یادداشت‌های ساناز پرچمی کاویانی (78)

6

20

          #معرفی_کتاب
راستش را بخواهید من یکی از طرفداران پروپاقرص قلم نادر ابراهیمی هستم. نثرش همان است که دلم می‌خواهد ، انگار کلمات را بادقّت و وسواس کنار هم می‌چیند و آن‌ها را با چاشنی مهر ، عشق و محبت به هم متصل می‌کند . فکر می‌کنم  این جادوی نثر نادرخان است که حتی کتابهایی که داستان عاشقانه ندارند را هم تا جایی که می‌تواند ساخته و پرداخته می‌کند و تا از لطافت جملاتش مطمئن نشود به مخاطب تقدیم نمی‌کند .
سه دیدار هم از این قاعده مستثنی نیست .

 این کتاب ابعاد مختلف شخصیتی روح‌الله جوان را در قالب داستان بیان می‌کند ، آن هم چه داستانی ...

روح‌الله جوانی که در این کتاب میشناسیم همان نیست که از قبل می‌شناختیم ؛ ابعاد شخصیتی مختلفش در این کتاب به شیوه‌ای هنرمندانه بررسی می‌شود و در نهایت می‌شود همان امام خمینی (ره) خودمان . 

این کتاب صرفاً تاریخ نیست ، حقایقی تاریخی است که در قالب داستان بیان شده و طبیعتاً المان‌های داستان و تخیل هم در آن دخیل بوده . بنابرگفته نویسنده آنها که واقعیت را می‌خواهند نه حقیقت را، و طالب واقعیات تاریخی هستند نه حقایق انسانی ، می‌توانند بی‌دغدغه‌ی خاطر ، به بهترین تاریخ‌ها مراجعه کنند .

🖇️اگر مردی در تبعید ابدی ، بر جاده‌های آبی سرخ و آتش بدون دود را خوندین و دوست داشتین ، حتماً از خوندن این کتاب هم لذت می‌برید .

        

6

          
سال بلوا دومین کتابی است که از عباس معروفی خواندم . این کتاب تمام چیزی که از یک نویسنده و کتاب خوب انتظار داشتم را داشت ، دقیقاً مثل سمفونی مردگان ؛ ساختاری جاندار و قرص و محکم ، پیرنگی درست و حسابی و ماجرایی جذاب و پرکشش.
 رفت و برگشت‌های زمانی و ترکیب کردن  خیال و واقعیت از همان تکنیک‌هاست که معروفی خوب آن را بلد است و می‌داند چطور استفاده‌اش کند تا مخاطب را پای کتاب میخکوب کند ، حتی زمانی که پایان داستان قابل حدس باشد . 
انگار هر کلمه وظیفه دارد دستت را بگیرد و بکشاندت تا کلمه بعدی . 
کتاب در هفت فصل روایت می‌شود . تکنیک تغییر زاویه دید که کار پرخطری است در این کتاب به خوبی اجرا شده ، بطوریکه فصل‌های زوج از زبان نوش‌آفرین (اول شخص) و فصل‌های فرد را راوی (سوم شخص ) روایت می‌کند .
سال بلوا داستان زندگی غم‌انگیز یک زن است با روایتی از عشق  ، خشونت ، فقر و قتل در جامعه‌ی مردسالار آن زمان . 

 پ.ن :مگه تموم عمر چندتا بهاره که لذّت خوندن این کتاب رو از خودتون دریغ می‌کنید؟😉
        

38

          معرفی کتاب «#بر_جاده‌های_آبی_سرخ» 📖
اثر «#نادر_ابراهیمی» 🖋️

بر جاده‌های آبی سرخ روایت مردی است که اگر دلاوری‌ها، شجاعت، عشق و حبّ او و یارانش به وطن نبود و اگر قطره قطره خون‌شان دریای آبی جنوب را سرخ نمی‌کرد ، امروز ایرانی داشتیم تکّه تکّه و نامنسجم . 

