یادداشت سهیل خرسند

                گفتار اندر معرفی کتاب
همزاد، دومین داستانی‌ست که داستایفسکی نویسنده‌ی توانا، هوشمند و خلاقِ روسی نوشته و در سال ۱۸۴۶میلادی آن‌را منتشر کرده و در ایران توسط چند مترجم ترجمه و چاپ گردیده است اما من آن‌را با ترجمه‌ی آقای «سروش حبیبی» و چاپ «نشر ماهی» مطالعه نمودم.
پیش از هر موردی عرض کنم که من از ترجمه‌ی آقای سروش حبیبی همانند گذشته راضی بودم.
راضی بودن من تنها به این دلیل نیست که ایشان کتاب‌هایی که به زبان روسی نوشته شده‌اند را مستقیما از زبان روسی به فارسی برگردان می‌کنند بلکه اولا در ترجمه حقیقتا مهارت دارند، دوما قبل از ترجمه به زبان خودمان یعنی فارسی تسلط دارند، سوما همانند برخی مترجم‌ها اقدام به ترجمه‌ی ماشینی نمی‌کنند و چهارما متن را فارسی سازی نیز نمی‌کنند که وقتی کتابی از ادبیات روس را می‌خوانیم حس کنیم در حال خواندنِ کتابی از مرحوم جمال‌زاده هستیم.

گفتار اندر داستان کتاب
داستان این کتاب در مورد یک مشاور رسمی(درجه‌ای اداری از سلسله مراتب کارکنان ادارات دولتیِ وقت روسیه) به نامِ «یاکوف پتروویچ گالیادکین» است که در آن دوران سعی می‌کند کارمندی وظیفه‌شناس، حرف‌گوش‌کن و صادق باشد.
قهرمان داستان ما فقط یک کارمند نیست، بلکه عاشق هم هست، عاشق دختری به نام «کلارا آلسوفیونا»، دختر آلسوفی ایوانوویچ(یکی از کارمندان عالی‌رتبه و البته بازنشسته‌ی اداره) که دست برقضا برای او رقیبی پیدا شده است، رقیبی به نام «ولادیمیر سمیونوویچ» (خواهر زاده‌ی رئیس کنونی اداره) که شانس بیشتر و دست بالا را به نسبت قهرمان داستان ما دارد.
در این کتاب دوران فراز و نشیب بیماریِ روانی او را خواهیم خواند، البته در ابتدای کتاب ما با بیماری او آشنا نمی‌شویم اما نویسنده با معرفی و اشاره به دکتری به نام ِ «کریستین ایوانوویچ روتن‌اشپیتز» کلید معما را در داستان قرار می‌دهد و به داستان سقوط شخصیت کتاب می‌پردازد تا به گونه‌ای که در کتاب می‌خوانیم شخصیت داستان احساس می‌کند شخصی دیگری دقیقا هم‌چهره، هم‌لباس و هم‌نام خود او در کنارش نفس می‌کشد، زندگی می‌کند، کار می‌کند ولی با اعمالش سعی در تخریب شخصیتِ او دارد و به نوعی احساس توطئه‌ی عالم و آدم علیه خود را دارد تا اینکه... .

نقل‌قول نامه
"دکتر حکمِ کشیش را دارد و از حماقت است که آدم بخواهد چیزی را از او پنهان کند."

"نمی‌دانید برای نابود کردن آدم، چه دروغ‌هایی اختراع می‌کنند!"

"اگر شکست خوردی، بردبار باش! موفق که شدی، به کوشش ادامه بده."

"صبر تلخ است، ولیکن برِ شیرین دارد."

"هیچ دری نیست که روی آدم جسور باز نشود."

"آدم ممکن است صورت زیبا نداشته باشد، اما با روح و خردمندی وقدرتِ احساس و ظرافتِ رفتارش، دل‌ها را شیفته‌ی خود سازد."

"قدرتِ مردِ بی‌گناه از همان بی‌گناهی اوست."

"کج‌تابی‌های روزگار برای همه هست، کاخ‌نشین هم که باشی از آن معاف نیستی"

"بعضی وقت‌هاست که می‌بینی پول، اشک و غصه را دوا نمی‌کند."

کارنامه
پیش از هر حرفی در این بخش عرض می‌کنم که اگر «همزاد» را یک رمان در نظر بگیرم برایش ۲ستاره کافی می‌دانم، اما اگر آن را یک نوول در نظر بگیرم ۳ستاره.
به این دلیل که اولا، داستایفسکی یکی از نویسندگان مورد علاقه‌ی من است که در فضاسازی، توصیف شخصیت‌ها و محیط‌ آن‌قدر تواناست که من هر بار کتابی از او خواندم از جمله: «جنایت و مکافات»، «قمارباز»، «برادران کارامازوف» و «شب‌های روشن» این ویژگی در تمام کتاب‌های نام‌برده وجود داشت اما در این کتاب داستایفسکی با اینکه به اندازه‌ی کتاب‌های فوق به شخصیت داستان نپرداخت بلکه در فضاسازی و توصیف محیط‌ها هم ضعیف عمل کرد و به همین دلیل یک ستاره از کتاب کم می‌کنم، یک ستاره‌ی دیگر بابت اینکه اگر آقای «سروش حبیبی» مترجم توانای کتاب موخره‌ای برای این کتاب نمی‌نوشت از تمام زوایا منظور نویسنده را دریافت نمی‌کردم و این کاملا عکس کتاب‌های دیگری بود که از این نویسنده توانا، هوشمند و خلاق می‌خواندم و نهایتا باتوجه به حجم کتاب به نسبت رمان‌های حجیم داستایفسکی تصمیم گرفتم این کتاب را در دسته‌ی نوول‌ها قرار دهم و سه ستاره برایش منظور کنم.

دوم تیرماه یک‌هزار و چهارصد
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.