فادم|Fadem

فادم|Fadem

@phtmqr

26 دنبال شده

42 دنبال کننده

            کرمِ کتاب بودن افتخارمه:>
          
velarisishere
phtmqr
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه

باشگاه‌ها

باشگاه رواق

380 عضو

اوژنی گرانده

دورۀ فعال

باشگاه کتابخوانی "هزارتو"

645 عضو

آرزوهای بزرگ

دورۀ فعال

حلقه فانتزی_هری پاتر

373 عضو

هری پاتر و فرزند نفرین شده

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فادم|Fadem پسندید.

50

فادم|Fadem پسندید.
برنامه درسی بین رشته ای در آموزش عالی (مبانی، اصول، رویکردها و الگوها)

15

فادم|Fadem پسندید.
نامه های بلوغ

5

فادم|Fadem پسندید.
گربه ای که کتاب ها را نجات داد

23

فادم|Fadem پسندید.
جزء از کل
          "جزء از کل" رمان طنزِ پُست‌مدرنی است که رابطهٔ بین پسر و پدری استرالیایی، به نام جَسپر و مارتین دین را روایت می‌کند. پدر و پسری که رفتارها و عقایدِ عجیب و غریب و البته بانمکی دارند. 
گاهی اوقات عقاید و اصول مُضحک مارتین، در ظاهر فیلسوف‌مآبانه به نظر می‌رسند و گاهی ممکن است متفاوت یا برخلاف عقایدتان باشند. تئوری‌هایی که به‌خوبی به شخصیتش نشسته‌اند و اصلاً گُل‌درشت نیستند.
نویسنده با ذهن پویا و خلاقی که دارد، به ماجراها فرازوفرود می‌دهد و شما را با داستان پیش می‌برد. درست زمانی‌که حوادث به نظرتان خسته‌کننده می‌شوند و از خواندنِ بیهوده‌گویی‌هایِ فیلسوف‌مآبانهٔ مارتین دلزده می‌شوید، با اتفاقِ هیجان‌انگیزِ جدیدی غافلگیرتان می‌کند.
"جزء از کل" اولین کتاب تولتز هست که نامزد جایزهٔ من‌بوکر شده و نویسنده، پنج سال را صرف نوشتن این کتاب کرده است.
باید بگویم خیلی دیر و با احتیاط سراغ این کتاب رفتم، اما از خواندنش لذت بردم. چون عموماً مخاطبان "جزء از کل" در دو کفهٔ ترازو هستند؛ دستهٔ اول گروهی که از کتاب خوششان آمده و دستهٔ دوم، آن‌هایی که موجِ پوچی و منفی‌گرایِ افکار و اعمال شخصیت‌ها دلزده‌شان کرده است.
از جذابیّت‌های کتاب، تِم طنزی است که در شخصیت‌پردازی‌ها، دیالوگ‌ها و موقعیت‌ها دیده می‌شود. گاهی اوقات این طنزِ تلخ و عمیق من را یاد متن‌های احسان عبدی‌پور می‌انداخت که خواننده را به فکر فرو می‌برد.
نویسنده با نور انداختن به زوایای عمیق و تاریک انسان یا با آوردن مفاهیم و تجربیاتی که در روزمره با آن‌ها سروکار داریم؛ حسِ همذات‌پنداری خواننده را بیشتر می‌کرد. البته تعابیر نو و خلاقانهٔ استیو تولتز و ترجمهٔ خوب پیمان خاکسار هم بی‌تأثیر نبود. 
از طرف دیگر مخاطب با حجمی از ناکامی‌ها، شکست‌ها، سرخوردگی‌ها و افکار پریشان شخصیت‌ها روبه‌رو می‌شود که در ناخودآگاه تأثیر می‌گذارند. درواقع همین زنجیرهٔ مفاهیم ناامیدکننده، بی‌خدایی، فروپاشی‌ها، پوچی، انسان‌گرایی، تناسخ و مرگ که در دلِ اتفاقات و کُنه شخصیت‌ها گنجانده شده عده‌ای را در دستهٔ دوم قرار می‌دهد. بنابراین مطالعهٔ کتاب، به خوانندگانی که دچار چنین حالاتی هستند توصیه نمی‌شود.
        

31

فادم|Fadem پسندید.
تونل

22

فادم|Fadem پسندید.
پیش از آنکه قهوه ات سرد شود
          اگر قبلا کتاب خواربارفروشی نامیا را خوانده اید و لذت بردید؛ از این کتاب هم لذت خواهید برد .
اگر قبلا کتاب خواربارفروشی نامیا را نخوانده اید و اکنون از این کتاب لذت بردید؛حتما از آن کتاب هم لذت خواهید برد!!

تم هر دو  کتاب بسیار شبیه هم هستند در هر دو کتاب محلی انتخاب شده که گذشته ، حال و آینده بهم پیوند می‌خورند و انسانها با جنبه های دیگر زندگی آشنا میشوند و جور دیگری به زوایای زندگی نگاه خواهند کرد.

قبلا پیش از خواندن کتابها در مورد آنها مطالعه میکردم اما حالا ترجیح میدهم یک نگاه اجمالی به کتاب بیندازم و بعد به داستان فرصت بدهم شگفت زده ام کند 
در مورد این کتاب هم همینطور شد .از کتاب تعریف بسیاری شنیده بودم و فکر میکردم که جنبه های روانشناسی زیادی داشته باشه اما اینطور نبود 
بیشتر مخاطب با مفاهیمی چون عشق تعهد انتظار و سایر  احساسات و خصائل انسانی رو به رو میشود.

داستان در یک کافه اتفاق می افته که در  ان میتوانید به گذشته سفر کنید
اما چند قانون وجود دارد
هرچقدر که تلاش کنید نمیتوانید تغییری در حال ایجاد کنید 
پیش از آنکه قهوهیتان سرد شود به حال برگردید
اگر زمان از دست شما در به رود به یک روح تبدیل میشوید!  

حال ببینیم که انسانها برای چه به گذشته بر میگردند؟
ایا این امکان برای آینده هم هست؟
کتاب را بخوانید و جواب را بیابید
        

21