مریم قاروبی

@maryamb0ok

31 دنبال شده

21 دنبال کننده

                      
                    
maryamb0ok

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

            خلاصه‌ای از ابتدای این کتاب ۵۰ صفحه‌ای که پتانسیل زیادی برای بحث داره: نوربرت وایساده سر برکه (شما بخونین گردنه) و هرکی رد میشه رو یه شاخ می‌زنه و گردن‌کلفتی می‌کنه همه‌ش. آدما نمی‌تونن از اون اطراف رد شن، و نمی‌تونن آب بخورن و ... بعد با هم جلسه‌ای می‌ذارن تا ببینن چیکار می‌تونن بکنن که از این معضل عبور کنند. هرکسی یه نظری می‌ده و هر کدوم از اون نظرها به دلایلی رد می‌شن. یکی پیشنهاد می‌ده بیاین فرار کنیم و بریم جایی که نوربرت نباشه. همه بهش حمله می‌کنن که این دیگه چه حرفیه؟ که همون لحظه نوربرت میاد و جمعیت رو متفرق می‌کنه و تهدیدشون می‌کنه که می‌زنم لت‌وپارتون می‌کنما. برای من نقشه نریزید... و بعد به مرور همه کم‌کم می‌رن از اون سرزمین. فقط یه پرنده می‌مونه، که نقشهٔ هوشمندانه‌ای برای نوربرت می‌کشه و باقی ماجرا...
____
یه کمی ترسناک بود برام و تا حد زیادی سیاسی. یه کمی شبیه بن‌بست. و خب از این جهات ناراحت شدم و نمی‌دونم چه جور حسی می‌تونم بهش داشته باشم.
می‌دونم که نگاه فردی و مواجهه با خود هم میشه بهش داشت... اما... اما بقیه حیوون‌ها فرار کردن از دست نوربرت. به زبون ما: مهاجرت کردن. اینقدری اذیت شدن و هیچ راهی نبود، که فرار رو به قرار ترجیح دادن. اینجا من دیگه برام مهم نبود که نوربرت تنبیه شد و با خودش مواجه شد و دگرگون شد. اون حیوونایی که از محل زندگیشون طرد شدن چی شدن؟
          
این مرحله از زندگی پیش از این حدود هفت سالی بیشتر طول نمی‌کشید اما حالا حدود پانزده سال طول می‌کشد. از عوامل طولانی‌تر شدن این دوره می‌توان گفت از یکطرف پایین آمدن سن بلوغ، و از طرف دیگر با طولانی‌تر شدن روزافزون فرآیند رسیدن جوانان به شغل، ازدواج و استقلال‌ مالی هست. ‌ به بیان ساده‌تر، کودکان زودتر از همیشه نوجوان می‌شوند و نوجوانان دیرتر از همیشه به بزرگسالی می‌رسند.
استاینبرگ در این کتاب نوشته که تصور کنونی ما از نوجوانی اگر بین ۱۳ تا ۱۹ سالگی باشد بیش از پیش منسوخ و آسیب‌زننده هست.🤔 ایشون بر این باورند دوره نوجوانی در حال حاضر بسیار زودتر شروع می‌شود و بسیار دیرتر هم به پایان می‌رسد یعنی از حدود ۱۰ تا ۲۵ سالگی که البته ممکن هست این فرآیند تا دهه‌ی سوم زندگی(سی سالگی) هم ادامه داشته باشد.😬
            در هر تعاملی انتظار طرفین از یکدیگر باید مطابق با توانایی ها ، امکانات و شرایطشان باشد . چنین تعاملی یک رابطه ی موفق را رقم می زند . این مساله از روابط دوران کودکی تا روابط اجتماعی را در بر می گیرد و یکی از مشکلاتی است که زیاد با آن مواجه می شویم . کتاب " زبل " داستان بسیار خوبی پیرامون این موضوع است . دخترک داستان دوست دارد حیوان خانگی داشته باشد اما مادرش فقط به این شرط موافقت می کند که حیوانی بگیرد که نه راه برود نه توی آب برود و نه چیزی بخورد ، پیدا کردن چنین حیوانی سخت است . دختر به کتابخانه می رود و در فرهنگنامه ی حیوانات تنبل را پیدا میکند ، حیوانی که بیش از شانزده ساعت در روز میخوابد . تنبل با پست به خانه می آید و رابطه ی خوبی با دخترک دارد تا اینکه مری ، دوست دخترک می آید و تنبل را با گربه و طوطی خودش مقایسه میکند . این سرآغاز توقع نا به جا و آموزشهای دخترک به تنبل است تا حیوانی تربیت کند که کارهای غیرمعمولی انجام میدهد . اما در پایان داستان به اشتباهش پی میبرد و حیوان خانگیش رو همان طور که هست می پذیرد و راضی و خوشحال است . نویسنده ی کتاب ، جنی اوفیل ، تصویرگر ، کریس اپلهانس ، مترجم ، ربابه نصیری امینی و چاپ انتشارات علمی و فرهنگی ( کتابهای پرنده ی آبی ) است
          
