راضیه بابایی

راضیه بابایی

بلاگر
@R.Babaee

42 دنبال شده

308 دنبال کننده

            در دنیای کتاب ها پرسه می زنم  و کلمات را استشمام می کنم.
حال  دلم را  گره زده ام به نوشتن.

          
https://eitaa.com/vazhband
پیشنهاد کاربر برای شما
گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

نمایش همه
        رفیق نیمه راه

کتاب مرثیه‌ای برای رهایی، در مورد طلاق است. جایی که رشته‌ی ابریشمیِ عقد که با عشق و محبت بافته شده، تبدیل به طنابی زبر و زمخت شده، زن و مرد می‌کشند تا پاره شود و در لاک خود فرو روند.

در شناسنامه، زیر عنوان کتاب نوشته شده ،ده روایت در مورد طلاق. ولی با توجه به نکات دبیر مجموعه در پیش‌گفتار، همه‌ی این متون روایت نیست. به همین دلیل  در مورد چیستی  نوشتار گفتگویی ندارم و از آن عبور می‌کنم.

سوژه‌ی این متون قابل تامل است. آدم‌هایی با اخلاق و شخصیت متفاوت در کنار هم مشکلات عجیبی را تجربه می‌کنند.جدایی دردناک است و خواندن کتاب هم درد دارد. خصوصا علم به حقیقی بودن وقایع، خواننده را آزار می‌دهد. هر متن یعنی فر‌و ریختن یک سقف و خرابی یک آشیانه.

روایت‌ها گاهی اول شخص است و در مواردی زندگی شخص دیگری روایت می‌گردد.  بعضی از آنها نگاهی که متن را به روایت تبدیل می‌کند، داراست. دریچه‌ای تازه یا نقطه‌نظری نو که مخاطب را به تماشای ماجرا از آن زاویه رهنمون می‌سازد. ولی در بعضی دیگر نکته‌ی خاصی وجود ندارد. انگار یک نفر نشسته و خاطراتی که مشابه آن را از دیگران شنیده‌ایم، برایمان تعریف می‌کند.

برای نمونه چند روایت از این مجموعه را که چالش بیشتری با فرم و محتوای آن داشتم، در ادامه می‌آورم؛

در متن "یک حفره کوچک"راوی داستان مرده است. خواننده وقتی در پایان روایت از مرگ او مطلع می‌شود ، سردرگم شده که داستان خوانده یا روایتی واقعی از زندگی؟

پایان متن "یک فلش بزرگتر"نیز از نظر محتوایی و پیامی که به مخاطب می‌دهد، دچار خطاست. راوی خانم در بخشی به پسر کوچکش می‌گوید:.... وقتی  مرد شدی آدم‌هایی وارد زندگی‌ات می‌شوند که باید بیشتر از من دوستش داشته باشی.
منظور راوی، همسر پسرش است. اساسا عشق مادر و پسر با زن و شوهر متفاوت است و از یک جنس نیست که قابلیت  مقایسه داشته باشد.این توصیه درست نیست که مرد زنش را بعد از ازدواج بیشتر از مادرش دوست داشته باشد. بلکه بحث بر سر مدیریت روابط عاطفی مرد در روش و نحوه‌ی دوست داشتن مادر و همسر است. 

در روایت"دالان سیاه"حجم اندوه و مشکلات زندگی سوژه به قدری زیاد است که نویسنده برای رسیدن شخصیت به ساحل آرامش و پایان بدبختی‌ها، ناچار شده روی دور تند بزند و فقط تعریف‌کرده و به مدل خاطره گویی بسنده می‌کند.
در حالی که نشان دادن زندگی این فرد و درگیری‌های او ، خود کتاب مستقلی را می‌طلبید.نباید یک تکه‌ی گزارش گونه در میان ده روایت دیگر می‌بود.

 آخرین روایت از کتاب مرثیه‌ای، متن "سوی ما می‌آید" ،نیز علاوه بر  زندگی از هم پاشیده، یک رفتار بحرانی شرح داده می‌شود و راوی که روبروی زن مستاصل نشسته، مدام در فکر خود و تاثیر رفتارش بر فرزندش است و داده‌هایی روانشناسی ارائه می‌کند. داده‌هایی که در مقام علم، خوانندگان به آن واقفند و برداشتی تازه به مخاطب ارائه نمی‌دهد.‌ 

کتاب مناسب بزرگسالان است و با توجه به جمیع نکات امتیاز اثر ۳ از ۵ خواهد بود.
#مرثیه‌ای_بر_یک_رهایی
https://eitaa.com/vazhband
      

9

        جوانه زدن امید از زیر خاک

⚠️در متن زیر امکان افشای بخشی از داستان وجود دارد.

نگاهی هنرمندانه به سوگ، غمِ جدایی  و مرگ و زندگی، فرمی جذاب که تا حدی دلهره به جان مخاطب می اندازد و  تله پاتی ذهن هایی که با محبت و عشق به هم متصل‌اند، در سورمه سرا با روایتی تازه بیان شده است.

 راز آلودگی و فضای سکوت حاکم بر کتاب،جهان داستانی بدیع، توصیفات و تصاویر جان‌دار و تناسب کلمات خرج شده با سوژه(در برخی از داستان‌ها موضوع، کشش تبدیل به داستان بلند و رمان را ندارد،پرگویی صورت می‌گیرد) نقاط قوت کار هستند.

ایراد اثر نیز سرنوشت هدیه است که در هاله‌ای از ابهام می‌ماند. آنچه در داستان از زندگی او و راوی دیدیم،  فضایی نبود که منجر به خودکشی او شود.کاش این بخش بیشتر پرداخت می‌شد و سناریوی دیگری برای مرگ او چیده می‌شد. چون به نظر نمی‌آید هدیه از غم فراق آبانه دست به خودکشی زده باشد. در قسمتی از اثر حرف از معلمی به میان آمد. تا جایی که گمان کردم حادثه‌ای در حین خدمت جان هدیه را گرفته است ولی بعد با تاکید چندباره‌ی نویسنده به استفاده از قرص برنج، به خودکشی خودخواسته تاکید شده است.
اثر مناسب بزرگسالان علاقه‌مند به ادبیات و نوجوانان کتابخوان بالای ۱۵ سال می باشد.
امتیاز کتاب:۴ از ۵
#رامبد_خانلری
#نشر_بان

