بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

پس از بیست سال

پس از بیست سال

پس از بیست سال

سلمان کدیور و 1 نفر دیگر
4.6
182 نفر |
104 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

107

خوانده‌ام

354

خواهم خواند

248

«پس از بیست سال»، رمانی تاریخی - مذهبی با محوریت جریانات به خلافت رسیدن امام علی (ع) تا قیام عاشوراست. در این رمان ضمن بیان مستنداتی چون اتفاقات جنگ صفین و اشاره به یاران امام علی (ع) همچون ابوذر، تار و پودی از ماجرایی عاشقانه روایت می شود که داستان را دلپذیرتر می کند. ضمن آنکه در خلال داستان به صورت غیرمستقیم به پدیده داعش نیز اشاره شده است. در بخشی از داستان می خوانیم: «دختر ایستاد. چشم در چشم محبوبش، در حالی که دستانش را می فشرد گفت چرا تو نیز چون منصور به کوفه نمی روی؟ سلیم فروریخت و ناباورانه به دختر نگاه کرد ...».

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

این روزهااا

7 روز پیش

تعداد صفحه

12 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به پس از بیست سال

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به پس از بیست سال

            .
#پس_از_بیست_سال 
چقدر این محرم به من یاد داد و جمله معروف خودم را به خودم متذکر شد 
برای رخ دادن یک واقعه به قدم های پیشینش بنگر و نباید یادم برود که همه چیز در این عالم بهم متصل است 
کتاب یک رمان تاریخی است و از اواخر خلافت عثمان همراهت می کند و می کشاند تو را به بعد از واقعه کربلا. آنجا رهایت می کند و می گوید پیاده و با کمی تامل جلو برو هر آنچه دیده ای را باز خواهی دید 
من حقیقتا رها شدم بعد از اتمامش ساعت ها قدم زدم و به خدعه ها و نیرنگ ها،فتنه ها و فریب ها که حقی را ناحق می کنند  اندیشیدم، به این فکر کردم که چقدر شخصیت ها در تاریخ تکرار می شوند چقدر اصلا آشنایند گرچه نویسنده اضافه کرده است که عبرت نگرفتن باعث تکراری شدنشان می شود و گاهی نتیجه تکرار  میچکاند اشک هایت را
 انگار این تکراری های عبرت گرفته و نگرفته را بارها دیدیمشان.
چقدر داریم اشعث ها،زید ها و ماریه هایی که به خاطر حسادت برای خود و اطرافیانشان دردسر ساخته اند 
چقدر داریم هشام ها و ذوالکلاع هایی که دیر فهمیدند به بی راهه رفته اند و آثار رفتار اشتباهشان تا سالها باقی ماند 
چقدر سلیم و راحیل و حورا داریم که از دل سخت ترین شرایط 
بهترین ها را برگزیدند 
چقدر ابوذر و عمار داریم که با وجود امتحان های فراوان باز در مسیر حق ثابت قدم ایستادند 
گاهی اشتر و مختار می شویم مسیر را درست می رویم و گاهی هر چند کم وکوتاه اشتباه کرده ایم اما سریعا اصلاح می کنیم 
و گاهی طلحه و زبیر درونمان مدام در خوب و بد تغییر می کند 
گاهی نیز  مسیر غلط طی کرده ایم پر از اشتباه اما سر اولین دور برگردان دور میزنیم به سمت حق 
وگاهی همچون عمر وعاص و معاویه تا انتها در فریب و سیاهی غرق میشویم و همچون سیاه چالی جاذبه داریم 
گاهی هم با سکوت با حمایت با کنارگیری ظلم کرده ایم و این ظلم تا ابد میچسبد بیخ گلویمان
ولی دردناک ترین حالت آن موقعی است که شمر باشی در نور و راستی حرکت کنی ولی تصمیم بگیری به نور پشت کنی و در ظلمت ترین مسیر قدم برداری. در صفین که از سخت ترین جنگ های مولاست، دوشادوش علی رزم کنی و در کربلا سر پسرش را از تن جدا...

