یادداشت‌های ساناز پرچمی کاویانی (74)

دوبروفسکی

9

سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد: رجعت به ریشه ها
          #معرفی_کتاب
راستش را بخواهید من یکی از طرفداران پروپاقرص قلم نادر ابراهیمی هستم. نثرش همان است که دلم می‌خواهد ، انگار کلمات را بادقّت و وسواس کنار هم می‌چیند و آن‌ها را با چاشنی مهر ، عشق و محبت به هم متصل می‌کند . فکر می‌کنم  این جادوی نثر نادرخان است که حتی کتابهایی که داستان عاشقانه ندارند را هم تا جایی که می‌تواند ساخته و پرداخته می‌کند و تا از لطافت جملاتش مطمئن نشود به مخاطب تقدیم نمی‌کند .
سه دیدار هم از این قاعده مستثنی نیست .

 این کتاب ابعاد مختلف شخصیتی روح‌الله جوان را در قالب داستان بیان می‌کند ، آن هم چه داستانی ...

روح‌الله جوانی که در این کتاب میشناسیم همان نیست که از قبل می‌شناختیم ؛ ابعاد شخصیتی مختلفش در این کتاب به شیوه‌ای هنرمندانه بررسی می‌شود و در نهایت می‌شود همان امام خمینی (ره) خودمان . 

این کتاب صرفاً تاریخ نیست ، حقایقی تاریخی است که در قالب داستان بیان شده و طبیعتاً المان‌های داستان و تخیل هم در آن دخیل بوده . بنابرگفته نویسنده آنها که واقعیت را می‌خواهند نه حقیقت را، و طالب واقعیات تاریخی هستند نه حقایق انسانی ، می‌توانند بی‌دغدغه‌ی خاطر ، به بهترین تاریخ‌ها مراجعه کنند .

🖇️اگر مردی در تبعید ابدی ، بر جاده‌های آبی سرخ و آتش بدون دود را خوندین و دوست داشتین ، حتماً از خوندن این کتاب هم لذت می‌برید .

        

3

سال بلوا
          
سال بلوا دومین کتابی است که از عباس معروفی خواندم . این کتاب تمام چیزی که از یک نویسنده و کتاب خوب انتظار داشتم را داشت ، دقیقاً مثل سمفونی مردگان ؛ ساختاری جاندار و قرص و محکم ، پیرنگی درست و حسابی و ماجرایی جذاب و پرکشش.
 رفت و برگشت‌های زمانی و ترکیب کردن  خیال و واقعیت از همان تکنیک‌هاست که معروفی خوب آن را بلد است و می‌داند چطور استفاده‌اش کند تا مخاطب را پای کتاب میخکوب کند ، حتی زمانی که پایان داستان قابل حدس باشد . 
انگار هر کلمه وظیفه دارد دستت را بگیرد و بکشاندت تا کلمه بعدی . 
کتاب در هفت فصل روایت می‌شود . تکنیک تغییر زاویه دید که کار پرخطری است در این کتاب به خوبی اجرا شده ، بطوریکه فصل‌های زوج از زبان نوش‌آفرین (اول شخص) و فصل‌های فرد را راوی (سوم شخص ) روایت می‌کند .
سال بلوا داستان زندگی غم‌انگیز یک زن است با روایتی از عشق  ، خشونت ، فقر و قتل در جامعه‌ی مردسالار آن زمان . 

 پ.ن :مگه تموم عمر چندتا بهاره که لذّت خوندن این کتاب رو از خودتون دریغ می‌کنید؟😉
        

36

بر جاده های آبی سرخ؛ بر اساس زندگی میرمهنای دغابی
          معرفی کتاب «#بر_جاده‌های_آبی_سرخ» 📖
اثر «#نادر_ابراهیمی» 🖋️

بر جاده‌های آبی سرخ روایت مردی است که اگر دلاوری‌ها، شجاعت، عشق و حبّ او و یارانش به وطن نبود و اگر قطره قطره خون‌شان دریای آبی جنوب را سرخ نمی‌کرد ، امروز ایرانی داشتیم تکّه تکّه و نامنسجم . 