https://eitaa.com/vazhband
      

1

        چیستان مورد علاقه نوجوان‌هاست. یک مدل بازی کردن است، یک چالش جذاب برای فکر کردن و سرگرمی.
خیلی خوب است که چیستان‌های جذاب  یک‌جا جمع شده و کتاب شوند.
کتاب چیستان‌ های خواندنی را به همین هوا برداشتم.
و با ذوق به یک نوجوان معما دوست دادم. یک دقیقه نشد که کتاب را برگرداند.
از چرایی‌اش پرسیدم ؛گفت زبانش را نمی فهمم. وقتی هم که نفهمم از کجا جواب را پیدا کنم؟
کتاب را تورق کردم. در اولین صفحه مقدمه  را دیدم که نویسنده تاریخ سال ۷۴ را زده بود. همین دلیل کافی بود که این کتاب در سال ۴۰۳ مشتری نداشته باشد.
ولی مسئله عمیق تر  از این حرفها بود. نویسنده یا خاطرات مادربزرگ مرحومش که قبل از  نگارش کتاب دار فانی را وداع گفته بودبه نگارش درآورده، یا سراغ  آرشیو برنامه فرهنگ مردم رفته  یا شنیده است. 
با اینکه کلمات دشوار پانویس داشتند ولی  معماها آنقدر سخت‌ بود،  هرچه تلاش کردم به جواب نرسیدم. از بچه چه توقعی می رود؟ آیا حس کشف و لذت  حل کردن را می چشد؟ یا اینکه از دیدن  ناتوانی و بلد نبودن معماهایی که اصولا برای زمان دیگری  است، احساس ندانستن و ناتوانی می کند.
مانده‌ام این کتاب چطور به چاپ ۱۲ رسیده است. فکر می کنم  اسم ناشر سبب اعتماد  مردم به محتوای کتاب شده است.
از ۸۰ صفحه ۴۸ صفحه  معما و بقیه‌اش جوابها ست.
کاش ناشر  بازنگری کند و این جور کتاب‌ها که  جواب چیستان‌هایش سنگدان مرغ، زردک،حنا، ساقه‌ی گندم و سیگار و... است،  تغییر دهد. زیرا برای کودک و نوجوان امروز جذاب نیست.

امتیاز کتاب یک از پنج است و قابل توصیه نمی باشد.

      

5

        یک صندلی داغ  برای عمو سام

"وقتی نابغه‌ای حقیقی در دنیا پیدا می‌شود می توانید او را از این نشانه بشناسید؛همه ابلهان علیه‌اش متحد می‌شوند"
جاناتان سوئیفت

"گوش دادن یه کتاب چرند به چه کار می‌آد؟
برای چی باید این مزخرفات رو گوش کنم؟"

اوایل شروع اتحادیه ابلهان این سوال‌ها را  از خودم پرسیدم. ولی اگر صدایِ عالی اشکان عقیلی‌پور نبود، باز محض کنجکاویِ سرنوشتِ متفاوت‌ترین، دوست نداشتنی‌ترین و چاق‌ترین شخصیت کتاب، آن را ادامه می‌دادم.

جان کندی تول نویسنده اتحادیه ابلهان،  نابغه‌ای که در سن ۲۲ سالگی به استادی دانشگاه رسید و مدتی برای ارتش آمریکا خدمت کرد، وقتی برای چاپ اثرش از چند ناشر جواب رد شنید، خود را در ماشین حبس کرد و با شلنگی که به اگزوز ماشین  وصل کرده و آن را به داخل کابین هدایت کرده بود، خود را کشت!
ناامیدی از چاپ کتابش سبب شد در ۳۱ سالگی تسلیم شود. پس از مرگ او مادرش عزم خود را جزم کرد تا کار ناتمام پسر را به پایان برساند. ۱۱ سال دوید تا نهایتا دانشگاه لوئیزیانا چاپ کتاب را پذیرفت.
در مقدمه کتاب به نقل از ناشری که از اصرار و پافشاری مادرِجان کلافه شده و به او جواب مثبت داد، آمده است:

بی‌میل و سرسری کتاب را شروع کردم. با آن ارتباط نگرفتم اما بعد دیدم آنقدرها هم بد نیست و توجه‌ام را جلب کرد. و در نهایت توجه‌ام، تبدیل به هیجان و ناباوری شد. مگر می شود یک کتاب آنقدر خوب باشد!
 کتاب در ۲۵۰۰ نسخه چاپ شد و نظر مثبت تمام منتقدان را جلب کرد. سال بعد هم جایزه پولیتزر را از آن خود کرد.

اتحادیه ابلهان فقط یک کمدی نیست کتابی است فلسفی و عمیق که خواننده را در برابر عجیب‌ترین آدم‌ها قرار می‌دهد.
علاوه بر آن هجو ندارد، پایانی مناسب،ساختاری محکم و قابل باور دارد. هرچه در حوزه عناصر داستان در رمان نیاز است، به درستی در آن پیاده شده است.از ذکر تک‌تک آنها خودداری می‌کنم.

نقطه قوت و قابل تحلیل کتاب درون‌مایه آن است. جامعه آمریکا را در دهه شصت میلادی درنظر بگیرید. زمانی که رویای آمریکایی روزگار درخشش خود را سپری می‌کرد و وضعیت عمومی جامعه خوب بود.
 در این دوره نویسنده‌ی جوان و خوش‌فکر ما که در یکی از شهرهای جنوبی آمریکا زندگی می‌کند به انتقاد از ارزش‌ها، نظام مالی و اقتصادی،  مذهبی و رفتاری آمریکا می‌پردازد.
نظام برده‌داری که در ظاهر بیش از صد سال پیش ملغا شده است را به سخره می‌گیرد و به آن می‌تازد. ارزش های سیاسی آمریکایی ‌ها و کسانی که به عنوان دشمن(کمونیست)به مردم شناسانده می‌شود را مورد انتقاد قرار می‌دهد. ایگنشس رایلی نگران آینده آمریکا و تمدن آن است. انفجار فحشا و انحرافات جنسی را به شیوه خود می‌بیند و به آن واکنش نشان می‌دهد. استعمار کارگران و نظام آموزشی آمریکا را نقد می کند. نیروی پلیس آمریکا، مهاجران غیرقانونی و آنارشیست‌ها و...  از گزند نگاه جالب او به جامعه در امان نمی‌مانند و تمام اینها در قالب داستانی جالب ارائه می‌شود که خنده به لب شما می آورد. شخصیت "ایگنشس رایلی" طوری است که گاهی از دیوانگی‌اش حرص می‌خورید و گاهی هوش او را تحسین می کنید، زمانی از حرف‌هایش کلافه می‌شوید و  در جایی او را دوست خواهید داشت.

مترجم کتاب، پیمان خاکسار کاربلد است و نیاز به تعریف ندارد. با وجود طولانی بودن کتاب، هرچه فکر می‌کنم هیچ بخشی اضافه نبوده و هرچه به آن پرداخته شده، نیاز پیرنگ است به همین خاطر امتیاز پنج از پنج را به کتاب خواهم داد.

پ.ن۱: نسخه صوتی را از دست ندهید.
پ.ن۲: کتاب نکته سانسوری ندارد و تمیز است. ولی به خاطر درونمایه‌اش، مناسب نوجوان نیست.
پ.ن۳:مناسب بزرگسالان علاقه‌مند به ادبیات و کتابخوان‌های حرفه‌ای. به تجربه دیده‌ام مخاطبان عمومی کتاب که گه‌گداری کتاب می‌خوانند،این سبک کار را نمی پسندند. می توانید امتحان کنید و بازخورد مخاطب عمومی را بگیرید.

https://eitaa.com/vazhband
      

2

        گرسنگی، همیشه عاشقی را از یاد نمی برد...

