یادداشت هلیاخانم

با جلد دوم
        با جلد دوم به این کتاب سجده کردم و با جلد آخر دلسرد شدم.
موقع خوندنش می‌خواستم که وقتی تموم شد، کلی راجع به شخصیت‌پردازی و فضاسازی و... بنویسم، اما پایانش حقیقتا همه‌چیز رو از یادم برد. 

اگه کتاب رو تا آخر مطالعه نکردید لطفا به هیچ وجه این یادداشت رو نخونید. 


شخصیت رین از اول واضح بود، کسی که در خشم غرقه، جسوره اما گاهی احمقه. رین یه جنگجوعه نه فرمانده‌. رین تنها چیزی که در وجود خودش داره آتشه. 
خط شخصیتی رین تقریبا تا آخر ثابت بود و من باید همچین پایانی رو تصور می‌کردم، اما هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم نویسنده انقدر جرئت داشته باشه.
آخر کتاب برای من یه پوچی خالص بود طوری که از خودم پرسیدم، بعد از جنگ و اغتشاش و جنگ داخلی؛ آخرش همین!؟ به همین سادگی؟ 
اما خب همینه دیگه، قرار نیست همه پایان‌ها خوش باشه و توقع چنین پایانی هم بود.
شخصیت پردازی داستان رو تو یادداشت جلد اولم نقد کرده بودم اما الان نظرم متفاوته. اون زمان نیازی نبود درگیر شخصیت‌ها بشیم چون خیلی‌هاشون خیلی زود مردن. سایر کارکترها هم ما خودمون از روی حرف‌ها و تصمیمات درک کردیم.
کوانگ در جلد اول ریتم داستان رو گذاشته بود روی ایکس‌سه، جلد دوم معمولی و جلد سوم کند. بیشتر این جلد متمرکز بود روی توضیحات و فضاسازی و اضافه‌گویی.
نیمه اول کتاب خیلی خوب بود ولی نیمه‌ی دوم نه واقعا.
اما بزرگترین نقدی که به کتاب وارده: چرا نویسنده انقدر از روی موضوعات مهم زود گذشت؟ 
ما سه‌تا کتاب شخصیت "جان" رو تحمل نکردیم که نویسنده کلا بخواد در یک پرانتز مرگش رو جمع کنه! من توقع رویارویش با رین رو داشتم و بنظرم این خیلی می‌تونست مهم باشه.
تقریبا یک سوم داستان جلد آخر متمرکز بود روی سه جنگجو. ما کلی افسانه از ریگار نشنیده بودیم که بخواد کلا تو یه فصل حضور داشته باشه.
جیانگ، داجی و ریگار، قوی‌ترین شمن‌های دنیا به همین راحتی بمیرن؟ پس اصلا حضورشون تو جلد سه بی‌معنی بود. خصوصا داجی! 
کوانگ دوبار داجی رو دقیقا با چه هدفی از دست رین نجات داد؟ و آیا جیانگ، جیانگ دوست‌داشتی ما لایق چنین مرگ بدون سوگواری بود؟
چرا معلوم نشد که گذشتشون دقیقا چی بوده؟ تکلیف هانلای چی شد؟ مادر رین بود؟ پس آیا جیانگ پدر رین حساب می‌شد؟ 
جنگ آخر هم که ماستمالی محض! چطور انقدر راحت آلارانگ افتاد دست رین؟
ونکا چی شد؟ حتی رین هم نفهمید درنهایت ونکا دوست بود یا خائن؟ 
کاش کوانگ برای این جلد وقت بیشتری می‌گذاشت‌... 
      
638

35

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.