بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

لوئیس ساکر و 2 نفر دیگر
4.1
141 نفر |
62 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

272

خواهم خواند

80

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

پست‌های مرتبط به ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

یادداشت‌های مرتبط به ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

            این کتاب جزو رمان‌های نوجوان محسوب میشود. بنابراین باید انتظار داستان‌هایی پر کشش و تعامل خوب با مخاطب را داشته باشیم. بخش‌هایی از کتاب واقعا برای من خاطره انگیز و آشنا بودند. مثلا وقتی برادلی با اسباب‌بازی‌هایش ارتباط می‌گرفت، دوران کودکی‌ام که تنهایی بازی میکردم برایم یادآوری شد. یا وقتی برادلی و کارلا، مشاورش با هم غذایشان را عوض میکنند یاد دوستی صمیمی که دوران دبستان داشتم می‌افتم که با هم خوراکی‌های مدرسه‌مان را تقسیم می‌کردیم. 
بنابراین در طول داستان خیلی از فضای شخصیت‌ها و زندگی آنها جدا نیستید، این باعث میشود تا ارتباط نزدیک و قوی که گرفتید بتواند راحت‌تر احساستان را تحت‌تاثیر قرار بدهد.
این رمان را در کمتر از نصف روز خواندم، خیلی سریع و راحت خوانده میشود. برای یک استراحت کوتاه گزینه خوبی‌ست:)
البته ماجراهای داستان سریع اتفاق می‌افتند و نویسنده خیلی سعی نمیکند تا شما را در تاریکی(نقطه نزول داستان) نگه دارد، پس نباید انتظار نقطه عطفی قوی را در داستان داشته باشیم. 
این کتاب شاید راحت خوانده شود و سریع، اما تاثیرش مثل  فست فود می‌ماند. در طول خواندنش حس خوب و هیجان دارید اما به محض تمام شدنش این حس کمتر و کمتر میشود. برخلاف چیزی که از یک رمان واقعی انتظار داریم. چون رمان‌ها با هوشمندی مخاطب را در تعلیق و انتظار نگه میدارند. خواننده را پا به پای اتفاق‌ها با صبوری همراهی می‌کنند و به وقتش با تند کردن ضربآهنگ داستان کاری میکنند تا نفس در سینه مخاطب حبس شود. و در نهایت زمانی که یک رمان خوب را تموم میکنید حس شیرینی پایان یک سفر خاطره‌انگیز و پر تجربه را خواهید داشت. 
دلیل اینکه یک ستاره کمتر دادم هم همین بود چون شاید تجربه جذاب و مهیجی بود اما یک رمان خوب نبود:)
          
            واقعا عجیب بود.
چونکه من از سه نفر، کلی تعریف ازش شنیده بودم و ازش خیلی انتظار داشتم...
با تمام این ها، عاشقش بودم.
و پنج ستاره، حلالش :دی
در ضمن... با اینکه فکر می‌کردم که گریه نمی‌کنم، وسطش آنقدر گریه کردم که نمی‌توانستم دیگر بقیه‌ی کتاب رو بخونم و جدن دلم داشت می‌لرزید... با اینکه شاید اصلا احتیاجی به گریه نبود... یا کلا کتاب خیلی غم انگیز نبود...
بنظرم کارلا...(شاید نه خیلی! نمی‌دونم!) شبیه دخترستاره‌ای بود! اگر نبود هم... من رو یادش می‌انداخت.
ممنون از همه‌ی کسایی که بم پیشنهادش کردن و از حانیه، که بم دادش :)
و لیلی، که هی اصرار کرد که بخونمش...
و یاسی، که پیشنهادِ اولیه رو داد :>
و حتی میتونم از خانم توکلی که به یاسی معرفی‌ش کردن هم تشکر کنم :-" :))))
در کل، از همه ممنون!
خب بذار از نویسنده‌ش هم تشکر کنم که اینقد کتابِ خوبی نوشته بود :))
وای خدا...
جدن حس و حالش هنوز باهامه....
و وقتی شروعش کردم، اینقدر خوندم تا تموم شد! یعنی زمینش نگذاشتم!
برادلی >><<
تیکه‌ای از کتاب:

- در درون همه خوبی هست. همه، شادی، غم و تنهایی را احساس می‌کنند. اما گاهی مردم خیال می‌کنند که کسی، هیولاست، به خاطر اینکه نمی‌توانند خوبی‌ای را که در درونش هست، ببینند... بعد، اتفاق وحشتناکی می‌افتد.
-می‌کشندش؟
-نه، چیزی بدتر ار آن! یکی بهش لقب هیولا می‌دهد و بقیه، کم‌کم به همین اسم صداش می‌زنند و با او مانند یک هیولا برخورد می‌کنند. پس از مدتی، خودش هم باورش می‌شود! فکر می‌کند که واقعا هیولاست! بنابراین، عین هیولا رفتار می‌کند. با وجود همه‌ی این‌ها، او هیولا نیست و خوبی‌های زیادی در عمقِ وجودش نهفته است.