بیچارگان رمانی است که قبل از آثار فاخر و معروف داستایفسکی به نگارش درآمده است.
زمانی که هنوز خبری از تجربه زندان و دادگاه و رفتن تا مرز مرگ نبود با این حال نگاه خاص داستایفسکی به زندگی و تسلط او را به ادبیات زمانه ی خویش را نشان می دهد.
 از نظر فرمی، سبک رمان نامه نگاری است. زنی به نام واروارا و مردی به اسم ماکار نامه‌هایی عاشقانه برای هم قلم می زنند. در این نامه‌ها، شخصیت این افراد ، گذشته و حال آنها، سبک زندگی و اطرافیان آنها شناسانده می شود.
وقایع داستان به صورت بریده بریده ثبت می شود. یعنی ممکن است دیداری حضوری در بین نامه ها صورت بگیرد و ما از نامه‌ها متوجه شویم. می توان رمان را به  عکس‌هایی تشبیه کرد با فاصله از زندگی گرفته شده و وقایع مهم را ثبت کرده است. فرم نامه اضافات را خود به خود حذف کرده است.

همچنین ردپای آثار معروف ادبی در کتاب دیده می شود و نویسنده برای کمک به مخاطب در دریافت محتوای اثر، از آنها نام می برد و توجه مخاطب را به آن معطوف می کرد.

داستان یک تراژدی است. شخصیت‌هایی که در کتاب مشاهده می کنیم در آثار دیگر او؛ ‌پخته‌تر ظهور می‌کنند. فقر موضوعی است که ذهن او را همیشه به خود مشغول می‌کند.
او تاثیر فقر روی شرافت انسانی، عزت نفس و سرنوشت را بررسی می کند.
گاهی خوشبختی و سعادت به بیچارگان روی خوش نشان می دهد ولی آنها بعد از تحقیر‌ و شکستی که جامعه به آنها تحمیل کرده، نمی توانند سر بلند کنند و یا می میرند یا سرخورده می شوند.

داستان بیچارگان مثل بقیه آثار داستایفسکی قابل توصیه و تحلیل است و بهتر است قبل از رمان های بلند خوانده شود

پ.ن:در انتهای نسخه نشر چشمه، یک موخره از نویسنده‌ای روس  وجود دارد که در فهم نمادها و دنیای پیچیده ذهنی داستایفسکی کمک کننده است
کتاب مناسب بزرگسالان و نوجوان کتابخوان بالای ۱۵ است نه به خاطر مسائل ممیزی، بلکه برای دنیای دلگیر و مفاهیم عمیق و تلخ اجتماعی.

امتیاز اثر:۴ از ۵ به دلیل ابهاماتی که متن داستان داشت و مقاله ای که ذکر کردم به ما کمک کرد آن نکات را متوجه شویم.

https://eitaa.com/vazhband
      

21

        شرجیِ دریای جنوب

مجموعه داستانی آمیخته به بوی ادویه‌ها از مریم منوچهری است. او اصالتا جنوبی است و اتمسفر آنجا را خوب بلد است.
۸ داستان با پیرنگ عشق و علاقه ،بدون اینکه گرفتار کلیشه‌ شوند. آدم‌هایی که خواسته و ناخواسته درگیر فراق شده‌اند:

زنی که شوهر و فرزند را رها می‌کند،
مردی که خودکشی می‌کند، 
زنی که آرزوی پدرش سبب می‌شود عشق را انکار کند،
مرگ فرزندی که یگانه امید مادر است
 و دختری که رویای پدربزرگ را عملی‌ می‌کند ...

از بین این داستان‌ها، آمیخته به بوی ادویه ها پیچیده است، ابهام دارد و به راحتی نمی‌شود دل به کار داد و ماجرا را فهمید. تکه‌های سیاسی به بهار عربی مصر و وقایع سال ۸۸ ایران در داستان گنجانده شده است. راوی داستان دونفر‌ اند و در پایان داستان سوالاتی در ذهن خواننده بدون جواب می‌ماند.

 ولی خط اصلی بقیه آثار قابل فهم است و سوژه‌های جذابی دارد.نویسنده چند واقعه را در اقلیم خاص جنوب با لحنی دلپذیر، بومی و آهنگین روایت کرده است.

 داستان لنج ابوفواد نمونه بسیار خوبی از داستان شخصیت است و از آن دست داستان‌هاست که فراموش نمی‌کنم.

دیالوگها و فضاسازی‌ها قوی هستند. تعابیر ادبی بکری در داستان‌ها به کار رفته است. جنسیت در دو داستان نقش کلیدی دارد. (تک دختری بین تعداد زیادی پسر و یا  سرنوشت ششمین دختر یک پدر از آن جمله است)
دیالوگها بومی هستند ولی در یک داستان علاوه بر دیالوگها ،راوی هم لهجه دارد که این ویژگی کار را دلچسب کرده است.(تا جایی که یادم مانده در یک داستان راوی تمام و کمال لهجه دارد . ولی ممکن است رگه‌هایی از لهجه در روایت سایر داستان‌ها باشد)

کتاب ارزش ادبی خوبی دارد ولی از نظر محتوایی چندان مورد پسند نبود.
 مخاطب؛ هنرجویان بزرگسال نویسندگی و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی ایرانی

#آمیخته_به_بوی_ادویه‌ها
#مریم_منوچهری
#نشر_ثالث

https://eitaa.com/vazhband
      

38

        ردپای گیل‌گمش آنسوی دریای مردگان

معصومه میر ابوطالبی در زمینه نگارش داستان و رمان نوجوان فعال است او  با شناختی که نسبت به نیازها و دغدغه های این دوره‌ی سنی دارد، آثار قابل قبولی در عرصه ادبیات نوجوان عرضه کرده است.
او آثار خود را در قالب فانتزی که مطلوب مخاطبش است، تولید کند.
آنسوی دریای مردگان نیز به این سبک و سیاق به رشته تحریر در آمده است. راوی داستان، نوجوانی به نام افشین است که برای به دست آوردن راز عمر جاودان وارد جهانی دیگر می‌گردد. جهانی که دروازه ورود آن در دیوار منزل دوستش، جلال قرار دارد.

نام گذاری موجودات خاص و قابلیت های عجیب و غریب موجودات در راستای فانتزی بودن اثر، بدیع و جذاب است.
مثل غول انسان خور در فضای جنگل،گاو آسمانی، انسان یا حیوان راسو نما، نیمه مردگان و...
خلاقیت او تا حدودی فضای وهم آلود و وحشت به کار بخشیده است.
در حوزه محتوا و درون‌مایه نیز اثر موفق بوده است. نویسنده می خواهد به خواننده این نکته را گوشزد کند که جاودانگی انسان چندان هم مطلوب نیست و قهرمانان ما در جهان پشت دیوار این مضمون را دریافت می‌کنند.

اما ریتم کار در ابتدای اثر برای پذیرش عناصر فانتزی مناسب بود به تدریج که عمق و شدت حوادث زیاد می شود هنوز معرفی و ورود شخصیتها تمام نشده و این سبب می شود خواننده با سرعت بیشتری با حوادث تازه‌ی دیگری آشنا شده و از آن عبور کند.
اگر نویسنده در بخش‌هایی از کار معرفی موجودات و شهر ناشناخته و سایر عناصر را تمام می کرد و آنگاه به حوادث می پرداخت بهتر بود و جهان برساخته‌ی او باورپذیرتر می‌شد.
در حال حاضر در نیمه دوم کتاب علاوه بر آشنایی با موجودات عجیب، همزمان و قبل از اینکه این موجودات در باور ما بنشیند از ماجرایی به ماجرایی دیگر و حادثه ای به حادثه دیگر می رویم و خواننده گمان می کند نویسنده هرچه خلاقیت داشته در خلق یک جهان آشفته و پر اتفاق خرج کرده. جهانی که آنطور که شایسته است مخاطب به آن نزدیک نمی شود و می داند فقط گذرا باید از آن عبور کند.