داستان تلفیقی است از ماجراهای کریم خان زند در شیراز ، شاهرخ شاه افشار در خراسان ، هلندی‌ها، انگلیسی‌ها و اعراب ساکن در ایران و میرمَهنای دوغابی حاکم ریگ و دلاور خطّه جنوب و ارتباطی که این چهار موضوع با هم دارند . 

میرمَهنای دوغابی مردی است تأثیرگذار و وطن‌دوست در روزگار آشفته‌ای که هر تکّه از ایران همچون لقمه لذیذی در دهان سگان درنده خویی افتاده بود و این سگان هار دندان کثیف خود را در گوشت و خون وطن عزیزمان فرو کرده بودند. 

نثر نادر خان در این کتاب هم مانند آثار دیگرش شیرین و آهنگین و شعرگونه است . داستان در بعضی قسمت‌ها گفتگو محور می‌شود . فضاسازی‌ها بیشتر روایتی است از آنچه رخ داده است اما گاهی این توصیفات به حدی کسل‌کننده است که از حوصله خواننده خارج می‌شود. روایت‌ها گاهی نصفه رها می‌شوند و پیشگویی‌هایی در داستان رخ می‌دهد که شیرینی نتایج پایانی را برای خواننده از بین می‌برد. وجود روایت‌های مختلف و گوناگون باعث شده داستان از خط اصلی خود خارج شده و اینگونه به نظر برسد که قیام و مبارزه میرمهنای دوغابی و یارانش به حاشیه کشیده شده است . 

اگر کتاب حجم کمتری داشت ممکن بود رضایت بیشتری برای خواننده‌ای که شیفته‌ی قلم نویسنده است و تجربه‌ی خوبی از خواندن آثار دیگر او دارد فراهم کند. 

خواندن این رمان تاریخی را به همه طرفداران رمان‌های ایرانی و به همه شیفتگان قلم نادرخان ابراهیمی پیشنهاد می‌کنم ؛ البته به شرطی که قبل از «#آتش_بدون_دود» خوانده شود .

🖇️از نادرخان ابراهیمی علاوه بر این کتاب، آتش بدون دود ،مردی در تبعید ابدی ، سه دیدار، یک عاشقانه آرام ، بار دیگر شهری که دوست می داشتم ، ابن مشغله و چهل نامه کوتاه به همسرم را خوانده‌ام . 
        

28

آداب کتابخواری
          معرفی کتاب «#آداب_کتابخواری» 
(روایت‌هایی از زندگی با کاغذ و کلمه )

نویسنده در مقدمه کتاب می‌نویسد که :« کتاب را به همه آن‌هایی تقدیم می‌کنم که همیشه خدا آن ته مه‌های دلشان شوق خواندن و خوردن یک کتاب دیگر دارند ». 

این کتاب برای آن دسته از مخاطبان کتابخور و یا به قول خودمان کرمِ کتاب ، حسّ تجربه کردن لحظات شیرین و مشترک با نویسنده است ؛مخاطبانی که تقریباً با نویسنده در بسیاری از دغدغه‌های آن و حتی شیوه کتابخوان‌شدن‌شان وجوه اشتراک فراوانی یافت می‌شود. «آداب کتـــابخـواری» گویا زبان حال همه کسانی است که در جاده ادبیات آرام گرفته‌اند و ادبیات برایشان پناهگاهی است که در آن می‌توانند سر پرشور خود را با خیال راحت بر زمین بگذارند و راه نجاتی برای خود پیدا کنند. 

این کتاب حتّی برای کسانی که به‌تازگی  پای در جاده شیرین و پرخاطره ادبیات گذاشته‌اند هم به مثابه یک کتاب راهنماست ؛راهنمایی برای چگونه انتخاب کردن یک کتاب خوب و یا چگونه قدم گذاشتن در این مسیر . 
        

