فیل پشت در منتظر است

فرانک عاشق فیل ها بود. عاشق آن خرطوم های لوله ای، آن گوش های بادبزنی، آن پاهای تنه درختی و آن دم های فش فشی، اما هیچ وقت یک فیل واقعی ندیده بود. خیلی دلش می خواست یک فیل داشته باشد؛ یک فیل خانگی برای خودش. او فکر کرد حالا که قرار است خانم فنسی، فیل سیرک، به پارک شهر بیاید، شاید آرزویش برآورده شود. اما وقتی فهمید اجازه ندارد به خانم فنسی نزدیک شود، ناامید شد. به هرحال سال 1913 بود و روی تابلوی ورودی پارک نوشته شده بود: ورود رنگین پوست ها ممنوع این داستان واقعی، براساس سرگذشت فیلیست به نام خانم فنسی که تا سال 1934 در پارک اون دیل بیرمنگهام زندگی می کرد. داستانی ست برای همه ی آن هایی که فکر می کنند می توانند تغییری ایجاد کنند.