امتیاز این کتاب را احتمالا ۳.۵ خواهم داد . به علت آشفتگی و تعدد وقایع نیمه دوم کتاب که سبب می شود خواننده جزییات داستان را خیلی زود فراموش کند. 
با این حال خواندن کتاب را به نوجوان توصیه می‌کنم زیرا نکته منفی و سلبی خاصی در حوادث کتاب وجود ندارد و عناصر فانتزی جذابی دارد.

#آنسوی_دریای_مردگان
#معصومه_میرابوطالبی
#نشر_طوطی

https://eitaa.com/vazhband
      

25

        سرزمین انبیا

زخم داود با تمام رنج هایی که حین خواندن نصیبم کرد تمام شد. من نفس راحتی کشیدم که دیگر مواجهه‌ای با این همه ظلم و بی عدالتی ندارم ولی واقعیت با تلخی می‌گوید؛ پایان این داستان باز است...
 به نقل از نویسنده مگر می‌شود دنیا سکوت کند؟ بالاخره روزی می‌رسد که سرنوشت یک فلسطینی هم برای جهان مهم شود!

سوزان ابوالهوی نویسنده‌ای فلسطینی_آمریکایی است. او نگران سرطانی است که ملت و خاک و سرزمینش را در برگرفته است. در خارج فلسطین از پدر و مادری فلسطینی متولد شده است و پدرش جز پناهندگانی بوده که بعد از جنگ ۱۹۶۷ به زور اسلحه آواره شده و در بخش شرقی بیت المقدس ساکن شده است.
متاسفانه زندگی پدر و مادرش دوام چندانی نداشته و او کودکی‌اش را در کشورهای اردن، کویت، آمریکا  و یتیم‌خانه‌ای در بین المقدس می‌گذارد.
تجربه زیسته‌ی کودکی او تا سالهایی که برای همیشه به آمریکا بازمی‌گردد، موقعیت‌های مکانی رمان زخم داوود را می‌سازد.

سوژه این اثر چنان قدرتی دارد که اکثر خوانندگان را به درون کتاب می‌کشد و با اینکه لحن متن تا حدودی گزارشی است، این مسئله به خاطر جذابیت وقایع به چشم نمی‌آید. 
اگر مخاطب طاقت روایت پر درد و غم فلسطین را داشته باشد، می تواند در یک یا دو نوبت لاجرعه کتاب را سر بکشد.

ترسیم بافت فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اعتقادی فلسطينيان در کتاب به خوبی منعکس شده است. خشم فروخورده آنها از تحمل مصیبت‌ها و تمایل آنها به مبارزه کاملا برای خواننده جا می‌افتد.
کتاب رسالتش را در نشان دادن واقعیت تاریخی سرزمین فلسطین در بستر  داستان به خوبی انجام می‌دهد. به حدی که ایراداتی مثل تغییر زاویه دید در میان یک فصل قابل چشم‌پوشی است.

از نظر محتوایی نیز درک یک فلسطینی که از ظلم اسرائیل و آمریکا به دامان همین کشورها پناه آورده ، باورپذیر است. مسئله هویت و پیچیدگی احساسات انسانی بین اتباع اسرائیل و فلسطین و آمریکا و ارتباط آنها قابل درک است.
همین همزیستی نزدیک دوست و دشمن، سبب شده است نویسنده در بخشی از کار که یکی از شخصیت‌های داستان عملیات استشهادی انجام می‌دهد، تلویحا به تروریستی بودن این کار اذعان می‌کند.
در حالی که اگر حضور و زندگی در آمریکا و در فضای رسانه‌ای و باورهای آنها نبود، نویسنده در انتهای داستان سعی نمی‌کرد مسئولیت حمله به سفارت آمریکا در لبنان را از دوش شخصیت محبوبش بردارد.

علاوه بر این سبک زندگی اَمل و سارا در داستان(روابط،خوراک،پوشاک و..) نشان می‌دهد که نویسنده در خاورمیانه زندگی نمی‌کند.

با توجه به شرایط کلی اثر، جذابیت و زیبایی داستان، ارزشمند نشان دادن روح مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و شناساندن شرایط زندگی در این سرزمین به مخاطب ایرانی، امتیاز آن را ۴.۵ از ۵ منظور می‌کنم.
مخاطب کتاب هم بزرگسال است و نوجوان بسیار کتابخوان بالای ۱۵ سال که روحیه حساسی ندارد.
#زخم_داوود
#نشر_آرما

https://eitaa.com/vazhband
      

21

        سفر به دنیای ناشناخته‌ها

جلد دوم سفرنامه ابن بطوطه هم به پایان رسید. کتابی که روایت سفرهای یک جهانگرد مراکشی به دنیای کهن را به ما ارائه می‌دهد. او با همت بسیار و گذران زمان طولانی، با جهاز سفری که قابل مقایسه با روزگار ما نیست، جهان را زیر پا گذاشته است.
از افراد مختلف  گفته، کرامات بسیار دیده، در محضر پادشاهان و سلاطین بوده و آداب و رسوم حکومتها را در نواحی مختلف تجربه کرده و بعد از بیست و پنج سال سفر در کشور خود آرام گرفته است.
شگفتی هایی که او در این جلد ما را به دیدن  آن دعوت کرد بیشتر مربوط به نواحی هندوستان،پس از آن چین و در نهایت آفریقا می باشد.نوع رفتار حاکمان هند واقعا عبرت آموز بود با اینکه اسما مسلمان بودند در خونریزی و خشونت دست سایر حکومتها را بسته بودند. در کنار این ویژگی چنان در بذل و بخشش هدایا و مناسب حکومتی اسراف می نمودند که اگر بخت با مسافری یار بود می توانست ثروتی هنگفت به هم بزند.
البته قوانین عجیب و غریب هم کم نداشتند و ابن بطوطه حوادث جالب و البته تا حدودی ترسناک را از سر گذرانده است.‌
 و اما سرزمین چین؛ در آن دوران نسبت به سایر بلاد از نظر کشورداری و ابداعات و اختراعات پیشتاز و جلوتر بوده است. ابداعات آنها  جالب توجه و کشورشان در حد قابل قبولی از پیشرفت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قرار داشت.
بعد از ِآن هم با آفریقایی که خواستگاه سیاهان است آشنا می‌شویم. بدویت و رفتارهایی که از دوران کودکی و عدم رشد بشر  باقی مانده است در سرزمین‌های مرکزی آفریقا  دیده می‌شود.
آدم‌خواری و برهنگی و ملخ خواری در آن دوران و آن سرزمین رواج داشته است. اما با این حال صداقت و پاک دستی نیز در رفتار حاکمان آفریقایی بیشتر از نواحی دیگر گزارش شده است.

