یادداشت‌های نرگس موحدی (27)

          زندگی‌نامه‌ها و کتاب‌های خاطرات علما و عرفای بزرگ، در عین نکات آموزنده‌ و سازنده‌اش همیشه برایم نوعی دافعه هم دارد. وقت خواندن این‌طور کتاب‌ها یک فاصله عمیق بین خودم و سوژه کتاب حس می‌کنم. درصدی از این حس از جنس غبطه است و اینکه من نمی‌توانم اینقدر تقوا پیشه کنم یا اینقدر عبادت کنم یا ریاضت پیشه کنم، درصدی‌اش هم این است که اساسا این افراد را فارغ از زندگی و دغدغه‌های مردم عادی می‌بینم...

اما کتاب «گوهر شب‌چراغ» هیچ حس فاصله‌ای ندارد. پر است از حس لذت و شعف؛ می‌نشاندت به تماشای یک زندگی دوست‌داشتنی در راه خدا. مرد مردم‌دار، ساده، خوش‌اخلاق و ظاهراً شوخ‌طبع، کسی که همه زندگی‌اش را خرج دین خدا و خلق خدا (و دین خلق خدا!) می‌کند و این کار را آنقدر زیبا انجام می‌دهد که خوش‌ات می‌آید. اولین بار حین خواندن اینطور کتاب‌ها بود که از ته دل دوست داشتم سوژه کتاب را از نزدیک می‌دیدم!

قطعا دلیل مهم حس نزدیکی من با سوژه کتاب، نویسنده است. اولا قلم خوب و زاویه دیدهای مناسبی انتخاب کرده، ثانیا برش‌هایی از این زندگی را برگزیده که کنار هم بتوانند چنین حسی را القاء کنند. مثلا به طور عامدانه از ذکر داستان‌هایی از زندگی «حاج شیخ غلام‌رضا» که کرامات او را بیان کرده‌اند خودداری کرده چرا که معتقد است «بالاترین کرامت، بزرگواری های اخلاقی است»...

دیگر آن که: بسیاری از کتاب‌ها و خاطرات این‌چنینی، به مخاطب این را می‌رسانند که این حضرت عالم عارف در دنیای خودش با شاگردان و هم‌درسان خودش غرق بوده و بزرگترین هنر اجتماعی‌اش زهد زیادش بوده! غالبا خانواده‌اش هم قربانی زهد او...حاج شیخ غلام‌رضا ی این کتاب هم زاهدانه زندگی می‌کند اما آن حس منفی بی‌اعتنایی به جامعه کوچک (خانواده) و بزرگ (وضعیت کشور و وضعیت مردم) را از خاطراتش نمی‌گیریم...
        

17

          ماجرای صلح امام حسن به قول خود رهبری در این کتاب، از نقاط مبهم تاریخ اسلامه و این ابهام از زمان وقوع این رخداد وجود داشته نه اینکه در گذر زمان به وجود بیاد. 
رهبری در این سخنرانی‌ها (که برای پیش از انقلابه) مفصل درباره ماهیت صلح امام حسن صحبت می‌کنند و نشون میدن که این صلح در واقع آتش‌بسی بوده که امام در اون به تدارک وسایل قیام علیه دشمن اقدام کنند. 
رهبری در این مورد هم توضیح میدن که اگر امام حسن در اون شرایط صلح (به معنای گفته‌شده) رو نمی‌پذیرفتن چه اتفاقی می‌افتاد و این پذیرش رو ناشی از شجاعت زیاد امام می‌دونن‌.
بخش دوم کتاب هم درباره بعضی شبهات پیرامون قیام امام‌حسین هست که بسیار جالبه. 
در نهایت هم جا به جای کتاب مفهوم انسان ۲۵۰ ساله مطرح شده و بیان شده که هریک از ائمه اگر جای دیگری بودن همون کاری رو میکردن که دیگری کرد.

برای کسی که به تاریخ اسلام، به فهم سیر تاریخی جهاد اهل‌بیت، و به دونستن اینکه اینهمه زجر و شهادت در طول تاریخ حیات ائمه برای چی بوده علاقمنده کتاب خیلی مفیدی هست.
هرچند با توجه به اینکه پیاده شده چندتا سخنرانی هست مطلب تکراری هم زیاد داره و می‌تونست کوتاه‌تر باشه.
        

9

        دوست دارم این نکته رو بهتون بگم که این کتاب با فضای غالب روایت‌های دفاع مقدس و دفاع از حرم تفاوت مهمی داره؛ اونم اینکه حس بزرگ جاری توی این کتاب، غم نیست. پرستاری از ایران می‌ره توی یکی از شهرهای سوریه بیمارستان زنان و زایمانی برپا می‌کنه. اینطور که فهمیدم اون شهر چندسال دست داعش بوده و مردهای شهر خیلی‌هاشون به داعش پیوسته بودن اما اون پرستار به زن‌ها و بچه‌های ساکن شهر به چشم «همسایه‌های خانم‌جان» نگاه می‌کنه و به خاطر همین تمام انرژی و تلاشش رو برای کمک به اون ها می‌ذاره؛ و نتیجه تلاشش رو هم می‌بینه. کار به جایی میرسه که همونایی که روزای اول از ایرانی‌ها می‌ترسیدن یا بدشون می‌اومد حالا اسم این پرستار ایرانی رو روی نوزادای پسر و اسم خانمش رو روی نوزادای دخترشون میذارن.
کتاب حس خوبی داره. خوشحال میشید از خوندنش.
زینب عرفانیان هم مثل کتابای دیگه‌اش هنرمندی خودش رو نشون داده.
اما من فکر میکنم قاطی کردن دو تا زمان با هم توی کتاب (زمانی که راوی توی سوریه هست و زمانی که توی ایران براش اتفاقی رخ میده) خوب درنیومده و مخاطب رو اذیت می‌کنه. یه جاهایی از کتاب هم احساس پراکندگی داشتم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

12