ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

لوئیس ساکر و 2 نفر دیگر
4.2
220 نفر |
91 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

17

خوانده‌ام

423

خواهم خواند

118

ناشر
افق
شابک
9789643692681
تعداد صفحات
264
تاریخ انتشار
1393/10/13

نسخه‌های دیگر

توضیحات

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

نمایش همه

پست‌های مرتبط به ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

یادداشت‌ها

          این کتاب جزو رمان‌های نوجوان محسوب میشود. بنابراین باید انتظار داستان‌هایی پر کشش و تعامل خوب با مخاطب را داشته باشیم. بخش‌هایی از کتاب واقعا برای من خاطره انگیز و آشنا بودند. مثلا وقتی برادلی با اسباب‌بازی‌هایش ارتباط می‌گرفت، دوران کودکی‌ام که تنهایی بازی میکردم برایم یادآوری شد. یا وقتی برادلی و کارلا، مشاورش با هم غذایشان را عوض میکنند یاد دوستی صمیمی که دوران دبستان داشتم می‌افتم که با هم خوراکی‌های مدرسه‌مان را تقسیم می‌کردیم. 
بنابراین در طول داستان خیلی از فضای شخصیت‌ها و زندگی آنها جدا نیستید، این باعث میشود تا ارتباط نزدیک و قوی که گرفتید بتواند راحت‌تر احساستان را تحت‌تاثیر قرار بدهد.
این رمان را در کمتر از نصف روز خواندم، خیلی سریع و راحت خوانده میشود. برای یک استراحت کوتاه گزینه خوبی‌ست:)
البته ماجراهای داستان سریع اتفاق می‌افتند و نویسنده خیلی سعی نمیکند تا شما را در تاریکی(نقطه نزول داستان) نگه دارد، پس نباید انتظار نقطه عطفی قوی را در داستان داشته باشیم. 
این کتاب شاید راحت خوانده شود و سریع، اما تاثیرش مثل  فست فود می‌ماند. در طول خواندنش حس خوب و هیجان دارید اما به محض تمام شدنش این حس کمتر و کمتر میشود. برخلاف چیزی که از یک رمان واقعی انتظار داریم. چون رمان‌ها با هوشمندی مخاطب را در تعلیق و انتظار نگه میدارند. خواننده را پا به پای اتفاق‌ها با صبوری همراهی می‌کنند و به وقتش با تند کردن ضربآهنگ داستان کاری میکنند تا نفس در سینه مخاطب حبس شود. و در نهایت زمانی که یک رمان خوب را تموم میکنید حس شیرینی پایان یک سفر خاطره‌انگیز و پر تجربه را خواهید داشت. 
دلیل اینکه یک ستاره کمتر دادم هم همین بود چون شاید تجربه جذاب و مهیجی بود اما یک رمان خوب نبود:)
        

12

Han

1401/4/5

          ته کلاس ردیف آخر صندلی آخر 
در مدرسه افرادی که اخلاق و جذابیت دارند محبوبیت بیشتری نسبت به دیگران دارند . در یک کلاس همه افراد جذاب و عالی نیستند بلکه یک سری افراد همیشه مورد تنفر بچه ها قرار می گیرند و همه با آن دسته مشکل دارند . همه از بردلی متنفرند . . . . . . . . .
  بردلی شخصیتی خشن و بی اخلاق دارد که در کلاس چندان محبوبیت ندارد و همه از او بدشان می آید . بردلی درس خوان نیست و با هیچ کس ارتباط ندارد همه نمراتش پایین و غیر قابل قبول است . تا اینکه دو شخصیت زندگی او را   به کل تغییر می دهند .
جف فیشکین هم کلاسی جدید او و خانم کارلا مشاور جدید او به او کمک می کنند تا از پسری منفور به شخصیتی دیگر تبدیل شود و زندگی را برای او آسان می کنند . . . . .

کتاب از لحاظ داستان قوی بود یعنی ایده داستان ایده مناسب و جذابی بود و به راحتی مخاطب خودش را جذب می کند . بعلاوه نویسنده قلم خوبی داشت به طوری که خوانند احساس نمی کرد این داستان نوشته شده بلکه احساس می کرد این داستان واقعی است یعنی نویسنده خیلی ایده ذهنش را کامل و درست روی کاغذ آورده بود . 
از نظر پیرنگ نقطه اوج در جای مناسب قرار داشت اما گره ها به موقع باز نمی شد یعنی مشکلات به وقتش حل نمی شد بلکه کمی طول می کشید و این برای مخاطب کسل کننده می شد . آشفتگی خیلی جذاب بود و شاید یکی از دلیل های جذب خواننده باشد .