 در مجموع آنکه با خواندن مقرری هر هفته سفرنامه، خود را به حوادث قرن هشتم می سپردم و زندگی دیگری را تصور می‌کردم. خوراک پوشاک نحوه تولد و ازدواج و جشن‌ها و عزاداری ها، آداب زندگی و شکار و سفر و دینداری متفاوتی را تجربه می‌کردم و از خود می پرسیدم زندگی در کدام دوران بهتر است؟ 
زندگی سریع و مدرن امروز ، که ما را  به یک فرم و سبک خاصی  از آن سوق داده است و تنوع و تکثر را در لایه های زیرین خود پنهان کرده یا روزگاری که افراد با کمال آرامش و آهسته در بوم و اقلیم خود زندگی می کردند و مسکن و خوراک و پوشاک خاص خود را داشتند. 
پاسخ به این سوال آسان نیست اما سفرنامه ها مواقفی هستند که ما را به تأمل در این  سوال دعوت می‌کنند.
چون در بعضی بخش ها  شرح سفر منجر به ردیف کردن اسامی و افرادی بود که برای خواننده امروزی معنایی ندارد لذا امتیاز اثر را ۴ در نظر می‌گیرم.
و سخن آخر اینکه سفرنامه ابن بطوطه قابل توصیه به اهل پژوهش و دوستداران سفر‌ در زمان و یک سند تاریخی ارزشمند است.

#سفرنامه_ابن_بطوطه_جلددوم
#نشر_کارنامه
#ترجمه_محمدعلی_موحد

https://eitaa.com/vazhband
      

7

        مشروطیت نیم بند


بعد از عاشقی به سبک ونگوگ، بی کتابی را چشیدم. کتابی که در حال و هوای قاجار رخ می دهد و راوی اول شخص آن یک عتیقه فروش به نام میرزا یعقوب است.
میرزا یعقوب کتاب شناس خوبی هم هست و هرچه کتاب خطی و کتب دربار شاهی به دستش می رسد ، دوست دارد آن را به چنگ بیاورد و دلش برای یک معامله چرب با کنسول انگلیس و فرانسه قنج می رود....

شروع داستان البته با یک قتل رقم می‌خورد . یک شروع جذاب که خواننده را مجاب می‌کند کتاب را ادامه دهد. ماجرای به توپ بستن مجلس و ترور ناصر الدین شاه هم بخش هایی از تاریخ هستند که لباس داستان می‌پوشند.
نقطه اوج و درخشان اثر، نثر و زبان دوره قاجار است که خبوشان با هنرمندی و با کلماتی که به سبک و سیاق آن زمان می آید، زبانی خاص خلق کرده است. یک ماکت حرفه‌ای که عالی به اجرا در آمده است.
فرامتن و بینا متنیت نیز حرفه ای و تمیز در داستان جاگیر شده است.ما با داستان ضحاک مار به دوش روبرو می‌شویم  و ارتباط آن با ماجرای بی کتابی را متوجه می‌شویم. 
با اینکه حوادث داستان جذاب‌اند اما کتاب را نمی شود راحت به هرکس توصیه کرد.
کاش خبوشان ترمز تمایلات ادبی اش را می کشید و کمی ساده تر از نظر زمانی پیرنگ را می چید.

مثلا ما شرح مفصلی از حوادث یوم التوپ داریم و بعد ملاقات با لسان‌الدوله شرح داده می‌شود بعد واقعه‌ای از طرف یک قزاق روایت می شود و کمی بعد ماجرای حمله به خانه... بعد ماجرای شکنجه وبعد ماجرای حمام..
این مدل روایت خواننده را خسته می‌کند و او همیشه باید در حال آماده‌باش ساختن و درست کردن پازل وقایع باشد تا از داستان سر دربیاورد. نمی شود خیلی راحت خود را به داستان بسپارد و به جهت تفنن و سرگرمی مطالعه کند.

مسئله دیگری که در کتاب به چشم می خورد مشکل کلام عریان و بی پرده و فحاشی است که در تصویر کردن صحنه‌های جنسی ، خواننده را شرمگین می کند. در مورد کلمات رکیک هم سکوت می کنم. دیگر به عنوان سبک آقای خبوشان آن را پذیرفتم کاش غلظت آن کمتر بود لا‌اقل.

پایان بندی داستان هم درخشان بود و از فضای رئال فاصله گرفت و کمک کرد مخاطب درون‌مایه مورد نظر  نویسنده را دریابد.

بی کتابی ، اثری کاملا شایسته و با کیفیت است که در فضای داستان و رمان ایرانی جز برترین هاست. ولی به سهم خودم به خاطر شکست های زمانی بیش از حد که حین خواندن برایم آزار دهنده بود‌، امتیاز ۳ از ۵ را برای آن مناسب می‌دانم.
#بی_کتابی
#محمدرضا_شرفی_خبوشان

https://eitaa.com/vazhband
      

12

        نسخه دیگری را خوانده‌ام

رها، بی تکیه‌گاه و یتیم

بعد از رمان خشکسالی، در ژانر پلیسی_معمایی، جز از کل را خواندم. هر دو کتاب را نویسندگان استرالیایی نوشتند و می شود عناصر مشترک خاص اقلیمی،بومی و فرهنگی را در هردو اثر پیدا کرد. جالب اینکه دو کتاب جوایز زیادی را درو کردند و هر دو اولین آثار نویسندگان بودند.
در مورد خشکسالی و ادبیات ژانر در حال حاضر صحبتی ندارم. اما جز از کل، یک رمان حجیم،عمیق با پردازش شخصیتی درجه یک، تعجب آور و شگفت انگیز است .

او دنیا و حوادث آن را با عینکی بسیار متفاوت دیده است و توانسته در ۳۶ سالگی چنین اثری خلق کند. اگر دیگر آثار او هم با این دقت و زیر بینی زوایای عمیق و تاریک درون انسان را بررسی کند، برای خواندن آنها هم اشتیاق زیادی دارم.

جز از کل داستانی فلسفی و معنا گرا است که از کودکی زندگی دو برادر (مارتی و تری)و یک برادر زاده (جسپر)، شروع و تا بزرگسالی آنها ادامه دارد. داستانی تا حدی اطناب دارد و حتما در میان راه از خودتان می پرسید اصلا چرا دارم این کتاب را می خوانم؟
اما حوادث آن به قدری شوک‌اور و جالب است که به این صبوری کردن می ارزد. کتاب شبیه نوار قلبی است که صاف جلو می رود و در بزنگاه ،چنان بالا و پایین‌تان می‌کند که دهان‌تان باز می ماند.

فضای داستان رنگ و بوی امید ندارد جهانی ابزورد و بی روح است که انسان بی خدا در مواجهه با دنیا و وقایع آن تجربه می کنند . جهانی بدون هیچ خط قرمزی برای بشر. انسان عملا در آن رهاست باد به هر سو بوزد او را به همان سمت می برد.دنیای مارتی، تری و چسپر دنیایی بدون تکیه گاه است.
فروپاشی روانی را در صورتهای مختلفی می شود دید. نویسنده انسان مدرن بدون هدف را، عالی تصویر می کند..

