معرفی کتاب زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم اثر محمد ملاعباسی

زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

محمد ملاعباسی و 24 نفر دیگر
3.9
73 نفر |
25 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

16

خوانده‌ام

134

خواهم خواند

64

شابک
9786226194297
تعداد صفحات
238
تاریخ انتشار
1398/8/28

توضیحات

        زان تشنگاناین کتاب ماجرای سرایت دلبستگی است. قصه ی دست به دست شدن سر سپردگی ابدی.بیست و چهار نفر در این کتاب زندگی شان را جستجو کرده اند تا آستانه ای را بیابند که بعد از آن برای همیشه به شور محرم پیوند خورده اند.بیست و چهار نفر در جستجوی خاطره هایشان به غریبه یا خویشاوندی رسیده اند که سالی و ماهی و روزی این عشق را به راوی انتقال داده است.«زان تشنگان» کتاب سوم از مجموعه ی کآشوب است که نشر اطراف در آستانه محرم هر سال منتشر میکند. کتاب های «کآشوب» و «رستخیز» دو جلد دیگر این مجموعه هستند. درباره این کتاب بیشتر بخوانید

(اثر برگزیده در رشته‌ی ناداستان در نخستین دوسالانه کتاب عاشورا)
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

نمایش همه
کی می تونه به جز تو برمودا باشه؟دو دستی (نوشته ها و عکس های سفر به ژاپن)مربای شیرین

کتاب هایی که سال ۱۴۰۳ خوندم

18 کتاب

امسال یکم 🤏 بیشتر از پارسال کتاب خوندم، البته بیشترشم تابستون خوندم، از مهر به بعد که سرکار میرفتم فقط زنده بودم و حرص میخوردم و یه کتاب رو چند ماه طول میکشید تا تموم کنم 🥲 زان تشنگان از خیلی سال پیش نیمه کاره بود که تمومش کردم ولی امسال کلی کتاب نیمه کاره به جای گذاشتم 😭 از جمله: کهکشان نیستی، دیوان شعر فروغ، یادداشت های یک پزشک جوان و... که کلی عذاب وجدان دارم واسه تموم کردنشون. بخش دی رو از همه بیشتر دوست داشتم، روی ماه خداوند را ببوس از همه کمتر. (کی میتونه به جز تو برمودا باشه حساب نیست جز بدترینا چون مجبور بودم واسه یه درس دانشگاه بخونم 😅) مرد بالشی اولین نمایشنامه ای بود که تو زندگیم خوندم و خیلی خوشم اومد. (البته باغ آلبالو رو یکمشو تو فیدیبو خوندم ولی ادامه ندادم) نویسنده ای هم که بیشترین کتابو ازش خوندم طبق معمول منصور ضابطیان هست بعدش هم فریدا مک فادن که کتاب آموزگارش به گرد پای بخش دی ش هم نمیرسید. مربای شیرین فیلمش رو هم دیدم و خیلی کیوت بود.

3

پست‌های مرتبط به زان تشنگان: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

یادداشت‌ها

          به معنای واقعی کلمه از خواندن ش لذت بردم. در مترو و دانشگاه و محل کار، زمانی که طول می کشید تاکسی پر شود و حرکت کند، آن قسمت های سخنرانی هیئت که نمی خواستم با تمام حواسم گوش دهم و ... هر لحظه و هرجا که می خواندم ش، آن جا می شد مجلس روضه.

خیلی بهتر از جلد قبلی کآشوب یعنی رست‌خیز بود ولی به خاطر چند تا روایتی که فکر می کردم فقط چون اسم امام حسین و هیئت و محرم را آورده، برای چاپ انتخاب شده اند، یک امتیاز کمتر می دهم.

آن قدر روایت های خوب زیاد بودند که نمی شود این جا اسم شان را برد ولی عاشورای شخصی افراد در عاشوراش و شب اعظم و خشکی می بینم! خشکی را دوست داشتم. ارتباط خاص شان با امام را دوست داشتم. جواب آخرعباس بخوانید و هیئت مادر ها نزدیک است را دوست داشتم. غربت دو تا روایت بوسنی را دوست داشتم و شیرینی نخل چیذر و ناظم ها را.
ولی بیشتر از همه معنای حرمت روایت منبرخانه را دوست داشتم که 
حرمت چیزی است که اگر کسی آن را بشکند باید جلویش را بگیری و نگذاری. حتی به قیمت جانت.
        

21

          «زان تشنگان» قسمت سوم از مجموعه «کاشوب» است که انتشار روایت‌های شخصی مرتبط با واقعه عاشورا را دنبال می‌کند.

این کتاب شامل 24 روایت از 24 نفر است. معیار انتخاب نویسندگان یا روایت‌ها برای درج در این مجموعه مشخص نیست.

برخی روایت‌ها به تاثیر واقعه عاشورا و مراسم مرتبط با آن بر زندگی خود راوی یا اطرافیان وی می‌پردازند  ولی بعضی از آنها ارتباط حداقلی با این واقعه دارند که توصیف مستقیم این ارتباط در معدودی از روایت‌ها از چند جمله فراتر نمی‌رود.

تعدادی از راویان، به‌ویژه راوی روایت «عاشوراش»، بیشتر از این که به هدف ادعایی روایت بپردازند، درگیر ارائه توصیفات مفصل و -به نظر مرورنویس- بی‌فایده از مکان‌ها یا حالت‌های فرعی شده‌اند. در یکی از روایت‌ها (قتلینگ گینه) نیز راوی برخی مکالمات شخصیت‌ها را به زبان محلی در کنار ترجمه آن آورده است که کمکی به پیشبرد داستان نمی‌کند.

به نظر می‌رسد که فقط چند روایت به هدفی که در مقدمه کتاب به آن اشاره شده است، نزدیک شده‌اند.

این مرور مبتنی بر برداشت و دیدگاه «شخصی» مرورنویس است.
        

3

dream.m

dream.m

1404/4/16

          "روایت‌های کوچک از محرم، برای نسل‌ زدِ شهری"
در زان‌تشنگان ماجرا با نیت خوبی شروع می‌شود، بازخوانی تجربه‌های شخصی درباره‌ محرم، از دل زیست‌های متنوع، در قالب جستارهای کوتاه؛ ۲۴ روایت ناداستانی از مواجهه‌های فردی با عاشورا، از بوشهر گرفته تا بوسنی. اما همین‌که شروع  به خواندن می‌کنی، کم‌کم بوی بسته‌بندی فرهنگی، بوی سفارشی سازی و بوی برندسازی به مشامت می‌رسد.
مشکل «زان تشنگان» فقط این نیست که سطحی‌ست یا احساساتی. مسئله‌ اصلی این است که این کتاب تجربه‌ دینی را تبدیل می‌کند به کالایی فرهنگی برای مصرف مخاطبی خاص. چیزی که باید صیقل‌نخورده، بی‌قرار، و تا حدی چالش برانگیز باشد، یعنی رابطه‌ انسان با امر مقدس، در این کتاب «تلطیف» شده، «تزیین» شده و «قابل عرضه» شده.
شاید کتاب به نیت وصل کردن نسل جدید به محرم نوشته شده باشد، اما نتیجه‌اش چیزی‌ست شبیه 
محرم برای کسانی که دیگر اتصال ندارند، اما دلتنگش‌اند.
در این بسته‌بندی، محرم دیگر نه یک آیین و شور مذهبی است و نه یک بحران تاریخی؛ بلکه صرفاً یک حس نوستالژیک است.
و آیا این، کم‌ترین شکل مواجهه با عاشورا نیست؟
        

12