داستان تلفیقی است از ماجراهای کریم خان زند در شیراز ، شاهرخ شاه افشار در خراسان ، هلندی‌ها، انگلیسی‌ها و اعراب ساکن در ایران و میرمَهنای دوغابی حاکم ریگ و دلاور خطّه جنوب و ارتباطی که این چهار موضوع با هم دارند . 

میرمَهنای دوغابی مردی است تأثیرگذار و وطن‌دوست در روزگار آشفته‌ای که هر تکّه از ایران همچون لقمه لذیذی در دهان سگان درنده خویی افتاده بود و این سگان هار دندان کثیف خود را در گوشت و خون وطن عزیزمان فرو کرده بودند. 

نثر نادر خان در این کتاب هم مانند آثار دیگرش شیرین و آهنگین و شعرگونه است . داستان در بعضی قسمت‌ها گفتگو محور می‌شود . فضاسازی‌ها بیشتر روایتی است از آنچه رخ داده است اما گاهی این توصیفات به حدی کسل‌کننده است که از حوصله خواننده خارج می‌شود. روایت‌ها گاهی نصفه رها می‌شوند و پیشگویی‌هایی در داستان رخ می‌دهد که شیرینی نتایج پایانی را برای خواننده از بین می‌برد. وجود روایت‌های مختلف و گوناگون باعث شده داستان از خط اصلی خود خارج شده و اینگونه به نظر برسد که قیام و مبارزه میرمهنای دوغابی و یارانش به حاشیه کشیده شده است . 

اگر کتاب حجم کمتری داشت ممکن بود رضایت بیشتری برای خواننده‌ای که شیفته‌ی قلم نویسنده است و تجربه‌ی خوبی از خواندن آثار دیگر او دارد فراهم کند. 

خواندن این رمان تاریخی را به همه طرفداران رمان‌های ایرانی و به همه شیفتگان قلم نادرخان ابراهیمی پیشنهاد می‌کنم ؛ البته به شرطی که قبل از «#آتش_بدون_دود» خوانده شود .

🖇️از نادرخان ابراهیمی علاوه بر این کتاب، آتش بدون دود ،مردی در تبعید ابدی ، سه دیدار، یک عاشقانه آرام ، بار دیگر شهری که دوست می داشتم ، ابن مشغله و چهل نامه کوتاه به همسرم را خوانده‌ام . 
        

30

          معرفی کتاب «#آداب_کتابخواری» 
(روایت‌هایی از زندگی با کاغذ و کلمه )

نویسنده در مقدمه کتاب می‌نویسد که :« کتاب را به همه آن‌هایی تقدیم می‌کنم که همیشه خدا آن ته مه‌های دلشان شوق خواندن و خوردن یک کتاب دیگر دارند ». 

این کتاب برای آن دسته از مخاطبان کتابخور و یا به قول خودمان کرمِ کتاب ، حسّ تجربه کردن لحظات شیرین و مشترک با نویسنده است ؛مخاطبانی که تقریباً با نویسنده در بسیاری از دغدغه‌های آن و حتی شیوه کتابخوان‌شدن‌شان وجوه اشتراک فراوانی یافت می‌شود. «آداب کتـــابخـواری» گویا زبان حال همه کسانی است که در جاده ادبیات آرام گرفته‌اند و ادبیات برایشان پناهگاهی است که در آن می‌توانند سر پرشور خود را با خیال راحت بر زمین بگذارند و راه نجاتی برای خود پیدا کنند. 

این کتاب حتّی برای کسانی که به‌تازگی  پای در جاده شیرین و پرخاطره ادبیات گذاشته‌اند هم به مثابه یک کتاب راهنماست ؛راهنمایی برای چگونه انتخاب کردن یک کتاب خوب و یا چگونه قدم گذاشتن در این مسیر . 
        

