یادداشت‌های انسانی در جستجوی معنا؛ (62)

بسم الله ا
          بسم الله الرحمن الرحیم
.
یک کتاب ، نیم قرن زندگی
یک کتاب ، که حاصل درگرگونی جهانه
یک کتاب ، و درد و رنج و ما...

بعد از تجربه های متعدد باور دارم کتابی که یهو ببینی و به دلت بشینه حتی اگه هیچ اطلاعی نداشته باشی ، مقدر شده برای تو!

به طور اتفاقی خریدمش ، اتفاقی تر بین بقیه کتابام شروع به خوندنش کردم ، خیلی اتفاقی تر تر به یکی از لذت بخش ترین دوران مطالعه ام تبدیل شد.

نایکی الان برای من چیزی ورای برنده یجور سبک زندگیه!!
همه چیز از 1362 موقع دویدن همراه با باک شروع شد، اما هیچ کدوممون نمیدونسیتم قراره روبان آبی نایکی بشه و حتی بعد ها جردن بودن رو تجربه کنه.

الان که کتاب تموم شده به این فکر میکنم اگه فیل به دویدن ادامه میداد و به ایده اش توجهی نمیکرد الان کجا بود؟ اگه بعد از شروع سفرش به دور دنیا توی توقفگاه اول با دوستش میموند چی؟  کسی بود که نایکی و یا محصولاتی با این ارزش ها و باورها تولید کنه؟

منکه در جایی نیستم نظره خاصی بدم اما به عنوان یه مدیر و کارافرین فیلیپ نایت شاید بهتر بود اون اولا با اقتدارتر نمود میکرد ،

کل کتاب یه طرف ، 20 صفحه آخر یه طرف دیگه!
شدیدا خوندنش پیشنهاد میشه و محدودیت سنی ای نداره چون هیچ وقت برای شروع دیر نیست..


*نوشتن نظرم قرار بود دلچسب تر و حرفه ای تر باشه اما یهو تمام افکارم فروریخت
        

8

بسم الله ا
          بسم الله الرحمن الرحیم 

این کتاب رو چند دقیقه پیش تموم کردم وقتی که قرار بود واسه امتحان استانی فردا بخونم😂
اما چه کنیم دیگه ، جذابیت قلم مونتگمری نزاشت تا قبل از تموم کردن این کتاب چیزه دیگه‌ای بخونم.

شاید با توجه به محتوا و قلم و خفن بودن کتاب اصلا من در حدی نباشم که بخوام نقد کنم و یا نظر بدم ، اما انسان و آرزو و بلند پروازی ، اینام که دارم مینویسم نظره حرفه‌ای نیستا فقط خواستم به سکوتم لحن بدم (اقا جمله اخرو از یه اهنگ رپ برداشتمممم)

نسبت به جلد قبل جذاب‌تر بود انگار برام ، تو این جلد مونتگمری همش درِ گوشم میگفت ، از لحظاتت لذت ببر و البته آگاه باش . انگار داشت میگفت کسی از فردا نمیدونه پس همین امروزو بچسب و زندگی کن.

واقعا شخصیت پردازی بینظیررررر بود ، قشنگ من دستم اومده بود با کدومشون چند چندم و کی دوست‌داشتنی‌تره. از سارا ری متنفرمم اقا ، اصلا با این ادمایی که گریه‌هاشونو هرجا و جلو هرکی هدر میدم نمی‌جوشم😂 ، اما بورلی که یه شخصیت جدید بود خیلی رفتارای آقامنشانه داشت انگاررر ، و سارای عزیز و دوست داشتنیم یه شباهت های کوچولو باهم داریم و دلم میخواد با همینا پل بزنم به دنیاش .

درسته که این جلد قراره از تغییرِ شخصیت هایی که تو سریال بودن شوکه بشید اما بازم خوندنش شدیدا پیشنهاد میشه.