23

عشق روی پیاده رو

18

تصویر دوریان گری
          «معرفی رمان تصویر دوریان گِرِی از اسکار وایلد»
▪️ «#تصویر_دوریان_گری» اولین بار در سال  ۱۸۹۰ منتشر شد و یکی از بهترین رمانهای قرن نوزدهم است . این کتاب در واقع یک رمان فلسفی و نمادین است. اگر بگوییم این کتاب یک اثر شگفت انگیز و خارق العاده از اسکار وایلد است ، سخنی به گزافه نگفته‌ایم.

«تصویر دوریان گری» داستان زندگی پسری خوشچهره و متموّل است که پس از دیدن نگارهای زیبا که دوست هنرمندش از وی خلق کرد ، آرزوی جوان ماندن و جاودانگی در دلش ریشه دواند.
همه چیز از همنشینی دوریان با مردی به نام «لُرد هنری » و تاثیرپذیری از وی شروع شد که باعث شد دوریان در سراشیبی سقوط قرار گرفته و به آرزویش نزدیکتر شود ؛ فروختن روحش به شیطان. 

 کتاب آمیزهای است از خیال و واقعیت و بهم پیوستگی این دو عنصر چنان هنرمندانه صورت گرفته که برای خواننده کاملاً ملموس و قابل باور است .تصویرسازی‌های وایلد از عناصر مختلف و حالات و رفتار انسانی و همچنین استفاده‌ی استعاری او از عنصرهای طبیعی برای بیان مفاهیم عمیق‌تر، خواننده را مجذوب نثر شاعرانه‌اش می‌کند . 

🖇️ظاهراً این ترجمه از بهترین ترجمه‌های موجوده ‌. مترجم سعی کرده به سبک نویسنده وفادار بماند و ترجمه‌ای روان و خوشخوان ارائه دهد که البته تاحدودی موفق بوده .البته ناگفته نماند که در بعضی قسمت‌ها اشکالاتی در ترجمه به چشم می‌خورد . یکی دو مورد هم غلط املایی و اشتباه تایپی در متن وجود داشت . اما در کل ترجمه قابل قبول بود.

🖇️تلفظ درست عنوان کتاب : «دوریان گِرِی »

  🖇️فیلمی که براساس این رمان در سال ۱۹۴۵ توسط «#آلبرت_لوین» ساخته شده ، یکی از شاهکارهای هنری در سینمای کلاسیک محسوب میشود.


        

30

آنا کاری نینا
          رمان آناکارنینا اثر #تولستوی، نویسنده‌ی مشهور و محبوب قرن نوزدهم است. یکی از معروف‌ترین جملات شروع مربوط به این رمان است . ((همه خانواده‌های خوش بخت مثل هم‌اند اما خانواده‌های شوربخت هرکدام بدبختی خاص خود را دارند)) .
این رمان تولستوی داستان موازی دو شخصیت است. آنا کارنینا، شخصیت اول، یک زن زیبا از طبقه اشراف است که زندگی‌اش به نحو غم‌انگیزی به پایان می‌رسد و نفر دوم، مالکی به نام کنستانتین لووین است که دغدغه‌های او درباره کشاورزی، اخلاقیات و نجابت و آنچه که قرار است بر سر روسیه بیاید، در اصل بازتاب دهنده تفکرات و نظرات خود نویسنده است.
تولستوی همانند رمان #جنگ_و_صلح، در این رمان هم شخصیت‌های بسیار زیادی را خلق کرده .روند تغییر شخصیت‌ها در کتاب بسیار آرام و باورپذیر است و تعدد آن‌ها به هیچ‌وجه سردرگمی ایجاد نمی‌کند و خواننده به آسانی با آن‌ها همراه می‌شود . علاوه بر خلق شخصیت‌های متعدد ، تولستوی جامعه و فرهنگ زمانه‌اش را نیز ریزبینانه به تصویر کشیده است که این نشان‌دهنده نبوغ نویسنده است .
نقطه اوج و همچنین نفس‌گیر داستان برای خواننده ، ماجرایی است که بر ورونسکی و اسبش می‌گذرد و خواننده را از فرط حیرت ، میخکوب می‌کند . پس از آن خواننده از مواجه شدن با هیچ اتفاقی به این اندازه متعجب نخواهد شد.

