را سود کند و نه غیر را....
        

          بعد از کتاب "اتود در قرمز لاکی" و "نشانه چهار" به مطالعه‌ی این کتاب که جزو اولین داستان های کوتاه کانن دویل هست(اگه اشتباه نکنم) پرداختم و حسابی لذت بردم. از شش تا داستانی که در کتاب هست بعضی هاش جذاب تر بود، البته که داستان‌ها متفاوته و هرکدوم جذابیت‌های خودش رو داره.
 چیزی که خیلی واسم جالبه منطقی بودن و واقع بینانه بودن داستان‌های کانن دویل در عین معماهای پیچیدش هست. شاید وقتی نتیجه گیری های شرلوک هلمز رو میخونید بگید چه مبالغه آمیزه و از کجا میتونه به این نتیجه برسه... اما وقتی شرلوک استدلال و توضیحات منطقی‌ای واسه نتیجه گیریش ارائه میده از هوش و ذکاوت شرلوک لذت میبرید و با خودتون میگید معجزه نکرده و فقط خوب نگاه کرده و استنتاج کرده! و همچنین در طول خوندن کتاب، ماجرای فریب خوردن شرلوک به خواننده یاد آوری می‌کنه که شرلوک هلمز هم یک انسانه و نه موجودی فرازمینی!
 در کل از شخصیت شرلوک میشه خیلی چیزا رو یاد گرفت یکی از مهم ترینش قضاوت نکردن دیگران از روی حدس و گمانه؛ در طی چندتا داستانی که از شرلوک هلمز خوندم هنوز ندیدم با این هوش و ذکاوتش بدون شواهد و دلایل منطقی و از روی احتمالات به قضاوت کسی بپردازه. ولی ما هر روز داریم درمورد بقیه و حتی درمورد خودمون حدس و گمان های بی پایه و اساس میزنیم و قضاوت‌های اشتباه می‌کنیم. تازه هوش و استعداد شرلوکم نداریم!
به قول شرلوک: ((یک اشتباه بسیار بزرگ این است که آدم قبل از داشتن اطلاعات کافی از حقایق، شروع کند به فرضیه بافی...))