*تنها نکته‌ی ناراحت کننده‌ی ماجرا نبود گاس پایک (همون پسره که تو سریال تو فانوس دریایی زندگی میکرد) بود ، اقا من خیلی گاس رو دوست داشتمممممم
        

14

بسم الله ا
          بسم الله الرحمن الرحیم 

دومین کتابی که از تولستوی خوندم (اولی مرگ ایوان ایلیچ بود) و بنظرم افت زیادی داشت نسبت به قبلی و چه بسا ساده تر بود.

داستان نقطه‌ی اوج خاصی نداره ولی خوندنش مفید میتونه باشه(نمیدونم تا چه حد ارزش خوندن میتونه داشته باشه از نظر بقیه.

خیلی روون و تند خوانه بود بنظرم ، چون توی زنگ زبان خوندم تمومش کردم و تقریبا یه نیم ساعت یا ۴۵ دقیقه زمان برد (ازین موضوع غافل نشیم که وقتی از کلاس بیرونم انداختن خیلی محترمانه خوندمش و تمرکزم بالا بود😂)

ولی یه نکته‌ی جالب یکه وجود داشت این بود که داستان دوتا پایان داشت ، و توی هرکدوم شخصیت اصلی یوگنی یه تصمیم متفاوت گرفته بود و وقتی زاویه دید عوض میشد جالب بود.

اما در هرصورت این حجم از عادی سازی و توجیح فساد توسط نویسنده یا حالا شخصیت کتاب واسم تعجب بر انگیز و غیر قابل درک بود (کلا یکی از دلایلی که دلبستگی خاصی نسبت به ادبیات روس ندارم همین فساد و روابط غیر اخلاقیه شخصیت هاست)

خوده داستان توضیح خاصی نداره که بخوام بگم ، کلا ۹۰ صفحه‌ست.

*دیگه محدودیت سنی کتاب رو خودتون بالا ببرید و توجه کنید😂
        

11

بسم الله ا
          بسم الله الرحمن الرحیم

موقع نوشتن این یادداشت یاد یادداشت قبلیم برای جلد اول میوفتم که نسبتا تند رفته بودم و اصلا از جلد اول راضی نبود . اما الان بعد از خوندن و تموم کردن مجموعه خیلی از خودم راضیم که به ریک ریردان فرصت دادم و باقیه مجموعه رو خوندم و به شما هم پیشنهاد میکنم که اگه فانتزی دوست دارید یا علاقه مند به اساطیر یونان باستان هستید این مجموعه رو بخونید {اگه دلیل دوم رو دارید پیشنهاد میدم با فایل پی دی اف بخونید چون در پانویس ها خیلی اطلاعات مفیدی وجود داشت که من از اونجایی نسخه چاپی در اختیارم نبود نمیدونم حاوی این پانویس ها هم هست یا نه}

الان که تمومش کردم صحنه های مختلفی از خودم موقع مطالعه این مجوعه توی ذهنم میاد  و گذران زمان عجیبه از جلد اول تا پنجم : ساعت 6 و نیم صبح با لباس مدرسه توی جا درحال خوندن...| ساعت 12 شب و زیر پتو خوندن...| سواره ماشین موقع برگشن از بهشت معصومه یا همون دیدار اهل قبور در پنجشنبه اخر سال ( دقیقا اونموقع داشتم افسانه جزیره کرت رو تو پانویس میخوندم و پرسی رفته بود پیش یکی از نیمه خدایان نادیده گرفته شده و داشتن با گذشته دایدالوس و لابیرنت آشنا میشدن)...

داستان یه فانتزی قوی نبود چون خیلی جاها هنوز واسه خودم سواله ولی خلاقیت و ایده ای که کتاب بر اساسش نوشته شده بود خیلی عالی بود و ارزش خوندنشو بالا میبرد. 