همانطور که قمارباز داستایفسکی می تواند به بهترین شکل ممکن کاری کند هیچ کس سمت قمار نرود و این کار را فقط با تکنیک نزدیک شدن و زندگی در میان قمار و به عشق آن روایت می کند،
جز از کل هم زندگی و مواجهه خواننده در نزدیک ترین و دقیق ترین حالت ممکن به زیست بدون خداوند و بی هدف است که حقایق را انکار می‌کند و اجازه می‌دهد مخاطب  پوچ گرایی را کاملا لمس کند.

طبیعی است که خواننده‌ای با جهان بینی ادیان توحیدی، کتاب را سخت تحمل کند اما وقتی رنگ و بوی عشق،خدا، قدرت و ثروت حقیقی در کتاب رخ می دهد در این برهوت معنا ، خواننده به شدت کیفور می‌شود.

لُب کلام جز از کل این است که بشر موقعی رنگ سعادت می بیند که بپذیرد بخشی از یک کل جاودان و بزرگتر است.

پایان کتاب را دوست داشتم.
در مدتی که این کتاب ۲۲،۲۳ ساعته را گوش می‌کردم واقعا با مارتی، تری، انوک، کارولین، ادی، چسبر، هری و... زندگی کردم.

وقایع کتاب جداب‌اند و اگر زیاده گویی در بخش هایی از کتاب نبود ، به خاطر تکنیک روایی خوب و چهارچوب محکم داستانی ، امتیاز کامل می دادم.


توصیه می کنم این کتاب رو گوش کنید ولی سعی کنید وقتی سراغ آن بروید که خودتان شرایط روحی خوبی داشته باشید که تحمل ما وقع کتاب را داشته باشید.

امتیاز ۴ از ۵

https://eitaa.com/vazhband
      

28

        یک رمان هویتی

برای بار دوم بانوی مرگ را به خاک سپردیم و تمام شد. دومین اثری که از نیما اکبرخانی خواندم.
مدتی پیش نویسنده را در نمایشگاهی دیدم. آن موقع کتاب را نخوانده بودم، ته دلم حسرتی مانده از اینکه نتوانستم مستقیما به نویسنده بازخورد بدهم.

کار اولی که از اکبرخانی خوانده بودم، عزرائیل بود. اثری که هم در حوزه محتوا و هم فرم مشکلاتی داشت که سبب شد نه نویسنده را جدی بگیرم و نه رمان‌های امنیتی ایشان را.
ولی در این کتاب رشد تجربه و پخته شدن قلم نویسنده در عرصه فرم و محتوا کاملا مشخص است.  جا دارد بابت این حرکت رو به جلو به ایشان تبریک گفت.

و اما بررسی خود اثر؛
بهتر است نکات مثبت و منفی را درهم بگویم تا اگر مخاطبی حوصله خواندن کل یادداشت را نداشت، دیدی کلی نسبت به کتاب داشته باشد

🔻از طرح جلد بگویم که جذاب بود و هر کسی را وادار می‌کرد تورقی داشته باشد. در صفحات داخلی هم طراحی هنری با دو رنگ قرمز و آبی ، زیبا در آمده است.
اما به شدت با عبارت رمان نوجوان که روی جلد نوشته شده است مشکل دارم.

 چه ایرادی دارد مخاطب این اثر بزرگسال باشد؟ وقتی شما با افتخار روی جلد ادعا می کنید نوجوان، چه سنی از نوجوان منظورتان است؟ به فرض که ما فهمیدیم پانزده سال به بالا و مخاطب ۱۲ ساله‌ای هم اشتباها کتاب را نخرید؛  آیا زبان، لحن، سوژه، درون‌مایه و... برای نوجوان و با توجه به نیاز اوست؟ جواب خیر است. علاوه بر این بعضی از صحنه‌های خشونت بار و توصیفات خاص، مناسب این گروه نیست.
بهتر نبود فقط در مورد ژانر اثر در شناسنامه می نوشتید و اجازه می دانید نوجوان و سایر مخاطبان با علم به آن خودشان انتخاب کنند؟ نه اینکه یک برچسب روی جلد آنها را به اشتباه بیاندازد و ناخواسته کتابی بخرند که اصلا در دسته ادبیات نوجوان نیست؟

🔻 توصیفات جزئی و دقیق، ایجاد جهان باور پذیر از ویژگی های این اثر است. خیلی از خودنویسنده‌پنداران ، رمان امنیتی می نویسند که سبب خنده خواننده است ولی اکبرخانی با توجه به تجربه زیسته خود در حوزه نظامی‌گری ، کار قابل اعتنایی خلق کرده است.

او نسبت به عزرائیل از نظر شخصیت پردازی و ساختن تصویر یک کماندوی امنیتی معتقد به انقلاب و اسلام بسیار پیشرفت کرده است.
در این کتاب نیروی امنیتی اسرائیلی و ایرانی کاملا متفاوت ساخته شده اند. ورود به موقع او به دنیای درونی افراد این مهم را  ممکن ساخته است.

🔻 ویراستاری این اثر ، بهتر است بگویم اگر ویراستاری شده باشد بسیار ضعیف است.
درست است که لحن و سبک نوشتار نویسنده باید حفظ شود ولی ویراستار وظیفه دارد:
جملات دو پهلو
جملات دارای ابهام معنایی
جملاتی که بی دلیل ساختاری به هم ریخته دارند
جملاتی با حروف اضافه زائد
جملات طولانی در حد یک پاراگراف و..را اصلاح کند. در صورتی که من در پنجاه صفحه اول کتاب بیش از ۳۰،۴۰ مورد که جای اصلاح داشت، یافتم.

البته اگر از "می"استمراری افعال بگذریم که همه جا به صورت میبرم، میخورم،میبینند و ..چاپ شده بود و در جاهایی از زیر ذره بین مسئولان خارج شده و جداگانه تایپ شده که خلاف قاعده در همین کتاب بود.

حالا در نظر بگیرید که ناشر در ابتدای کتاب با خیالی راحت عبارت زیر را درج کرده است:
ویرایش این کتاب براساس قواعد ویراستاری دفتر حفظ و نشر آثار حضرت ایت‌الله خامنه‌ای انجام شده است.

متاسفانه کوتاهی در ویراستاری به نام یک شخصیت حقیقی و دفتر حفظ گذاشته می‌شود که نادرست است. در حالی که بعضی نشرهای  خصوصی چنان با کیفیت کار می‌کنند که از یک رمان ۳۰۰ صفحه‌ای ،دو اشتباه لپی ویراستاری هم پیدا نمی‌شود.
بهتر است از نظر کیفی به جای مطلوبی برسیم بعد نام دفتر حفظ و نشر آثار را ذکر کرده و آن را تبدیل به یک برند درجه یک کنیم.  نه اینکه نگاه‌ها را تخریب سازیم.

🔻تکنیک های فرمی اثر، تغییر زاویه دید، فصول یکی در میان ، سفر در زمان و.. در کتاب خوب به کار رفته است.
(مواردی هم بوده که اشتباه رخ داده است یعنی در یک فصل که طبق قاعده کتاب باید با یک زاویه دید جلو می‌رفته، زوایای دید تغییر کرده است و خوب است نویسنده در چاپهای بعدی آن را اصلاح کند)

🔻آخرین نکته اینکه  این کتاب ارزش خواندن دارد. یک رمان امنیتی ایرانی است و جهان رئال  و پیوند آن با واقعیت‌های ملموس زمانه‌ی ما ، درک حوادث آن را ساده‌تر می‌کند.

