همزاد
همزاد در سی ام ژانویه ی 1846 منتشر شد، پانزده روز پس از انتشار اولین داستان داستایفسکی. این رمان ماجرای تکوین و تحول جنون آقای گالیادکین، یک کارمند اداره، است. داستایفسکی، در آغاز کار نویسندگی، در این کتاب با استاد خود، گوگول، به رقابت برخاسته و میان این اثر و داستان های «یادداشت های یک دیوانه»، «شنل» و «دماغ» تشابه هایی به چشم می خورد. گالیادکین آدمی خیلی معمولی است که دچار توهم می شود و شخصی چون خودش را می بیند. نفوذ گوگول در نویسندگان بعد از خود مسلم است اما این نفوذ در داستایفسکی بیش از پیش به چشم می آید؛ مثلاً در داستان «دماغ»، اثر گوگول، ماجرای جدا شدن بخشی از بدن یک کارمند روی می دهد و در همزاد، اثر داستایفسکی، روان کارمند است که دو نیم می شود. در هر دو ماجرا خصوصیاتِ دو بخش جداشده ضد هم است.
بریدۀ کتابهای مرتبط به همزاد
نمایش همهلیستهای مرتبط به همزاد
یادداشتهای مرتبط به همزاد
اولین کتابم از داستایوفسکی... بخش روانکاوانه اش رو خیلی دوست داشتم آدم رو به فکر میبره و دست روی موضوعات مهمی میذاره ولی کلا داستانهایی که قهرمان داستان به انحطاط و زوال میره بدجوری منو مضطرب میکنه واسه همین من بهش 3 ستاره می دم
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5
16
کتاب روان و خوش نگارشی از برههای کوتاه از زندگی جناب گالیادکین مشاور، که گرفتار منجلاب دسیسههای دشمنانش میشود. دشمنانی که البته آقای گالیادکین از همان ابتدا حدس میزد که باشند و به راستی همه چیز با عقل جور در میآمد. دشمنان از ساده دلی و مهربانی آقای گالیادکین سوء استفاده کرده بودند که هیچ برای آقای گالیادکین قابل بخشش نبود و البته که آقای گالیادکین نقشههای کارسازی برای رسوا کردن دشمنانش داشت و با تابیدن نور امید بر دلش، تصمیم محکمش را گرفته بود که در مواجهه با او (دشمن ناجوانمرد و قاصب هویتش) احساس کرد آنقدر هم آدم بدی نیست و اصلا آدم زحمتکشی است. در دل او را بخشید و با مهر با او دست داد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
15