یکی از دلایلی که این کتابو دوست داشتم اسم شخصیت اول "پرسیوس" بود . قبل خوندن کتاب ویدئویی در مورد افسانه های یونان دیدم که پارسی هارو به پرسیوس قهرمان نسبت میدادن و یسری دلیل اورد و اینا... و منم ناخودآگاه پرسی رو بواسطه نسبتش با ایرانی بودن و اصالتم دوست داشتم که حتی تایید هم نشدههههه(شدت ربطه قضیه ها عالیه😂)

بیصبرانه مشتاقم مجوعه دوم پرسی جکسون رو بخونم و در حدی جو گرفتتم که ممکنه با دیدن زبان اصلیشم پول نداشته مو به باد بدم🤣

اقا داستان مجموعه اینجوریه که تمدن یونان از بین نرفته و در پی سالهای زیاد به هرجا که تمدن میرفته انتقال پیدا میکرده و خدایان یونان هنوز وجود دارن و بچه های اونها که از مادری فانی بدنیا بیان قهرمان عصرها میشن و یجورایی نابغه های زمانه مثل الفرد هیچکاک و ابراهام لینکلن و...

به نظرم این جلد از همه جالب تر بود و دلاوری ها و شجاعتی که شخصیت ها به خصوص نیکو و کلاریس نشون دادن ستودنی بود.

اقا بخونید و  لذت ببرید و خاطره بسازید.


*بپذیرید رپتاید توی این عکس و سریاله پرسی خیلی کوچیک و کم ابهتهههههههههه
        

36

50

بسم الله ا
          بسم الله الرحمن الرحیم 
.
دقیقا این کتاب دومین مجموعه‌ایه که بعد از خوندنش به خودم گفتم ، وای بر من اگر این کتاب رو نخونده بودم. (اولین مجموعه ، مجموعه اخگر بود)

این کتاب بهترین کتابی بود که تا الان خونده‌ام ، بهترین از هر نظر چون خیلی از ژانرهارو خلاصه می‌شد مخصوصا ادبیات گوتیک.و مسحور کننده بود!

اصلا الان که این کتاب به پایان رسیده واقعا حس میکنم تکه‌ای از قلبم کنده شده و بیت صفحات کتاب جامونده و چیزای دیگه‌ای جاشو گرفتن. و قسمت جالب اینجا بود که کتابی که برای مطالعه به دست من رسید واقعا تکه پاره بود و من دقیقا یاده این موضوع میوفتادم و حس میکردم این همون کتابیه که از گورستان دنیل پیدا کرد و کوبرت دنبالش بود.

دقیقا کتاب رو زمانی که بارسلو میگفت بهترین وقته مطالعه‌ی آثاره کاراکسه خوندم "بارسلو گفت ، همیشه فکر کردم که بهترین وقت خوندن کارای کاراکس زمانیه که آدم هنوز قلبی جوون و روحی پاک و سفید داره." 

این کتاب رو در دو بخش و دو زمان متوالی خوندم با فاصله ۲۰ روز و بخش دوم به طرز عجیبی اعجاب انگیز بود و از صد صفحه اخر نگم براتون ، به طرز عجیب تری من به اصل قضیه پی بردم و  برام پرده ها کنار رفت اما اینکه نویسنده در صفحات بعد به نحوه خودش موضوع رو آشکار کرد واقعا برام جذاب بود.

تازه کلی اصطلاح کتابی یاد گرفتم، به طور مثال به شخصی که بی‌پرده صحبت میکنه و میخواد با زیر سوال بردن مسائل مذهبی و باورهای مردم به نون و نوایی برسه و شهره بشه یا تابو شکنی /بت شکنی کنه میگن داره دانته‌وار رفتار میکنه (دانته نویسنده‌ی کمدی الهی). یا اولیس‌وار به سفری طولانی و پر ماجرا میگن. پیرو اورتگا بودن هم به ادمای عملگرا میگن (اورتگا نویسنده اسپانیایی که مشهورترین کتابش انقلاب توده هاست).

بزارید از سیر کتاب بگم ، داستان در اوایل تابستان سال ۱۹۴۵ با رفتن دنیل سمپره به گورستان کتاب های فراموش شده و پیدا کردن آخرین کتاب خولیان کاراکس "سایه‌ باد" شروع میشه. و دنیل ۱۰ ساله تا صبح کتاب رو میخونه و مسحور نویسنده و قلمش میشه و به دنبال خوده نویسنده و کتاب‌های بیشترش وارد قضیه‌ی خطرناکتری میشه که زندگیش رو تحت تاثیر قرار میده.