شروع داستان خوب بود نه می توان گفت عالی نه می توان گفت افتضاح . مانند کتاب های عادی و پایان هم به همین شیوه بود اما پایان برای مخاطب دلپذیر و خوب بود .زیرا پایان نتیجه جذابی داشت و مخاطب منتظر را خوشحال می کرد :) 

شخصیت پردازی نکته مهمی است . این کتاب سرجمع و با احتساب شخصیت های جزئی 27 شخصیت داشت. این موضوع برای خواننده سخت است زیرا گیج می شود این همه شخصیت سخت فهمیده می شوند . شخصیت اصلی بردلی است که نقش پررنگ دارد و ما می توانیم از درون ذهن او و احساسات خشنش با خبر شویم .

اسم کتاب ساده بود اما اطلاعاتی از کتاب داده بود مثلا اینکه بردلی  شخصیتی است که ته کلاس ردیف آخر و صندلی آخر می نشیند. جلد کتاب در نشر افق جذاب بود و می تواند ترغیب کننده باشد .  زیرا چهره ای از بردلی در حالت آشفتگی را نشان می دهد  . 

در آخر این کتاب برای افرادی که به دنبال داستان های نوجوان جست و جو می کنند  توصیه می شود و امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید .

"گاهی سخت‌ترین کار دنیا، این است که توانایی‌هایت را باور کنی!"
پایان .
        

5

          واقعا عجیب بود.
چونکه من از سه نفر، کلی تعریف ازش شنیده بودم و ازش خیلی انتظار داشتم...
با تمام این ها، عاشقش بودم.
و پنج ستاره، حلالش :دی
در ضمن... با اینکه فکر می‌کردم که گریه نمی‌کنم، وسطش آنقدر گریه کردم که نمی‌توانستم دیگر بقیه‌ی کتاب رو بخونم و جدن دلم داشت می‌لرزید... با اینکه شاید اصلا احتیاجی به گریه نبود... یا کلا کتاب خیلی غم انگیز نبود...
بنظرم کارلا...(شاید نه خیلی! نمی‌دونم!) شبیه دخترستاره‌ای بود! اگر نبود هم... من رو یادش می‌انداخت.
ممنون از همه‌ی کسایی که بم پیشنهادش کردن و از حانیه، که بم دادش :)
و لیلی، که هی اصرار کرد که بخونمش...
و یاسی، که پیشنهادِ اولیه رو داد :>
و حتی میتونم از خانم توکلی که به یاسی معرفی‌ش کردن هم تشکر کنم :-" :))))
در کل، از همه ممنون!
خب بذار از نویسنده‌ش هم تشکر کنم که اینقد کتابِ خوبی نوشته بود :))
وای خدا...
جدن حس و حالش هنوز باهامه....
و وقتی شروعش کردم، اینقدر خوندم تا تموم شد! یعنی زمینش نگذاشتم!
برادلی >><<
تیکه‌ای از کتاب:

- در درون همه خوبی هست. همه، شادی، غم و تنهایی را احساس می‌کنند. اما گاهی مردم خیال می‌کنند که کسی، هیولاست، به خاطر اینکه نمی‌توانند خوبی‌ای را که در درونش هست، ببینند... بعد، اتفاق وحشتناکی می‌افتد.
-می‌کشندش؟
-نه، چیزی بدتر ار آن! یکی بهش لقب هیولا می‌دهد و بقیه، کم‌کم به همین اسم صداش می‌زنند و با او مانند یک هیولا برخورد می‌کنند. پس از مدتی، خودش هم باورش می‌شود! فکر می‌کند که واقعا هیولاست! بنابراین، عین هیولا رفتار می‌کند. با وجود همه‌ی این‌ها، او هیولا نیست و خوبی‌های زیادی در عمقِ وجودش نهفته است.

تمومش می‌کنم این ریوویوی مسخره رو :دی (درک کنید خب! هیجان زده‌م...)
        