به دلیل اشکالاتی که ذکر شد فکر کنم امتیاز ۳.۵ یا ۴ را به کتاب بدهم. هنوز تصمیم قطعی نگرفتم.

https://eitaa.com/vazhband
      

6

        
 نزدیکی با نویسنده‌ها در مسیر تعامل با کتابهای آنها رخ می‌دهد. وقتی بیش از ۱۰۰۰ صفحه پای صحبت‌های یک نابغه داستان‌نویس روس می‌ نشینیم و با عمق افکارش آشنا می‌شویم، یعنی دوستی و نزدیکی. 

برادران کارامازوف آخرین حلقه از سیر مطالعاتی پیشنهادی این نویسنده روس است. در چند سال آخر زندگی آن را نوشته است و آنچه می خوانید چکیده‌ای از تجربیات سالیان عمرش در حوزه باورها و اعتقاداتش است.

در اوایل آشنایی با قلم داستایفسکی، معمولا اول شگفت زده می‌شوید. آدم‌های کتابهای فئودور به نظرتان دیوانه می‌آیند.
ولی صبر و تسلیم نشدن راه‌گشاست و کتاب دوم رو بهتر می‌فهمید. جهان بینی و اعتقادات و باورهای مهم او را کشف می کنید و دغدغه های او را متوجه‌ می‌شوید.

به تدریج  جزئی نگری او در شخصیت پردازی به چشم می آید و همراهش می‌شوید.
من بعد از چند مواجهه با فئودور،  سراغ کتاب  برادران کارامازوف رفتم.
دقت نظر او به انسان و دنیای او، مذهب و عشق و ایمان مثل کتابهای قبلی بود. اما پخته‌تر و به زبانی شیوا و بلیغ.

داستایفسکی نویسنده‌ای است که با خواندن یک کتاب نمی‌شود درباره‌اش حرف زد. ضروری است که برای ارائه نظر درباره کارهایش حداقل پنج اثر از او خوانده‌شود.تسلط او به لایه‌های عمیق انسانی و انگیزه‌ زندگی و رفتارهای او نقطه قوت مهم آثارش است.

خدا و دین نیز از منظر مسحیت ارتدوکس خیلی خوب در برادران کارامازوف تشریح می‌شود.

مثلا موضوعاتی که در ابله گره کور بود که در ابهام رها می‌شد، در برادران کارامازوف شفاف بررسی می‌شد. پرنسس میشکین به قطعیت نسبی در اعمالش رسیده است.
و یا راسکولنیکوف در جنایت و مکافات و مالیخولیای‌ او ، تبدیل به باور آلیوشا به خداوند و ایمان؛ تردید محض ایوان و تحول شخصیتی دیمیتری بعد از دادگاه شده بود.

پیرنگ داستان دقیق است،  حوادث فرعی و افراد حاشیه‌ای داستان روابطی پیچیده و حرفه ای دارند.پایان داستان نیز به نسبت سایر آثار او بیشتر به دل مخاطب می نشیند.
پایان تسخیر شدگان و ابله به گونه ای بود که خواننده در شگفت می‌ماند ولی هیجان پایان برادران کارامازوف کمتر بود ولی به باور نزدیک‌تر.

 او به  قدری با حوصله و جزئی یک مساله انسانی را موشکافی می‌کند که مخاطب به شناختی نسبی از هویت انسان روس قرن نوزدهم می رسد.
داستایفسکی بی شک یک متفکر ، روانشناس و فیلسوف بزرگ است.
 توانایی او سبب می‌شود که عجیب‌ترین آدمها باور پذیر می‌شوند.بدون عجله به سراغ وجوه مختلف انسان می رود او را در بوته آزمایش می‌گذارد، محکش می زند و از او فردی تازه می‌سازد. به همین دلیل آثار او ارزشمند است زیرا شخصیت‌های رمان او یک پوسته ظاهری با چند ویژگی محدود و مورد نیاز داستان نیستند، کاملا
واقعی‌اند. انسان‌هایی کامل که در همه ابعاد درونی و بیرونی و عقلی و احساسی برای آنها طرحی دارد که در جهان داستان پیاده می‌کند.

نقطه ضعف آثار کلاسیک برای مخاطب پر گویی و زیاده گویی و تکرار است. البته نشان هنرمندی نویسنده است که برای جا انداختن دو ویژگی یا عقیده، یک فصل می نویسد که برای شناخت اعتقادات  عرفانی و صوفی‌گری در مسیحیت جذاب است ولی نه به اندازه چهل صفحه!

دقیقا در بخش های دفاع دادستان و وکیل، صحبت‌های ائدلوژیکی ایوان و آلیوشا، صحبت‌های راکیتین در مورد سالک و حرفهای سالک زوسیما این پرگویی مطرح است که از حوصله مخاطب خارج است.

در مجموع کتاب برادران کارامازوف برایم از پنج امتیاز نمره کامل پنج دارد. اما این تک کتاب را به خوانندگان توصیه نمی کنم. بهتر است به سراغ سیر مطالعاتی آثار او بروند.
https://eitaa.com/vazhband
      

4

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

پست‌ها

فعالیت‌ها

          رفیق نیمه راه

کتاب مرثیه‌ای برای رهایی، در مورد طلاق است. جایی که رشته‌ی ابریشمیِ عقد که با عشق و محبت بافته شده، تبدیل به طنابی زبر و زمخت شده، زن و مرد می‌کشند تا پاره شود و در لاک خود فرو روند.

در شناسنامه، زیر عنوان کتاب نوشته شده ،ده روایت در مورد طلاق. ولی با توجه به نکات دبیر مجموعه در پیش‌گفتار، همه‌ی این متون روایت نیست. به همین دلیل  در مورد چیستی  نوشتار گفتگویی ندارم و از آن عبور می‌کنم.

سوژه‌ی این متون قابل تامل است. آدم‌هایی با اخلاق و شخصیت متفاوت در کنار هم مشکلات عجیبی را تجربه می‌کنند.جدایی دردناک است و خواندن کتاب هم درد دارد. خصوصا علم به حقیقی بودن وقایع، خواننده را آزار می‌دهد. هر متن یعنی فر‌و ریختن یک سقف و خرابی یک آشیانه.

روایت‌ها گاهی اول شخص است و در مواردی زندگی شخص دیگری روایت می‌گردد.  بعضی از آنها نگاهی که متن را به روایت تبدیل می‌کند، داراست. دریچه‌ای تازه یا نقطه‌نظری نو که مخاطب را به تماشای ماجرا از آن زاویه رهنمون می‌سازد. ولی در بعضی دیگر نکته‌ی خاصی وجود ندارد. انگار یک نفر نشسته و خاطراتی که مشابه آن را از دیگران شنیده‌ایم، برایمان تعریف می‌کند.