پ.ن۱: درک رمان کلاسیک با وجود پیچیدگی‌های و توصیفات زیاد ممکن است برای خواننده مدرن کمی ملال‌آور باشد ، از این‌رو اگر به خوندن رمانهای کلاسیک علاقمند هستید ، صبور باشید و متمرکز.
پ.ن۱: دو ترجمه بسیار خوب از این کتاب هست ؛ ترجمه #سروش_حبیبی از #انتشارات_نیلوفر و ترجمه #حمیدرضا_آتش‌برآب از نشر #علمی_و_فرهنگی .
نرجمه حمیدرضا آتش‌برآب روان‌تر و به اصطلاح امروزی‌تر است . 
        

14

از دیار حبیب

12

خال سیاه عربی
          معرفی سفرنامه حج ؛ « خال سیاه عربی »🕋 📖
#حامد_عسکری
شاید بتوان گفت شروع این سفرنامه کمی متفاوت است ، نویسنده در این کتاب به‌جای آنكه از فرودگاه مبدأ یا لحظه‌های ورود به سرزمین حجاز شروع كند و به شرح سفر بپردازد، خواننده را به گذشته‌های دور خود می‌برد ، جایی که ابتدایی‌ترین سوالاتش درباره خدا در ذهنش شکل گرفت و این چنین دست خواننده را می‌گیرد تا جای پای نخستین ذهنیت‌ها و تصورات كودكی‌اش از خدا و سفر حج را نشان دهد و او را برای سفر آماده كند.
حامد عسکری با قلم شیرین و دلپذیر خود خواننده را درگیر عواطف و احساسات خود می‌کند ؛ به‌طوری‌که هم نمی‌خواهی این کتاب رو لاجرعه سربکشی و هم توان به زمین گذاشتنش را نداری ، پارادوکس زیبایی است .
صمیمیت کرمانی بودن نویسنده در سطر سطر کتابش پیداست و بدون اغراق، خود حامد عسکری است؛ بی‌هیچ جلدی و تزیینی.
 این کتاب سفرنامه حج است ؛ سفرنامه‌ای از سرزمین وحی و رسول خدا ، صفا و مروه، منا و سرزمین غربت بقیع ؛ اما تعجبی ندارد اگر در لحظاتی از سفر چشمانتان خیس اشک شود برای حسین(ع) ، برای فاطمه(س) و برای غربت علی(ع).

پ.ن۱: بنابرگفته نویسنده ؛ من در حج مدام راه می‌‌رفتم،‌ نگاه می‌کردم، بلند فکر کردم، این کتاب حاصل بلند فکر کردن‌های من است .

پ.ن۲:  کتاب خوب ، رزق است و برکت دارد. اصلاً شمایی در کار نیست ، خودش وارد زندگی‌ات می‌شود ، می‌تکاند، جلا می‌دهد ، نور می‌پاشد و می‌ماند؛ مثل #خال_سیاه_عربی که در آخرین روز خرداد وارد زندگی‌ام شد ، بدون هیچ قرار قبلی. 

پ.ن۳: بخواندیش 👌

برشی از کتاب📖 :
🔸زیارت و روضه کش می‌آید؛ مثل سوهان‌های مایع قم. یاد قم می‌افتم. یاد فاطمه‌ای که مهمان ایران بود و نشد که زیارت برادر کند و تخیّلم می‌گوید از همان روز بود که انارهای ساوه جگرشان سرخ شد و به خون نشستند و از اشک‌هایشان بود که آب قم شور شد . ص۶۳

