بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

آنی شرلی در اینگل ساید

آنی شرلی در اینگل ساید

آنی شرلی در اینگل ساید

4.5
67 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

9

خوانده‌ام

169

خواهم خواند

57

آنی شرلی دخترکی کک مکی است که موهای سرخی دارد و در یتیم خانه بزرگ شده است، او باهوش است، قوه تخیل بی حد و مرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانی های ساده اش، سعی می کند زندگی جدیدی را آغاز کند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختی های بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آن قدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن، با هر مشکلی کنار می آید و با هر شرایطی سازگار می شود.

لیست‌های مرتبط به آنی شرلی در اینگل ساید

یادداشت‌های مرتبط به آنی شرلی در اینگل ساید

پرستار وار
            پرستار وارد شد و نَن شنید که می‌گفت به نظر او بحران، آن شب از راه می‌رسد. او از دای پرسید: بحران چیه؟
دای محتاطانه گفت: فکر کنم همان چیزی ست که پروانه از آن بیرون می‌آید، بیا از جِم بپرسیم.
.
ماجرای این کتاب بیشتر درمورد بچه های آنه و گیلبرته؛ درمورد جِم، والتر، نَن، دای، شرلی و ریلا.
درمورد روابط، تخیلات، آرزوها و دل‌زدگی های بچه هاست. غم هاشون که با یک آغوش، شنیده شدن و کمی روشنگری محو میشه مثل ساحل مه گرفته بندر فورویندز بعد توفان.
*او خوب می دانست خراب شدن یک رؤیا، چه طعم تلخی داشت.
آنه: قدرت خیالبافی، قدرت بزرگی ست... ولی مثل همه قدرت های دیگر، ما باید آن را تصرف کنیم، نه اینکه اجازه بدهیم آن ما را تصرف کند...
باید یاد بگیری که مرز بین خیال و واقعیت را گم نکنی. فقط در اینصورت می‌توانی موقع سختی ها به دنیای زیبای خیال هایت پناه ببری. خود من، همیشه بعد از یکی دو سفر به جزیره خیال هایم راحت تر می‌توانم مشکلم را حل کنم.
.
دیدن آنه در نقش یک مادر خیلی میتونه دل نشین باشه.
ولی خانم مونتگمری خیلی ظریف داره آنه رو به حاشیه میکشه و جا برای شخصیت های جدید باز می‌کنه ولی انگار حواسش نبوده ما با آنه بزرگ شدیم، نمیتونیم یه بار دیگه با بچه ها این راهو بریم.
.
_ کتاب ششم آنشرلی
.
۰۲/۳/۱۵
          
homa

1402/06/31

            
کتاب ششم از مجموعه ی دل‌انگیز آنی شرلی، به طرز باورنکردنی ای قشنگ بود...تا قبل از خوندنش فکر می کردم کتاب سوم از همه قشنگ تره ولی امروز می‌گم اول کتاب ششم بعد کتاب سوم!📗❤️
《آنی شرلی از جلد دختری سر به هوا و خیال بافت دراومده و تبدیل شده به مادری با تجربه که صاحب شش فرزنده! البته نه اینکه ذره ای از خیال بافیش کم شده باشه... شش فرزند آنی به طرز شیرینی شبیه به مادرشونن، یا خیال بافن و رویایی یا مو قرمز و دوست داشتنی!👩🏻‍🦰🧑🏻‍🦰
این قسمت از مجموعه که درمورد آنی و دکتر گیلبرت بلایت، بچه هاشون که بزرگ می‌شن و قد می کشن و درد سر هایی که هر کدوم ایجاد می کنن روایت می‌شه، واقعا جالب و خوندنیه...》
.
پی نوشت:
خب من فکر می کردم کتاب پنجم از مجموعه آخرین کتابی باشه که تابستون امسال خوندم، ولی اینطور نشد... اول قصد داشتم از سر کنجکاوی فقط چند صفحه ی اول کتاب رو بخونم ولی هرچی جلوتر رفت مشتاق تر شدم و دیدم ای بابا کتاب تموم شد😅😂
خیلی خوشحالم که دفتر تابستون ۱۴۰۲ با این کتاب جذاب و شیرین به آخر می‌رسه و خاطرش تا ابد برام شیرین می مونه...🐈‍⬛🐕❤️📗
          
لعیا عرب

1402/06/16

            پایان مجموعه‌ی آنی شرلی!
پایان عصرها و شبهای دلنشین در کنار آنی شرلی و خانواده دوست داشتیش.....
امروز چهاردهم خرداد که من این کتابو تموم کردم سیلی از احساسات به سراغم اومده که نمیتونم به خودم اجازه بدم که همچین کتابیو نقد کنم!
اشک های من در فصل به فصل این کتاب با اتفاقاتی که افتاد هیچوقت قرار نیست از یادم بره و برای من تکرارنشدنی باقی میمونه..
این کتاب یک دید جدید و متفاوتی نسبت به جنگ داد.
خانوم هایی که معشوقه، برادر و همسرهاشون رو در این راه فدا میکنند و چه سختی هایی که در این مدت میکشند و چطور نهایت تلاششون رو می‌کنند تا بتونن دووم بیارن و یک کمکی به تکه های وجودشون در راه های دور و شرایط سخت در دل جنگ بکنن.
من معنی واقعی فداکاری ، ترس ، اندوه ، ناامیدی، شجاع بودن و مهم تر از همه امید داشتن در عمق تاریکی رو با این کتاب با پوست و استخونم درک کردم... 
ای کاش نی زن هیچوقت باز دوباره تو این کره خاکی پیداش نشه تا داغ دسته گل هایی که تو این راه پر پر میشن رو به دلمون بزاره....
و کلام اخرم به مناسبت تموم شدن این مجموعه:
خلاصه و کوتاه ؛ خدا قطعا منو خیلی دوست داشت که نمایشگاه کتاب سال ۱۴۰۱ در غرفه قدیانی دستم رفت سمت آنی شرلی در گرین گیبلز و این کتاب رو انتخاب کردم و با خودم به خونه آوردم!