تمومش می‌کنم این ریوویوی مسخره رو :دی (درک کنید خب! هیجان زده‌م...)
          
Han

1401/04/05

            ته کلاس ردیف آخر صندلی آخر 
در مدرسه افرادی که اخلاق و جذابیت دارند محبوبیت بیشتری نسبت به دیگران دارند . در یک کلاس همه افراد جذاب و عالی نیستند بلکه یک سری افراد همیشه مورد تنفر بچه ها قرار می گیرند و همه با آن دسته مشکل دارند . همه از بردلی متنفرند . . . . . . . . .
  بردلی شخصیتی خشن و بی اخلاق دارد که در کلاس چندان محبوبیت ندارد و همه از او بدشان می آید . بردلی درس خوان نیست و با هیچ کس ارتباط ندارد همه نمراتش پایین و غیر قابل قبول است . تا اینکه دو شخصیت زندگی او را   به کل تغییر می دهند .
جف فیشکین هم کلاسی جدید او و خانم کارلا مشاور جدید او به او کمک می کنند تا از پسری منفور به شخصیتی دیگر تبدیل شود و زندگی را برای او آسان می کنند . . . . .

کتاب از لحاظ داستان قوی بود یعنی ایده داستان ایده مناسب و جذابی بود و به راحتی مخاطب خودش را جذب می کند . بعلاوه نویسنده قلم خوبی داشت به طوری که خوانند احساس نمی کرد این داستان نوشته شده بلکه احساس می کرد این داستان واقعی است یعنی نویسنده خیلی ایده ذهنش را کامل و درست روی کاغذ آورده بود . 
از نظر پیرنگ نقطه اوج در جای مناسب قرار داشت اما گره ها به موقع باز نمی شد یعنی مشکلات به وقتش حل نمی شد بلکه کمی طول می کشید و این برای مخاطب کسل کننده می شد . آشفتگی خیلی جذاب بود و شاید یکی از دلیل های جذب خواننده باشد .

شروع داستان خوب بود نه می توان گفت عالی نه می توان گفت افتضاح . مانند کتاب های عادی و پایان هم به همین شیوه بود اما پایان برای مخاطب دلپذیر و خوب بود .زیرا پایان نتیجه جذابی داشت و مخاطب منتظر را خوشحال می کرد :) 

شخصیت پردازی نکته مهمی است . این کتاب سرجمع و با احتساب شخصیت های جزئی 27 شخصیت داشت. این موضوع برای خواننده سخت است زیرا گیج می شود این همه شخصیت سخت فهمیده می شوند . شخصیت اصلی بردلی است که نقش پررنگ دارد و ما می توانیم از درون ذهن او و احساسات خشنش با خبر شویم .

اسم کتاب ساده بود اما اطلاعاتی از کتاب داده بود مثلا اینکه بردلی  شخصیتی است که ته کلاس ردیف آخر و صندلی آخر می نشیند. جلد کتاب در نشر افق جذاب بود و می تواند ترغیب کننده باشد .  زیرا چهره ای از بردلی در حالت آشفتگی را نشان می دهد  . 

در آخر این کتاب برای افرادی که به دنبال داستان های نوجوان جست و جو می کنند  توصیه می شود و امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید .

"گاهی سخت‌ترین کار دنیا، این است که توانایی‌هایت را باور کنی!"
پایان .
          
سارا.م

1402/01/16

                کتاب زیبایی بود. من عاشق کارلا شدم به خاطر تک تک کارهایی که برای بچه های مدرسه انجام می داد و این که واقعا به اونها اهمیت می داد. نمی دونم چرا اکثر معلم ها یا مشاور های مدرسه فکر می کنن نوجوان ها چون کلشون باد داره، چیزی نمی فهمن و گیرایی اشون میاد پایین...‌ اما واقعا این طور نیست. درسته که خیلی پخته رفتار نمی کنن اما می فهمن که واقعا چه کسی بهشون اهمیت میده و براشون دل می سوزونه. حتی از روی کارهای کوچک و به ظاهر ساده ی دیگران قابل تشخیصه. و کارلا این رو درک می کرد. من از این که از مدرسه بیرونش کردند واقعا ناراحت شدم حتی گریه هم کردم. اما در نهایت کتاب پایان قشنگی داشت.
https://taaghche.com/book/126588
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.