شهر هلالی داستان پیچیده سران و مردمان این شهره. داستان از برایس کوئنلین و دوستش دانیکا شروع می‌شه. برایس، یه فی دورگه‌ست که توی عتیقه فروشی برای یه ساحره کار می‌کنه. دانیکا آلفای یک گروه تبدیل‌شوندۀ گرگ هست که از شهر محافظت می‌کنه. برایس و دوستاش به دخترای خوش‌گذرون شهر معروفن. پیچیدگی زندگی  برایس از قتلی که در خونه‌ش اتفاق افتاده شروع می‌شه. بعد از این اتفاق برایس سعی می‌کنه که با موضوع کنار بیاد، اما دو سال بعد دوباره قتل‌ها شروع می‌شه. فرشته اعظم شهر هلالی، میکا، از برایس و یکی از برده‌هاش (فرشته‌های سقوط کرده یا شورشی) می‌خواد که با هم روی این پرونده کار کنند. هانت آتالار، فرشته سقوط کرده با میکا معامله‌ای می‌کنه که دوره بردگیش رو بخره و همه چیز به حل این پرونده وابسته‌ست. برایس و هانت هر دو در جلوی راز شیپور فی‌ها و راز زیر می‌رن، اما در این مسیر فرشته‌ها و آستری‌ها زندگی و سرنوشتشون رو به بازی می‌گیرن.
این کتاب، در مقایسه با درباری از خار و رز خیلی مدرن بود، اما نویسنده در فضاسازی خیلی ضعیف عمل کرده بود. همچنین زیاده‌گویی‌های نویسنده کم نبود و مخاطب رو خسته می‌کرد. کتاب از این کوتاه‌تر می‌تونست باشه. همچنین بحث رمنس کتاب، خیلی کلیشه پیش می‌رفت.
اما در کل می‌شه گفت خوب بود و می‌تونه مخاطب رو با خودش همراه کنه.
        

          من اصلا نتونستم با قلم جی ماس ارتباط بگیرم 
        

          و بالاخره موفق شدم تمومش کنم.
من تعریف این کتاب رو خیلی شنیده بودم و مشتاق بودم بخونمش. کتاب، دنیای جدیدی رو به مخاطب معرفی کرده. دنیایی که تموم انسان‌ها، فی‌ها، تغییر شکل دهنده‌ها، فرشته‌ها و و و... کنار هم در صلح زندگی می‌کنن. دنیایی که توش تکنولوژی در کنار طلسم و جادو وجود داره. علیرغم فضای جذاب کتاب، به دو دلیل خوندنش برام طاقت‌فرسا بود: اول توصیفات زیاد و بیش از حد نویسنده که بنظرم خیلی جاها غیرضروری بود و  دوم حجم زیاد کتاب و تعداد بالای صفحاتش که ناشی از دلیل اول بود.
توصیفات کتاب می‌تونست خییییلللیی مختصرتر و مفیدتر باشه. روند کتاب تقریبا کُنده ولی از صفحه ۸۰۰ به بعد، یهو به حدی تند میشه که توی هر صفحه کلی اتفاق می‌افته!!  
به شخصه، از صفحه ۸۰۰ به بعد برام داستان خیلی جذاب‌تر و بهتر بود. نمیدونم جلد دومش هم به همین شکله یا نه. اگه کسی جلد دوم رو مطالعه کرده، خوشحال میشم راهنماییم کنه✨️
و اما خلاصه‌ی داستان بدون اسپویل: داستان در مورد دختر دورگه‌ای به نام برایسه که نیمی فی و نیمی انسانه. همراه با دوست صمیمیش دانیکا توی خونه‌ای مجردی زندگی میکنه، توی یه عتیقه‌فروشی کار میکنه و به شدت اهل خوشگذرونیه.
اما اوضاع همیشه به همین منوال پیش نمیره. یه شب، دانیکا و گروهش به طرز وحشیانه‌ای به قتل می‌رسن و برایس توی بدترین حالت با جنازه‌شون روبرو میشه. حتی خودش هم مورد حمله‌ی موجود وحشتناکی قرار می‌گیره و به سختی جون سالم به در می‌بره. 
برایس بعد از تحمل درد فقدان و احساس وحشتناکش، تصمیم می‌گیره قاتل دانیکا رو پیدا کنه. برای انجام این کار، بر خلاف میلش فرشته‌ای به نام هانت همراهیش می‌کنه. فرشته‌ای که بخاطر شورش، سقوط کرده و تبدیل به یه برده شده. آیا برایس و هانت موفق می‌شن با هم کنار بیان و  قاتل دانیکا رو پیدا کنن؟ چه اسرار و رازهای دیگه‌ای در این بین فاش میشه؟
📌 امتیاز در گودریدز: ۴.۴۶

        

          به نظرم کتاب جذاب با تعلیق های خوبی بود، واقعا لذت بردم:) دلم برای هانت رفت. 

این کتاب نسبت به باقی کتاب های جی ماس طبق نظراتی که شنیدم پخته تر بود، به خصوص در بخش عاشقانه ی کتاب ما یه عشق دوستانه رو میبینیم همراه با یه تضاد شخصیتی که پسند من هست

برایش دختر خوش گذرون و هانت وظیفه شناس ، دو قطب کاملا مخالف 
به نظرم این خودش می‌تونه یه ارزش باشه، عشق شخصیت ها با شناخت و در نهایت محبت و مراقبت ایجاد میشد و کمتر هیجان به چشم میومد
        

          صرفا نظر شخصی من اینه: فانتزی‌های این کتاب به طرز عجیبی سرسام‌آوره. خصوصا ۳۰۰ صفحه اول که تقریبا از هرصفحه شاید نصفش رو هم متوجه نشی. 
مشکل دوم من کلیشه‌ای بودن کتاب بود! خانم جی‌ماس از شما بعیده که دیالوگ‌‌ها و سکانس‌هات انقدر سطحی باشه...
اما جدا از همه این‌ها، پایان‌بندی خوب و معقولی داشت و از صفحه ۸۰۰ به بعد واقعا جذاب شد برام. 
اما درکل سریر شیشه‌ای و دربار خار و رز خیلی قوی‌تر عمل کرده بودن.

        

          ‌
من با همه‌ی کتاب‌های سارا جی‌ماس آشتی کردم اما با کلی ماجراهای مختلف و کلی تبصره و این حرفا اما این کتاب؟ بدون هیچ مشکلی  عاشقش شدم!
اول از همه خدمتتون عارضم که با دنیای به شدت جالبی رو به رو  هستیم. ترکیبی از دنیای امروزی و تکنولوژی به همراه  موجودات افسانه‌ای! توی این کتاب همهههه چی‌ پیدا می‌شه. فرشته، فی، انسان، دورگه، خون‌آشام و... حالا ما توی این دنیا قراره یه داستان جنایی و فانتزی بخونیم! یک ترکیب به شددددت خفن.
        

          داستان عالی و خوبی بود واقعا فضا سازی خوبی داره ولی ترجیحا اصلی رو بخونید خیلی داستان عوض کردن
        

          داستانی فوق العاده ، ایده ای جذاب و خوب.شخصیت پردازی عالی، رمنس به جا، همراه با زیاده گویی مختص جی.ماس:))))
        

          نکته‌اش همینه برایس، نکته زندگی،برای زندگی کردن،برای عشق ورزیدن همینه که بدونی فردا ممکنه همش رو از دست بدی.این باعث میشه ارزش همه چیز خیلی بالاتر بره