متاسفانه من صفحه‌ای که اولین ورق از کتاب سایه‌باد بود و خولیان از پدره حقیقیش میگفت رو پیدا نکردم حتی با ورق زدن چیزی در حدود ۳۰۰ صفحه و ازتون خواهشمندم اگه پیدا کردید اینجا بنویسید.

و سفر به اسپانیا و دیدن بارسلونا که در قاموسیه زنی هویدا میشد اون هم در بهبه‌ی جنگ داخلی و جنگ جهانی خیلی لذت بخش بود و بنظرم بشدت برام نیاز بود.

در نهایت خوندن این اثر شدیدا پیشنهاد میشه ، و حتما میگم که بخریدش چون آزاد باشید یاد داشت بنویسید و بریده کتاب ازش پیدا کنید.

*چقدر ترجمه بی پرده بود ، اصلا متعجب شدم🤣🤣
        

29

بسم الله ا
          بسم الله الرحمن الرحیم 
.
و توی این ۲۱۰ روز که تقریبا از خوندن اولین جلد آنی شرلی می‌گذشت انقدر واقع بینانه داستانی ازین مجموعه نخونده بودم!
.
اگر اشتباه نکنم این کتاب روایتگر ۶ سال از زندگی آنی شرلی در روستای گلن سنت مری ، در خونه‌ای به اسم اینگل‌سایده ، داستان ۷ سال بعد از کتابِ قبلی روایت میشه و آنی داره کم‌کم دل به روزمرگی ها میده و بخش های داستان بیشتر درمورد بچه‌های آنی و گیلبرته.
.
راستش قبل از خوندن ۲۰ صفحه اخر از این جلد راضی نبودم ، چون من دلباخته‌ی آنی بودم ، ولی مونتگمری داشت از بچه‌هاش برام میگفت. یچیزه جالبی که وجود داره و برام موقع خوندن کتابای مونتگمری به عادت تبدیل شده اینه که ، باید حداقل یه بار طی خوندن کتاب گریه کنم. 
ولی این جلد داشت نگرانم میکرد چون گریه نکردم و این یعنی داستان برام آنی شرلی سابق نیست ، اما ورق برگشت ، اونم توی صفحه‌ی اخر.
.
و جمله‌ای که خوندم این بود " والتر مانند کسی که از رازی سحرآمیز باخبر است در خواب لبخند می‌زد. ماه از میان میله‌های پنجره سربی به بالشش می‌تابید و و سایه صلیبی را روی دیوار بالای سرش انداخته بود ؛ سال‌ها بعد آنی آن تصویر را به یاد می‌آورد و می‌اندیشید که آن صلیب از آینده خبر می‌داده است ، از صلیبی بالای قبری در گوشه‌ای از فرانسه. ولی آن شب این صلیب سایه‌ای بیش نبود فقط یک... سایه."
شاید این جمله برای شما هیچی نباشه ، ولی برای من کافی بود تا گریه کنم به حال آنی که سال ها بعد قراره این صحنه‌ رو به یاد بیاره و والتری که نیست... ، و مشتاقانه منتظرم ببینم آیا این شرح حال از آنی سره قبره والتر توی جلدای بعد گفته میشه؟ و چجوری؟ چجوری از والتره مهربان ، شاعر دل میکنه؟
.
بزارین ازین بگم که چرا ۲۰ صفحه‌ی اخرو دوست داشتم و نظرمو نسبت به کل کتاب تغییر داد ، تو این صفحات به تنهایی از آنی گفته بود ، از زنی که روزگار به سنش افزوده بود و داشت به ورطه‌ی روزمرگی می‌کشید ، گویی توی این صفحات من آنی تمام فصول رو میدیدم در گرین‌گیبلز ، آنی ردموند ، آنی ویندی پاپلرز و...
.
آقا بخونید این مجموعه رو ، اصلا یه بهاره و کتابای مونتگمری!
        

