بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سید

@Seyed_Mahmoud

17 دنبال شده

42 دنبال کننده

                      
                    
Vaqte.bookstore
Vaqte_bookstore

یادداشت‌ها

نمایش همه
                چاپ این کتاب واسه سال ۷۴ بوده و دیگه تجدید نشده و همون یک چاپ هم به گفته‌ی خود دکتر معینی داخل کشور توزیع نشده. تو این ۳۰ سال هم مطالب خیلی زیادی تو این حوزه به نگارش دراومده که می‌تونه از جهت فایده‌ی علمی این کتاب رو منسوخ کنه ولی خب برای من چند تا نکته‌ی مهم داشت. این کتاب پیش از عضویت دکتر معینی در هیئت علمی دانشگاه تهران و کسب مدرک دکتری نوشته شده. انسجام مطالب برای اون سطح از تحصیلات به نظرم ستودنیه. علایق فکری فعلی دکتر معینی، خصوصاً بحث‌های مربوط به حوزه‌ی روش‌شناسی قابل ردگیریه و خب این نکته واسه من که سر کلاسش رفتم و باهاش صحبت کردم چیز جالب و مهمیه. اما بیان به نظرم به شدت متکلف و سخته. نه از اون جهت که نثر پیچیده باشه یا کلمات هجیبی داشته باشه. نگارنده تا اون زمان بیانی که می‌تونه از اون طریق حرفش رو بزنه پیدا نکرده. در صورتی که این ایراد تو کتاب «روش‌های جدید در علم سیاست» دیده نمی‌شه. آلبر کامو جایی گفته بود: می‌دانم اکنون می‌خواهم بنویسم. به نظرم دکتر معینی اون موقع نمی‌دونسته که می‌خواد/ نمی‌خواد بنویسه.
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

سید پسندید.
            اولین یا دومین رمانِ «تاریخ جایگزین» ایرانی. تاریخ جایگزین ( Alternate history)، به معنای تغییر یک اتفاق تاریخی در داستان است. سبکی که ذیل ژانر علمی‌تخیلی جا می‌گیرد و در ادبیات ایران بسیار نحیف و نوپاست.
محمدرضای پهلوی، در سال ۱۳۵۰ در جریان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله ترور می‌شود و زندگی کاوه نمازی، شخصیت اصلی داستان، دست‌خوش تغییر می‌شود.
اگر از ریتم نسبتا کند داستان و فلش‌بک‌های گاه غیرضروری داستان بگذریم، با اثری حائز اهمیت مواجهیم. از چند جهت: اول، پیشگام بودن در ادبیات تاریخ جایگزین. حتما در سال‌های آینده، نویسندهٔ رمان‌های این سبک، مدیون نویسندهٔ این کتاب خواهند بود. دوم، این کتاب مثال نقضی بر توصیهٔ معروف و پرتکرار اساتید نویسندگی مبنی بر «هم‌جنس بودن نویسنده و شخصیت اصلی داستان جهت توفیق نویسنده و رمان» است. خانم سلطانی در خلق شخصیت کاوه نمازی بسیار موفق ظاهر شده‌اند. و سوم، نثر ساده و تصویرپردازِ نویسنده است. بی‌ادا و بی‌ادعا.
          
سید پسندید.
سید پسندید.

یه چیزی که تا این‌جا خیلی اذیتم کرده، پیرنگه. واقعاً حس می‌کنم رابطه‌ی علت و معلولیِ منطقی‌ای بین رویدادها وجود نداره و خیلی جاها بعضی اتفاقات صرفاً برحسب تصادف رخ می‌دن. امیدوارم جلوتر همه‌چیز منطقی‌تر و قابل‌قبول‌تر شه :') ولی از حق نگذریم، قلم نویسنده و شخصیت‌پردازیش واقعاً عالیه...

سید پسندید.

خیلی داستانِ عبرت‌آموزی بود، کاش ما آدما مهربون‌تر باشیم 😭 یاد یه تیکه از کتاب شب‌های روشن افتادم: مدت زیادی است که راجع به همه این‌ها فکر کرده‌ام، ما چرا نمی‌توانیم همه با هم مثل برادر باشیم؟ چرا حتی بهترین آدم‌ها به نظر می‌رسد که عقب می‌کشند و چیزی را به عنوان راز از دیگران مخفی می‌کنند؟ چرا هرچیزی که توی دل‌شان هست به زبان نمی‌آورند؟ *چرا هرکسی سعی می‌کند خشن‌تر از آن‌چه که واقعاً هست نشان بدهد؟* انگار اگر احساسات‌شان را زود نشان بدهند، مثل این است که به آن‌ها توهین شده.