23

18

          «معرفی رمان تصویر دوریان گِرِی از اسکار وایلد»
▪️ «#تصویر_دوریان_گری» اولین بار در سال  ۱۸۹۰ منتشر شد و یکی از بهترین رمانهای قرن نوزدهم است . این کتاب در واقع یک رمان فلسفی و نمادین است. اگر بگوییم این کتاب یک اثر شگفت انگیز و خارق العاده از اسکار وایلد است ، سخنی به گزافه نگفته‌ایم.

«تصویر دوریان گری» داستان زندگی پسری خوشچهره و متموّل است که پس از دیدن نگارهای زیبا که دوست هنرمندش از وی خلق کرد ، آرزوی جوان ماندن و جاودانگی در دلش ریشه دواند.
همه چیز از همنشینی دوریان با مردی به نام «لُرد هنری » و تاثیرپذیری از وی شروع شد که باعث شد دوریان در سراشیبی سقوط قرار گرفته و به آرزویش نزدیکتر شود ؛ فروختن روحش به شیطان. 

 کتاب آمیزهای است از خیال و واقعیت و بهم پیوستگی این دو عنصر چنان هنرمندانه صورت گرفته که برای خواننده کاملاً ملموس و قابل باور است .تصویرسازی‌های وایلد از عناصر مختلف و حالات و رفتار انسانی و همچنین استفاده‌ی استعاری او از عنصرهای طبیعی برای بیان مفاهیم عمیق‌تر، خواننده را مجذوب نثر شاعرانه‌اش می‌کند . 

🖇️ظاهراً این ترجمه از بهترین ترجمه‌های موجوده ‌. مترجم سعی کرده به سبک نویسنده وفادار بماند و ترجمه‌ای روان و خوشخوان ارائه دهد که البته تاحدودی موفق بوده .البته ناگفته نماند که در بعضی قسمت‌ها اشکالاتی در ترجمه به چشم می‌خورد . یکی دو مورد هم غلط املایی و اشتباه تایپی در متن وجود داشت . اما در کل ترجمه قابل قبول بود.

🖇️تلفظ درست عنوان کتاب : «دوریان گِرِی »

  🖇️فیلمی که براساس این رمان در سال ۱۹۴۵ توسط «#آلبرت_لوین» ساخته شده ، یکی از شاهکارهای هنری در سینمای کلاسیک محسوب میشود.


        

30

          رمان آناکارنینا اثر #تولستوی، نویسنده‌ی مشهور و محبوب قرن نوزدهم است. یکی از معروف‌ترین جملات شروع مربوط به این رمان است . ((همه خانواده‌های خوش بخت مثل هم‌اند اما خانواده‌های شوربخت هرکدام بدبختی خاص خود را دارند)) .
این رمان تولستوی داستان موازی دو شخصیت است. آنا کارنینا، شخصیت اول، یک زن زیبا از طبقه اشراف است که زندگی‌اش به نحو غم‌انگیزی به پایان می‌رسد و نفر دوم، مالکی به نام کنستانتین لووین است که دغدغه‌های او درباره کشاورزی، اخلاقیات و نجابت و آنچه که قرار است بر سر روسیه بیاید، در اصل بازتاب دهنده تفکرات و نظرات خود نویسنده است.
تولستوی همانند رمان #جنگ_و_صلح، در این رمان هم شخصیت‌های بسیار زیادی را خلق کرده .روند تغییر شخصیت‌ها در کتاب بسیار آرام و باورپذیر است و تعدد آن‌ها به هیچ‌وجه سردرگمی ایجاد نمی‌کند و خواننده به آسانی با آن‌ها همراه می‌شود . علاوه بر خلق شخصیت‌های متعدد ، تولستوی جامعه و فرهنگ زمانه‌اش را نیز ریزبینانه به تصویر کشیده است که این نشان‌دهنده نبوغ نویسنده است .
نقطه اوج و همچنین نفس‌گیر داستان برای خواننده ، ماجرایی است که بر ورونسکی و اسبش می‌گذرد و خواننده را از فرط حیرت ، میخکوب می‌کند . پس از آن خواننده از مواجه شدن با هیچ اتفاقی به این اندازه متعجب نخواهد شد.