            رزی خجالتی عاشق ایده پردازی و ساختن است ‌. معمولا بعد از پایان کلاس سراغ سطل بازیافت می رود و برای مخفیگاهش ،خرت و پرت جور می کند و هر شب بعد از این که همه می خوابند ، دست به کار می شود . چیزهای مختلفی می سازد و همه را پنهان میکند . رزی در بچگی خجالتی نبوده و برای همه اختراع می کرده است تا روزی که عمویش به یک ایده ی رزی میخندد و از آن روز به بعد رزی از رویاهایش خجالت می کشد و آن ها را پنهان می کند . روزها به همین منوال پیش می رود تا اینکه سر و کله ی عمه ی بزرگ رزی پیدا می شود . برخورد عمه خانم با ایده های رزی همه چیز را دگرگون میکند . این کتاب نه تنها شهامت تجربه کردن و نترسیدن را به بچه ها می آموزد بلکه به ما بزرگترها هم یادآوری می کند ، روش صحیح برخورد با رویاهای بچه ها چیست و چه قدر می تواند تاثیرگذار باشد . مجموعه ی " راهت را پیدا کن " از انتشارات میچکا ، سه جلد است که نویسنده ی آن ها، آندریا بیتی ، تصویرگرشان ، دیوید رابرتس و مترجم ، احمد تصویری هستند . از نقاط قوت این کتاب ها در کنار مفاهیم عالی ،  تصویرپردازی جذاب و همراه با طنز آن و ترجمه خوب و روان است .
          
            زیاده روی و افراط در هر چیزی تبعات نامطلوبی دارد . آینده نگری و دور اندیشی ست که این تبعات را مشخص می کند و ما را از افراط دور ؛ اما بچه ها در زمان حال زندگی می کنند و  معمولا نسبت به آینده بی توجه هستند بنابراین هر چیزی را با توجه به منافع فعلی آن می سنجند . کتاب " خرس ، خرس ،خرس ! " بسیار جالب نتایج زیاده روری را به بچه ها نشان می دهد . روبی ، دخترک داستان ، عاشق خرس است . بنابراین یک آگهی می نویسد که به یک خرس برای بازی نیاز دارد . با این آگهی ، سر و کله ی یک خرس از خرس تپه پیدا می شود و با روبی  مشغول بازی می شوند . این بازی اون قدر برای روبی عالی و فوق العاده ست که داد می زند بازم خرس ! و دو خرس دیگه می آیند و مشغول بازی می شوند اما روبی باز هم فریاد می زند خرس بیشتر ! تا جایی که تعداد زیادی خرس از خرس تپه می آیند و تا شب حسابی با هم سرگرم می شوند اما شب وقتی روبی به داخل خانه می رود تا بخوابد کل خانه پر از خرس شده است ، توی آشپزخانه ، راه پله ، قفسه ها ، حمام و تخت پر از خرس است . این جاست که روبی متوجه اشتباهش می شود .با کمک خرس اول ، خرس ها را از خانه بیرون میکنند و روبی در کنار خرس خودش به خواب می رود . نویسنده ی کتاب ، مارتین وادل ، نویسنده ی کتابهای محبوب " خرس بزرگ و خرس کوچک " هستند . تصویر گر خوب کتاب ، لی ویلدیش ، مترجم ، زهرا شاهی و چاپ انتشارات علمی و فرهنگی ( پرنده ی آبی ) است .
پ .ن : رفتار خرس اول در برابر اشتباه روبی ، نکات تربیتی جالبی برای ما والدین دارد ،  این کتاب خوب را از دست ندهید !