برای نمونه چند روایت از این مجموعه را که چالش بیشتری با فرم و محتوای آن داشتم، در ادامه می‌آورم؛

در متن "یک حفره کوچک"راوی داستان مرده است. خواننده وقتی در پایان روایت از مرگ او مطلع می‌شود ، سردرگم شده که داستان خوانده یا روایتی واقعی از زندگی؟

پایان متن "یک فلش بزرگتر"نیز از نظر محتوایی و پیامی که به مخاطب می‌دهد، دچار خطاست. راوی خانم در بخشی به پسر کوچکش می‌گوید:.... وقتی  مرد شدی آدم‌هایی وارد زندگی‌ات می‌شوند که باید بیشتر از من دوستش داشته باشی.
منظور راوی، همسر پسرش است. اساسا عشق مادر و پسر با زن و شوهر متفاوت است و از یک جنس نیست که قابلیت  مقایسه داشته باشد.این توصیه درست نیست که مرد زنش را بعد از ازدواج بیشتر از مادرش دوست داشته باشد. بلکه بحث بر سر مدیریت روابط عاطفی مرد در روش و نحوه‌ی دوست داشتن مادر و همسر است. 

در روایت"دالان سیاه"حجم اندوه و مشکلات زندگی سوژه به قدری زیاد است که نویسنده برای رسیدن شخصیت به ساحل آرامش و پایان بدبختی‌ها، ناچار شده روی دور تند بزند و فقط تعریف‌کرده و به مدل خاطره گویی بسنده می‌کند.
در حالی که نشان دادن زندگی این فرد و درگیری‌های او ، خود کتاب مستقلی را می‌طلبید.نباید یک تکه‌ی گزارش گونه در میان ده روایت دیگر می‌بود.

 آخرین روایت از کتاب مرثیه‌ای، متن "سوی ما می‌آید" ،نیز علاوه بر  زندگی از هم پاشیده، یک رفتار بحرانی شرح داده می‌شود و راوی که روبروی زن مستاصل نشسته، مدام در فکر خود و تاثیر رفتارش بر فرزندش است و داده‌هایی روانشناسی ارائه می‌کند. داده‌هایی که در مقام علم، خوانندگان به آن واقفند و برداشتی تازه به مخاطب ارائه نمی‌دهد.‌ 

کتاب مناسب بزرگسالان است و با توجه به جمیع نکات امتیاز اثر ۳ از ۵ خواهد بود.
#مرثیه‌ای_بر_یک_رهایی
https://eitaa.com/vazhband
        

9

3

2

2

4

          شاید قوی ترین نکته ی این کتاب برای من خلاصه ای بود که ازش-به مهارت تمام- نوشته شده بود.
خلاصه رو که میخونی فکر میکنی یه کتاب ماجراجويانه پیش روته و چون تعداد صفحات کمه هم از گزافه گویی که موضوع داستان و حیف کنه خبری نیست.
بله خلاصه قشنگ بود، نثر دلچسب و گیرا بود اما اصلا معمایی و ماجراجویانه نبود.
موضوع اصلی داستان کاملا به فراموشی سپرده شده بود و حتی در آخر هم جواب درست حسابی بهش داده نميشه و به قولی ته داستان و سرهم بندی میشه.
اگر بخوایم خلاصه پشت کتاب و در نظر نگیریم، داستان متوسط خوبی بود مخصوصا اینکه نثر، نثر جدیدی بود برای یک نویسنده ایرانی که تقریبا خوب هم در به تصویر کشیدن ژانر وحشت عمل کرده بود.
یکی از نکته های جذاب کتاب برای من نحوه ی تموم کردن فصل ها بود. تو حساس ترین جای داستان با یه اتفاق کاملا غافلگیر کننده تموم میشد و تو مجبور میشدی که کماکان به خوندن ادامه بدی.
اما به هر حال اون خلاصه گیرا پشت کتاب نوشته شده و باعث شده من انتظار خیلی بیشتری ازش داشته باشم. هرچند به نظرم در آینده کتاب های خوبی از این نویسنده خواهیم خوند.
        

2

          نکته‌ی بارزی که راجع به این کتاب وجود داشت، خلاصه‌ای بود که پشتش نوشته‌شده بود؛ که به اندازه‌ی کافی و حتّی فراتر از کافی به خرید کتاب و خواندنش مشتاقت می‌کرد و بعد از خوانش، متوجه دوربودن فضای داستان و اصلاً پیام و هدف اصلی از حالت ماجراجویانه و معمایی به تصویرکشیده‌شده در متن خلاصه می‌شدی. خود من به شخصه به هوای معمایی بودنش نبود که خواندمش، شنیده‌بودم تجربه‌ی جدیدیه زیاد. ولی خب برای منی که کتاب‌هایی با فضای مالیخولیایی عجیب‌وغریب‌تر خوانده‌بودم، نه زیاد.(به خصوص که قبل از این، کتاب "بهار برایم کاموا بیاور." را خوانده‌بودم و اصلاً با تمام مالیخولیاهای جهان انس گرفته‌بودم.:)) ) از همان اوایل مایل به اواسط هم کاملاً داستان مشخصه و "غافل‌گیرشدن" و "شوک ناگهانی" یا چیزهایی در این دسته، سر راه خوانش‌مون قرار نمی‌گیره.
و پس شاید چیزی که می‌مانه، نثر کتابه که خب بله. می‌شه گفت درنوع خودش شاید خاص و عامل نشاندنم پای کتاب بود. گفتم "شاید."☝🏼. :))
        

3

          جوانه زدن امید از زیر خاک

⚠️در متن زیر امکان افشای بخشی از داستان وجود دارد.

نگاهی هنرمندانه به سوگ، غمِ جدایی  و مرگ و زندگی، فرمی جذاب که تا حدی دلهره به جان مخاطب می اندازد و  تله پاتی ذهن هایی که با محبت و عشق به هم متصل‌اند، در سورمه سرا با روایتی تازه بیان شده است.

 راز آلودگی و فضای سکوت حاکم بر کتاب،جهان داستانی بدیع، توصیفات و تصاویر جان‌دار و تناسب کلمات خرج شده با سوژه(در برخی از داستان‌ها موضوع، کشش تبدیل به داستان بلند و رمان را ندارد،پرگویی صورت می‌گیرد) نقاط قوت کار هستند.

ایراد اثر نیز سرنوشت هدیه است که در هاله‌ای از ابهام می‌ماند. آنچه در داستان از زندگی او و راوی دیدیم،  فضایی نبود که منجر به خودکشی او شود.کاش این بخش بیشتر پرداخت می‌شد و سناریوی دیگری برای مرگ او چیده می‌شد. چون به نظر نمی‌آید هدیه از غم فراق آبانه دست به خودکشی زده باشد. در قسمتی از اثر حرف از معلمی به میان آمد. تا جایی که گمان کردم حادثه‌ای در حین خدمت جان هدیه را گرفته است ولی بعد با تاکید چندباره‌ی نویسنده به استفاده از قرص برنج، به خودکشی خودخواسته تاکید شده است.
اثر مناسب بزرگسالان علاقه‌مند به ادبیات و نوجوانان کتابخوان بالای ۱۵ سال می باشد.
امتیاز کتاب:۴ از ۵
#رامبد_خانلری
#نشر_بان

https://eitaa.com/vazhband
        

1