پ.ن۱: درک رمان کلاسیک با وجود پیچیدگی‌های و توصیفات زیاد ممکن است برای خواننده مدرن کمی ملال‌آور باشد ، از این‌رو اگر به خوندن رمانهای کلاسیک علاقمند هستید ، صبور باشید و متمرکز.
پ.ن۱: دو ترجمه بسیار خوب از این کتاب هست ؛ ترجمه #سروش_حبیبی از #انتشارات_نیلوفر و ترجمه #حمیدرضا_آتش‌برآب از نشر #علمی_و_فرهنگی .
نرجمه حمیدرضا آتش‌برآب روان‌تر و به اصطلاح امروزی‌تر است . 
        

14

12

          معرفی سفرنامه حج ؛ « خال سیاه عربی »🕋 📖
#حامد_عسکری
شاید بتوان گفت شروع این سفرنامه کمی متفاوت است ، نویسنده در این کتاب به‌جای آنكه از فرودگاه مبدأ یا لحظه‌های ورود به سرزمین حجاز شروع كند و به شرح سفر بپردازد، خواننده را به گذشته‌های دور خود می‌برد ، جایی که ابتدایی‌ترین سوالاتش درباره خدا در ذهنش شکل گرفت و این چنین دست خواننده را می‌گیرد تا جای پای نخستین ذهنیت‌ها و تصورات كودكی‌اش از خدا و سفر حج را نشان دهد و او را برای سفر آماده كند.
حامد عسکری با قلم شیرین و دلپذیر خود خواننده را درگیر عواطف و احساسات خود می‌کند ؛ به‌طوری‌که هم نمی‌خواهی این کتاب رو لاجرعه سربکشی و هم توان به زمین گذاشتنش را نداری ، پارادوکس زیبایی است .
صمیمیت کرمانی بودن نویسنده در سطر سطر کتابش پیداست و بدون اغراق، خود حامد عسکری است؛ بی‌هیچ جلدی و تزیینی.
 این کتاب سفرنامه حج است ؛ سفرنامه‌ای از سرزمین وحی و رسول خدا ، صفا و مروه، منا و سرزمین غربت بقیع ؛ اما تعجبی ندارد اگر در لحظاتی از سفر چشمانتان خیس اشک شود برای حسین(ع) ، برای فاطمه(س) و برای غربت علی(ع).

پ.ن۱: بنابرگفته نویسنده ؛ من در حج مدام راه می‌‌رفتم،‌ نگاه می‌کردم، بلند فکر کردم، این کتاب حاصل بلند فکر کردن‌های من است .

پ.ن۲:  کتاب خوب ، رزق است و برکت دارد. اصلاً شمایی در کار نیست ، خودش وارد زندگی‌ات می‌شود ، می‌تکاند، جلا می‌دهد ، نور می‌پاشد و می‌ماند؛ مثل #خال_سیاه_عربی که در آخرین روز خرداد وارد زندگی‌ام شد ، بدون هیچ قرار قبلی. 

پ.ن۳: بخواندیش 👌

برشی از کتاب📖 :
🔸زیارت و روضه کش می‌آید؛ مثل سوهان‌های مایع قم. یاد قم می‌افتم. یاد فاطمه‌ای که مهمان ایران بود و نشد که زیارت برادر کند و تخیّلم می‌گوید از همان روز بود که انارهای ساوه جگرشان سرخ شد و به خون نشستند و از اشک‌هایشان بود که آب قم شور شد . ص۶۳

🔸دعای عرفه دعای بلندی است؛ هم مضمونی و محتوایی و هم تعداد صفحه‌ای. دعای ترسناکی است که توی دلت را خالی می‌کند. توی دلت هی اسب شیهه می‌کشد، هی شمشیر تیز می‌کنند، هی بوی سوختنی می‌آید. ص۱۷۹
        

10