یادداشت‌های هلیاخانم (16)

          درباره این کتاب باید گفت که هیچ چیزی برای ارائه نداره. صرفا عاشقانه‌ست همین... ۷۷۰ صفحه صحبت‌های تکراری و صحنه‌های کلیشه‌ای و مثلاً عاشقانه. نویسنده تلاش کرده که یک انقلاب رو هم وارد کتاب کنه اما آنقدر سطحی و بدون هیچ آرمانی  بود که اصلا حتی به چشم نمی‌اومد! 
شخصیت پردازی‌های واقعا کلیشه‌ای و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای...
گاهاً شخصیتی که نویسنده توصیف کرده بود با چیزی که ما از شخصیت می‌دیدیم و حس می‌کردیم مطابقت نداشت. مصداقش شخصیت‌پردازیِ تکراری کای که به وضوح شبیهش رو در کتاب‌های ترند امروزی می‌بینیم.
فردی که با نقاب توصیف می‌شد اما والا بسیار پرو و پرجسارت در ابراز احساستش بود!
یا حتی پیدین! شخصیتی که ما ازش در ابتدای کتاب می‌بینیم یک آدم محافظه‌کاره که حتی جلوی یک مامور ساده مظلوم نمایی می‌کنه بعد انوقت با گستاخی و جسارت تمام در برابر شاهزاده‌ها و امپراطور می‌ایسته. جالبه! 
تفاوتی در شخصیت کیت و کای نمی‌بینیم؛ نویسنده یه چیزایی میگه اما من چیزی حس نکردم!
این کتاب حتی برای کسانی که طرفدار کلیشه هم هستن جالب نیست چون به شدت سطحی نگارش شده.
کاملا واضحه که تمامی سناریوها با هدف ایجاد یه رابطه احساسی بین کاپله، چیزی بدی نیست‌ها ولی آخه همه‌ی سناریوها؟
تنها دلیلی که تا آخر خوندم نحوه نگارش صحنه‌ها از جانب نویسنده بود چرا که واقعا زیبا نوشته بود و مشکل تماماً از محتوا و درون‌مایه بود.
بنظرم وقت‌تون رو سر کتاب پرمحتواتری بگذارید^^
        

33

          تو دوره‌ای که اکثر فانتزی‌های عاشقانه روی روابط بین کارکترها و عشقشون تمرکز کردن، این کتاب با مفهوم عمیق و دنیای جدیدش یه معجزه بود.
خیلی خوشم اومد، اولا که فضاسازی دنیای نویسنده خیلی مشابه چیزی بود که ما در کشورهای غربی خاورمیانه دیدیم و شنیدیم و من به عنوان یه خاورمیانه‌ای به ظرافت قلم نویسنده در باب نشان دادن دنیاش پی بردم؛ دیگه اینکه، نویسنده سریع از موضوعات گذر نمی‌کرد و برای هر حرکت شخصیت‌ها یه دلیلی به مخاطب می‌داد که خیلی خوب بود.
دوم، کارکترها برام جدید بودن، شاید امانی(یک دختر جسور و بی‌پروا و کمی گستاخ) خیلی در کتاب‌ها دیده بشه، اما نویسنده بازهم اون رو خاص‌تر جلوه داده بود و تک‌تک دیالوگ‌هاش این رو تصدیق می‌کرد، شخصیت جین هم برام جالب و جدید بود! 
اصولا فانتزی‌هایی که تاحالا خوندم خیلی مفهوم عمیقی نداشتن اما این کتاب داشت رسما یه جامعه طبقاتی، مستعمرگی، جنسیت زدگی رو به تصور می‌کشید که عالی بود.
شروع خوب و گیرا و قلم نویسنده منو به وجد می‌آورد و صدالبته ترجمه‌اش هم عالی بود، بنظرم محتمل‌ترین گزینه برای رفع ریدینگ اسلامپ این کتابه.
تنها نقطه ضعف کتاب؟ اواسط کتاب یکی از شخصیت‌های دوست داشتنی کتاب می‌میره و نویسنده هیچچچ مانوری روی این موضوع نمیده! چرا اخه؟ من عاشق اون کارکتر بودم...
اما در کل کتاب به شدت خوش نوشتیه و پیشنهاد میشه.
        

27

        اولش اصلا فکر نمی‌کردم کتابی که راجع به نسرین و کیال باشه، در این حد من رو شگفت زده کنه. بنظرم این کتاب آرامش قبل از طوفان‌ِ جلد آخره.
این جلد باعث شد من به اینکه که جی‌ماس یک اثر شاهکار و مدیریت شده خلق کرده ایمان بیارم... که چقدر خوب زوج‌های این کتاب رو چیده.
این جلد به من یاد داد که آدمی صرفا بد یا صرفا خوب برای دوست داشتن وجود نداره، همه آدم‌ها لایق مهرورزی هستن.
شاید مفهوم عشق همین باشه... کسی که بتونه خلا درونت رو ترمیم کنه، کسی رو که تو رو به ورژن کامل خودت رو برسونه. من از ایرن و کیال فقط همین رو آموختم.
مثل همیشه؛ دوستش داشتم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

2

        اگر بعد از پایان جلد اول سراغ جلد‌های بعدی نرفتید، باید بگم متاسفم چون شما ادامه‌ی یکی از بهترین مجموعه‌ کتاب‌های فانتزی-عاشقانه رو از دست دادید.
جلد اول اقتباسی از دیو و دلبره و صد و هشتاد درجه با جلدهای بعدی متفاوته. در واقع بیشتر شخصیت‌های اصلی در جلد دوم خودشون رو نشون میدن و کاپل اصلی به کل تغییر میکنه.
در باب ترجمه‌ هم، بله متاسفانه هم ترجمه‌ی نشر باژ و هم آذرباد چنگی به دل نمیزنه اما مسلما آذرباد در خصوص این کتاب بهتر عمل کرده.
و یک نکته مهم دیگه قلم خاص جی‌ماس هست که ممکنه با زیاده گویی‌هاش خسته بشین اما يقيناً این نشون دهنده لایق بودن نویسنده‌ست و شما باید صبور باشین تا به نقاط اوج داستان‌هاشون برسین و اونوقت می‌بینین که چقدر ارزشش رو داشته:))))
درباری از خار و رز رو از دست ندید...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2