سید پسندید.
سید پسندید.
            قطعاً یک از بزرگترین آرزوهای انسان عمر جاودانه‌ست. اما این نامیرایی یک موهبته یا نفرین؟<(' .' )>

داستان با پایان یک تئاتر شروع میشه. وقتی که فلورانس دست رژین رو می‌گیره و برای تماشاچیان تعطیم می‌کنند. اما رژینِ سرکش ازین ناراحته که اون بازیگریه که خیلی بهتر از بقیه‌ و حتی فلورانسه. ولی چون اینجا یه شهره کوچیکه مردم متوجه این هنر نمی‌شن. داستان میره جلو و رژین با مردی بنام فوسکا آشنا میشه که با بقیه متفاوته و نمی‌میره. که از یه جایی به بعد،کتاب به زندگی فوسکا هم می‌پردازه.

فوسکا تو این عمر طولانیش تقریبا همه‌ی فعالیت‌های مورد علاقه‌ی انسان رو انجام میده: جنگ‌های کوچیک و بزرگ برای متحد  کردن کل دنیا یا خوشبخت‌ کردنشون از طریق یکپارچه‌سازی، ازدواج‌های متعدد و عشق‌‌های زیاد و طولانی، کشف علم، غرق شدن در ثروت فراوان، سفرهای طولانی برای دیدن دنیا، دین‌زدایی و ترویج دین برای کنترل مردم و.. .

شاید یکی از اهداف دوبووار تو این کتاب ملموس کردن عمر طولانی فوسکا بود به این صورت که با تکرار تاریخ (چه در یک منطقه چه در بقیه‌ی دنیا) این ملال طولانی بودن عمر رو به خواننده منتقل کنه.
ولی همزمان یکی از قشنگیاش این بود که داستانش رو به وقایع تاریخی گره زده. از کشف قاره‌ی آمریکا، جنگ‌هایی که اونجا صورت میگیره، ظلم‌های بیشماری که به سیاه‌پوست‌ها و سرخ‌پوست‌ها میشه، تا انقلاب‌های ریز و‌درشتی که در بقیه‌ی عالم اتفاق میفته. پس اگر به تاریخ علاقه داشته باشید یا اطلاعات بیشتری درین زمینه ها داشته باشید ممکنه ملال کمتری رو تجربه کنید.

همچنین تو این کتاب، با فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم به معنی و هدف زندگی انسان می‌پردازه. عمر کوتاهه ما و‌ اینکه فقط یکبار زندگی میکنیم، به کلی از فعالیت‌های ما معنی میده و بزرگترین موهبت برای ماست. اینکه فکر‌کنیم چون عمرمون کوتاهه خیلی از فعالیت‌های ما ارزش ندارند! یا چون خودمون نیستیم که پیامدهای تصمیمات و‌کارهامون رو ببینیم ممکنه بی‌ارزش باشند، اشتباهه. و در نهایت ارزش زندگی به یکبارشه.

با اینکه ایده‌ی قشنگی داشت، حس میکنم هنوز هم میشد بهتر و‌کامل‌تر روایتش کرد. 
✔︎به‌هم‌بستگی داستان بارها و بارها قطع میشه.
✔︎بعضی شخصیت‌ها یهویی وارد و یهویی از داستان خارج میشن! بعد از مکالمه و تصمیم‌گیری در مورد هرچیزی (اکثرا خیلی سریع و راحت) روایت قطع میشه، در پاراگراف بعدی بعد از گذشت زمان به نتیجه‌ی اون تصمیم پرداخته میشه. صرفاً لقمه‌ی آماده‌ای که برای خواننده گذاشته شده. 
✔︎در خیلی از قسمت‌ها، بار داستانی کم و پیامش مستقیم و‌ عریان جلوی خواننده گذاشته میشد و من رو به چالش نمیکشید.
در کل می‌تونست از من، خواننده فعال‌تری بسازه تا اینکه فقط دریافت‌کننده‌ی پیام و منفعل باشم!
✔︎هرچی کتاب به آخر نزدیک‌تر میشه، عمق بیشتری میگیره. به این صورت که تلنگرها بیشتر میشن و فلش‌بک‌هایی هم میزنه به گذشته و‌ اتفاقاتش. شاید اگه همه‌ی کتاب می‌تونست اینطور روایت بشه جذابیت و تأثیر بیشتری داشت!
✔︎گاهی حس کردم، کتاب لوس و سطحیه!
ولی خب از طرفی شاید این انتقال ملال انقدر مهم بوده که این داستان رو به این شکل درآورده!



❌⚠️احتمال لو رفتن داستان:
اینکه رژین رو شخصیتی نارسیست، زیاده‌خواه، حسود و سیری‌ناپذیر به تصویر کشیده بود، حس کردم قراره با یک‌ داستان حسابی و یک شخصیت داینامیک روبرو باشم نه صرفا یک داستان توی یک داستان دیگه و یک پایان باز!! حس کردم رژین مثل یک سؤال بی‌جواب موند واسم(。ŏ_ŏ).
          
سید پسندید.