برای حق بجنگ حتی به قیمت جان وگرنه روزی به قیمت باطل تباه خواهی شد 

امام سجاد(ع):
خدایا به توپناه می‌برم از اینکه باطل را بر حق ترجیح دهم 

سوره نحل -آیه ۳۶
در زمین سیروگردش کنید تا ببینید که عاقبت تکذیب گران چگونه بود؟

کتاب ۷۵۱ صفحه است.نترسید و بخوانید.خودش بلد است چطور همراهتان کند که خسته نشوید قصه،تاریخ و گاهی روضه است
          
            یکی از ژانرهای سینمایی که از ابتدا تا اکنون طرفداران زیادی داشته ژانر فیلم¬های تاریخی است. جادوی سینما باعث شد تا مخاطب با جلوه¬های نادیده¬ای از تاریخ مواجه شده و به وسیله پرده جادویی به اعصار گذشته سفر کند. اما چرا برای معرفی یک کتاب تاریخی از تصویر و سینما شروع کردیم؟ چون کتاب «پس از بیست سال» یک کتاب کاملاً تصویری است. تا اندازه¬ای که هنگام خواندن کتاب گویا در حال خواندن فیلم-نامه¬ای هستیم که توضیحات مربوط به حرکات دوربین و توضیحات صحنه¬ از آن حذف شده. صحنه¬پردازی، حرکت و پویایی در داستان و داشتن جلوه تصویری از نقاط قوت یک اثر به شمار می¬روند که سلمان کدیور در اولین رمان خود به خوبی از عهده آن و ترفندهای آن برآمده است. پیش از این اشاره کردیم که داستان درباره جنگ صفین است. اما در واقع تنها بخشی از این کتاب به جنگ صفین پرداخته. نویسنده برای رسیدن به جنگ صفین  بیش از چهارصد صفحه داستان¬پردازی کرده و زمینه را برای ورود به سرزمین صفین آماده کرده است. شخصیت اصلی داستان جوانی است به نام سلیم¬بن¬هشام که فرزند یکی از بزرگان و فرماندهان سپاه معاویه است. او به درخواست پدر لباس رزم می¬پوشد و با پیوستن به سپاه شام در جنگ با رومیان، پیروزی¬¬های بزرگی به دست می¬آورد. در ابتدا  به نظر می¬رسد که قرار است ما داستان را از منظر نگاه سلیم نظاره کنیم. اما سلمان کدیور برای روایت این داستان، زاویه دید دانای کل را انتخاب کرده است. یکی از ویژگی¬های این زاویه دید این است که به همه جا سرک کشیده و تمام ناگفته¬ها را روایت می¬کند. همین سرک کشیدن¬ها از سویی باعث اطناب در داستان¬گویی می¬شود و از سویی دیگر تعلیق کار را کمرنگ می¬کند. به علاوه اینکه حس همذات¬پنداری نیز در این زاویه دید به کمترین حد خود می¬رسد. 
          
            رمانی که نمیتوانی یک نفس پایش بنشینی. بغض ،خشم،تردید و شک امانت را میبرد و مجبور میشوی کتاب را کنار بگذاری،قدم بزنی،چندین بار نفس عمیق بکشی و بارها پیش می آید از خودت و حتی دیگران میپرسی: یعنی ماهم اینگونه ایم؟ اینقدر نمک به حرام؟اینقدر فراموشکار ؟یعنی ما هم ممکن است رنگ عوض کنیم؟آخر چطور می شود؟!...بعد هزاران البته و اما و اگر در ذهنت می آید که خیالت را تخت کند که بدانی جایگاهت خوب است و قائم، اما همان لحظه به این می اندیشی که شاید تمام نااهلان هم روزی همینقدر به خود و خوب بودنشان ایمان داشتن! و این داستان تکراری بهت و باور است تا پایان کتاب...
نویسنده با تمام ظرافت های ادبی و حفظ امانت در تاریخ شما را به نبرد با نفسانیات می کشاند، شما را در کشاکش حوادث تلخ و شیرین،در باریک ترین مرز میان ظلم و عدل،ایمان‌ و‌ کفر همراه میکند،هر آینه  از خود میپرسید اگر من بودم چه میکردم ؟!....و در پایان ما را با حقیقت تلخ بندگی ابلیس درون تنها میگذارد ...

و به راستی اینک ماییم و وحشت دنیای بی علی ....