8

          برادلی چاکرز  ته کلاس  ردیف آخر و صندلی آخر می نشیند. او  دوستی ندارد. به درس اهمیت نمی‌دهد و بسیار دروغ می گوید!
در چند صفحه  اول این رمان با نشانه‌های بالا روبرو می‌شویم. شگفت انگیز تر آنها برادلی در برابر کسی که به دوستی با او تمایل دارد جوابی سرد، بی ادبانه و زشت می‌دهد.
خواننده از همان ابتدا متوجه می‌شود تمام راه های  ارتباطی به سوی شخصیت بسته است. در بخش های  بعدی داستان ، نوع ارتباط دوستان،معلمان و خانواده و آسیب‌هایی که به برادلی می زنند،با زبان نگو نشان بده ،برای  خواننده معلوم می شود.
حس همذات پنداری خواننده برانگیخته می‌شود و مشتاق است بداند بر سر این کودک که اختلال رفتاری دارد چه می آید.
در هیچ بخشی از کتاب شعار زدگی، توضیح  و تشریح مشکلات رخ نمی‌دهد. بچه های مدرسه نیز به صورت کاملا طبیعی نشان می دهند که راه ارتباط موثر با یکدیگر را بلد نیستند.
مشاور مدرسه کارلا و صحبت‌های او الگوی  تربیتی درجه یکی به خوانندگان ارائه می دهد.
این کتاب علاوه بر درگیر کردن مخاطب با مشکل شخصیت،از نظر تربیتی برای  والدین و مربیانی که با بچه ها سر و کار دارند، نمونه‌ی بسیار آموزنده‌ای است.
تنها نکته‌ای که شاید بتوان به عنوان ایراد از کتاب مذکور بیان کرد،عدم انطباق فرهنگی جامعه ما و آمریکاست.  بعصی از چالش های شرح داده شده مثل ارتباط دختران و پسران، ماجرای تولد و دستشویی‌در مدرسه،  در جامعه آمریکا اتفاق می افتد. شکل این مشکلات در فرهنگ و عرف ما متفاوت است.
خیلی دوست دارم روزی کتابی روانشناسانه و تربیتی مثل همین کتاب از نویسنده‌های ایرانی بخوانم که  با همین عمق و زیبایی به بیان آسیب‌ها و اختلالات رفتاری کودکان و نوجوان بپردازد.
کتاب در آمریکا برنده ۱۹ جایزه شده و در ایران نیز کتاب معروف و شناخته‌شده‌ای است.
توصیه می کنم حتما خوانده است(رمان کوتاهی است یک روزه تمام می‌شود)
        

8

          «-امیدوار بودم بتوانیم با هم دوست بشویم. فکر می‌کنی می‌توانیم؟
-نه!
-چرا نه؟
-چون دوستت ندارم!
کاربا گفت: من دوستت دارم. می‌توانم که دوستت داشته باشم. نمی‌توانم؟ البته تو مجبور نیستی دوستم داشته باشی.»


کتاب را آقای احمدی عزیز، معلم شیمی متوسطه دوم بهم هدیه داد. اولش نوشت: «تقدیم به دوست کتابخوان و کتابخوان‌پرورم.» راستش را بخواهید، خیلی ذوق کردم :)

داستان، داستان پسری است که منفورِ همهٔ کلاس است و هیچ دوستی ندارد و هیچ تکلیفی نمی‌نویسد و از همه‌چیز و همه‌کس متنفر است. تا اینکه سر و کلهٔ یک مشاور در مدرسه پیدا می‌شود و پسر را آرام آرام، درگیر محبت خودش می‌کند و رفتارهای «برادلی چاکرز»، تغییر می‌کند.
کتاب دوست‌داشتنی و خوش‌ریتمی است.
دو نکته به ذهنم می‌رسد. اول اینکه بیشتر از این‌که قابل توصیه به نوجوانان باشد (به خاطر برخی توصیفات اروتیک که مشخص است سانسور شده اما ذهنِ تصویرساز نوجوان از پس سانسور برمی‌آید) قابل توصیه به والدین و معلمان است.
و دوم هم اینکه برخوردهای مشاور کمی فانتزی است. به عنوان کسی که در مدرسه‌ای غیرانتفاعی معلم راهنماست و هم معلم است و هم مشاور، بعضی از راهکارهای مشاور (کارلا) صرفا در کلام زیبا و بانمک است اما در عمل نشدنی و حتا غلط.

و نکته بامزه برای خودم، داشتنِ همچین شاگردی در پایه هفتم است. لجباز، تنبل، بدون هیچ پایگاه اجتماعی در بین همکلاسی‌ها، ادبیات تند و گاهی اوقات مردم‌آزار. مهمترین چالش این روزهایم تعامل با او و تلاش به کمک برای حل مشکلاتش است...
        

23