43

بسم الله ا
          بسم الله الرحمن الرحیم 
.
لحظه‌ی اولی که این کتاب رو دیدم و تعریف دوستم رو درموردش شنیدم به خودم گفتم این کتاب رو باید دوست داشته باشم ، چون ایرانیه و مهم تر فانتزی و یجورایی تاریخی.
.
قبل از توضیحات باید بگم که من کتاب رو با امضای نویسنده خوندم  و حسه ویژه‌ای نسبت بهش داشتم😂
.
کتاب یه حال و هوای تاریخی داره و با توصیفاتی که شد به عصر باستان میشه نسبتش داد ، داستان اینجوریه که انسان های بالدار در کشوری به نام آویدوریان حکومت میکنند و  اون رو از  گزند دشمنان اهریمنی‌شان دور نگه‌میدارند و در جنگاوری یگانه ی زمانند و سپاهی ۵۰۰ نفره دارن به اسم سپاه جاویدان(دقیقا شبیه سپاه جاویدان داریوش اگر اشتباه نکنم که البته ۱۰۰۰ نفر بودن) که همیشه ۵۰۰ نفره و کم نمیشه ازش . اما این وسط پادشاه عوض میشه و همراه با حملات جدید شیاطین ماموریتی جدید و سرنوشت ساز به دورنان پادشاه داده میشه.
.
نمی‌دونم اینم کتاب رو چجوری توصیف کنم ، چون خیلی خاص و تو دلبرو نبود برای من اما به هرحال مثبت ترین ۲ ساعت این هفته‌م خوندن این کتاب بود بین این همه مشغله.
داستان توی این جلد به پایان خاصی نرسید و احتمالا جلدای بعدی داشته باشه.
.
.
*کیفیت چاپ و صفحات نشره اساره بینظیر بود ، کاغذه استفاده شده گرم بالا و با رنگ عالی بود و خیلی کیف کردم
        

20

        بسم الله الرحمن الرحیم 
.
این کتاب رو با کلی امید و آرزو شروع کردم چون خیلی نظرات مثبتی داشت ، و تا یه جاهایی هم توقعم رو برآورده کرد ، اما هنوز واسم عجیبه که یهو یتیمه تو کوچه به طور اتفاق جارون خودمون باشه.
.
کتاب بیان شیرین و تو دل برویی داشت اما هنوز نمیدونم میتونم پیشنهادش بکنم یا نه.باید صبر کرد جلدای بعد رو دید
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

7

          بسم الله الرحمن الرحیم 
.
اصلا قرار نبود برای این کتاب یادداشت بنویسم چون نظرمو جلب نکرد اصلا ، اما چیزی ناخودآگاه مجبورم کرد به این کار.
این کتاب رو کاش وقتی -۱۰ سالم بود میخوندم ، داستان خیلی ساده ، با کمترین جزییات و عملا کاملا کودکانه بود.
داستان در مورد خواهر و برادریه به اسم کت و جوجو . کت از برادره کوچیکش مراقبت میکنه و مامانشون نویسنده و درگیره مشغله های خودشه و عملا این بچه‌هارو ول کرده و جوجو رو داده کت بزرگ کنه. حالا این تابستون بچه ها قرار بود طبق معمول پیش دوستانشون برن اما مشکلی پیش میاد و آماندا مادرشون طی یک تصمیم انتحاری اونارو پیشه مادر و پدرش که سالها قطع ارتباط کرده میبره و اتفاقاتی میوفته...
.
توی کله کتاب من دلم میخواست بزنم جوجو رو له کنم انقد که  لوسی بود و کتک میخواست ، و دلم میخواست اماندا رو واقعا از زندگی محو کنم چون داده بود دخترش برای جوجو مادری کنه🗿
.
شاید بشه ازین کتاب برداشت های روانشناسانه کرد (این تنها نکته مثبت بود ، این برداشت ها هم خیلی سطحی و کلیشه‌این)
.
خلاصه دوست داشتید بخونید ، باید بگم  اصلا این کتاب رو پیشنهاد نمیکنم به بالای ۱۰ سال.
        

9