محمدرضا خراسانی زاده

تاریخ عضویت:

بهمن 1400

محمدرضا خراسانی زاده

بلاگر
@mohammadrezakhorasanizadeh

1,283 دنبال شده

607 دنبال کننده

                کرم کتاب!
              
mohammadrezakh/

یادداشت‌ها

نمایش همه
        
نادر ابراهیمی همراه با چند نفر دیگر در یکی از محلات جنوب شهر و محروم تهران به تمیز کردن آن محله پرداخته بودند و آن موقع دختری به نام فاطمه با او آشنا شد. چند سال بعد و پس از گذشت مدتی از پیروزی انقلاب، فاطمه که جلوی دانشگاه تهران دستفروشی می‌کند و کتاب می‌فروشد، نامه‌ای بسیار تند و تیز برای نادر خان ابراهیمی می‌نویسد و از این مسئله گله می‌کند که با وجود پیروزی انقلاب، کماکان آن‌ها در فقر و محرومیت به سر می‌برند و از سختی‌های پدرش که رفتگر است می‌گوید و از ناامیدی او نسبت به شعارهای انقلاب و تلاشهایشان برای پیروزی و می‌گوید.
نادر هم در جواب فاطمه نامه‌ای به او می‌نویسد و بدون ذره‌ای ماله کشی و حرف های شعارمآبانه و ترحم از عصر انقلاب و تفاوت انقلاب ایران با بقیه انقلاب‌ها و نقش تک‌تک مردم و فاطمه ها و نادرها در رسیدن به آرمان‌ها میگوید. نادر خیلی کوتاه و متقن و خوب از انقلاب در این نامه گفته است.
کتاب انگار همین امسال نوشته شده نه سال پنجاه و هشت!
این کتاب از آن کتبی است که با خرید امتیاز آثار نادر ابراهیمی توسط نشر امیرکبیر، پس از سال پنجاه و هشت به چاپ رسیده است.
چکه ای از کتاب:
* انقلاب بیمار است؟ مسلسل ها دست کیست؟ پزشکان را به ضرب مسلسل بالای سر بیمارت بیاور؛ اما از مرض منال.
* فاطمه وای به روزی که باور کنیم انفلاب، انجام گرفته است؛ چراکه انجام‌گرفتن دقیقا به معنای پایان یافتن است و پایان یافتن انقلاب، آغاز سوگواری.

      

17

7

        متفاوت ترین کتابی که در مورد فلسطین خوانده ام!
کتاب، طنزی سیاه است. از آنهایی که در حین خندیدن باید گریه هم بکنی و گاه شرمت بیاید و گاه فقط فحش بدهی به برخی شخصیت‌ها و اتفاقات و گاهی هم حس زیبای مقاومت را دریافت کنی...
سعید ابونحس خوشبدبین یک شخصیت کاملا ترسو و محافظه کار است که پس از آغاز اشغالگری های اسرائیل در فلسطین، سعی میکند مثل یک شهروند کاملا معمولی باشد و در کنار اسرائیلی ها و در یک کار دولتی ساده خدمت کند تا کاری به او نداشته باشند و او هم کاری با ان ها ندارد.
اما قصه همینجوری پیش نمیرود چون ذات اسرائیلی ها این مسئله را نمیپذیرد که با غیر خودشان کاری نداشته باشند. مدام او و نزدیکانش را اذیت میکنند و مدام سعید ابونحس چشمانش را می‌بندد و همسر و فرزند و دیگرانی را میبرند و او میماند تا بقیه برای آزادی تلاش کنند...
سعید روایت تسلیم شده ای است که دل به کوتاه آمدن غاصب خوش کرده و زهی خیال باطل...
چند فصل کتاب واقعا از منظر بحث مبارزه طلبی جوانان فلسطینی فوق العاده است و از طرف دیگر هم ذات اسرائیلی ها به خوبی نشان داده شده است.
      

36

        کتاب روایت تلما، کنیزی است که در خانه یکی از تجار بزرگ در زمان هارون‌الرشید همراه با خانواده خود خدمت می‌کرده. صاحب تلما همراه با خانواده و خدم و حشمش به دعوت یکی از تجار بزرگ بغداد به این شهر سفر می‌کنند. تلما نیز همراه با این خانواده می‌رود و در خانه میزبان در کنار دیگر کنیزان و غلامان خدمت می‌کند. تلما با وجود کنیز بودن، هم باسواد بوده و هم در تیراندازی مهارت خاصی داشته و همچنین به دلیل حضور در کنار یکی از غلامان که طبابت بلد بوده، اندکی از علم طبابت نیز سر در می‌آورده. روزی که به همراه صاحب خود به قصر هارون می‌رود، این آگاهی او موجب درمان یکی از نزدیکان هارون می‌شود و به همین دلیل مورد توجه هارون قرار می‌گیرد. پس از اینکه هارون از مهارت تیراندازی او نیز باخبر می‌شود، او با به ماموریت خطرناکی می‌فرستد که اگر انجامش ندهد، جان خانواده‌اش را می‌گیرد. این ماموریت کشتن امام رضا است و تلما مجبور به پذیرفتن آن می‌شود...

متاسفانه از نظر پرداخت داستان، شخصیت پردازی و حتی پرداختن به وقایع تاریخی آن دوره و سخنان و رفتار  امام رضا و اتفاقات حول ایشان و شیعیان کتاب قوی و خوبی نیست.
نیمه ابتدایی کتاب اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد و کشش پایینی دارد و بیشتر توصیفات و وقایعی است که نویسنده می‌توانست به جای آن‌ها مطالب بهتری را بیاورد.
      

11

        داستان در مورد نوجوانی به نام مانوئل است که خود را ناگهان در یک اتاق سفید و مکعبی می بیند بدون آنکه هیچ خاطره‌ای از گذشته خود به یاد بیاورد. در این اتاق سفید، او به بهترین و بالاترین فناوری‌های هوش مصنوعی دسترسی دارد و افراد مختلفی از جمله کسی که خودش را پدر مانوئل می‌نامد، با او صحبت می‌کنند و از شرایط وخیمش به او می‌گویند. شرایطی که بخاطر حمله چند فرد ناشناس به او و مادرش ایجاد شده و مادرش کشته شده و او به کما رفته. مانوئل کم‌کم متوجه می‌شود که ماجرا چیز دیگری است و آن ها در حال پنهان کردن حقیقت هستند. او که در گشت و گذارها و ارتباطاتش از طریق اینترنت با افرادی که خودشان را خیرخواه او معرفی کرده اند آشنا شده، تلاش میکند تا از آنجا فرار کرده و حقیقت را پیدا کند.

کتاب یک رمان نوجوان و بسیار پرهیجان، ماجراجویانه و پر از معما است که به طور خوبی بحث هوش مصنوعی و پیشرفت فناوری را در دل داستان گنجانده. برخی از قسمت های داستان کمی گنگ بیان شده اما در کل کتاب خوبی است.
      

24

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.