🔸دعای عرفه دعای بلندی است؛ هم مضمونی و محتوایی و هم تعداد صفحه‌ای. دعای ترسناکی است که توی دلت را خالی می‌کند. توی دلت هی اسب شیهه می‌کشد، هی شمشیر تیز می‌کنند، هی بوی سوختنی می‌آید. ص۱۷۹
        

10

بادام
          رمان « بادام » 📖
❌این یک رمان نوجوان نیست❌
۱- رمان با ماجرای خشونت‌آمیز یک قتل عام در مقابل چشمان پسری ۱۶ ساله به‌نام «سون‌یون‌جه» که از اختلالی مادرزادی با عنوان «الکسیتایمیا یا به عبارتی ساده‌تر ، عدم توانایی در شناسایی و بیان احساسات » رنج می‌برد، آغاز می‌شود.
داستان از زبان پسر بچه روایت می‌شود و در این فصل مخاطب با شخصیت‌های داستان از جمله مادر و مادربزرگ آشنا میشود . به واسطه لحن شخصیت‌ها ومکالمه‌هایی که  میان مادر و مادربزرگ صورت می‌گیرد ، مخاطب با تصویری واقعی و بدون پرده از آنها روبرو میشود ؛که البته در برخی موارد از عناوینی استفاده شده که به نظر زشت و زننده می‌آید.

۲-در واقع این داستان تقابل خیر و شر است . از طرفی با پسربچه‌ای روبرو هستیم که علی‌رغم نقصی مادرزادی که دارد ؛ بسیار آرام ، مودب و صادق است و از طرفی دیگر جامعه‌ای که «یون‌جه» با آن در ارتباط است ،جامعه‌ای نابهنجار و به شدت خشن .
یون‌جه لحظات زندگی‌اش را با آموزه‌های مادر سپری می‌کند ، بطوریکه بدون حضور مادر نمی‌تواند خطرات احتمالی را درک کند و یا واکنش مناسبی برای رفتارهای دیگران داشته باشد ، اما همین پسربچه بعد از فوت مادربزرگ و به کما رفتن مادر ، به تنهایی با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کرده و گاهی واکنشهای درستی از او سر میزند ؛ مانند اداره کتابفروشی مادر ،  دیدارها و مراقبت‌هایی که از مادر در بیمارستان  می‌کند و...
۳- «یون‌جه» رفتارهای نابهنجار دیگران(از جمله قضاوت کردن و دروغ گفتن ) را غیرعادی می‌داند و با توجه به تفاوتی که با دیگران دارد ، دائماً مورد تمسخر و آزار و اذیت آنها قرار می‌گیرد . 
نقطه اوج داستان زمانی است که با پسری به نام«گون» آشنا می‌شود.گون همکلاسی اوست و مشکلات اخلاقی بسیار زیادی دارد. موضع گون در ابتدا مانند همه کسانی است که  با آنها روبرو میشود ؛ خشن و عاری از عاطفه ؛ اما به ندرت همه چیز تغییر می‌کند . به نظر می‌رسد که شخصیت پنهانی گون برای دوستان ، جامعه و حتی پدر  ناشناخته است و به دائماً مورد قضاوت آنها قرار می‌گیرد . تلاش گون برای آموزش همدلی به یون‌جه در ابتدا نتیجه‌ای جز پشیمانی برای گون ندارد اما در نهایت منجربه برانگیختن احساساتی متفاوت در یون‌جه می‌شود.
۴- در فصلهای پایانی کتاب  شاهد تغییراتی هستیم که در طول زمان به واسطه حضور مادر ، گون و «دورا» و اتفاقات مرتبط با آنها در او رخ می‌دهد و همچنین بروز تغییراتی مثبت در شخصیت سرکش و خشن «گون» .
کتاب علی‌رغم وجود برخی صحنه‌های خشونت‌آمیز ، آموزه‌های اخلاقی خوبی داشت .

سوال اصلی این است که آیا به راستی نقص مادرزادی «یون‌جه » یک ویژگی منفی محسوب می‌شود؟؟

        

13

مادام بواری
          *معرفی رمان فرانسوی « مادام بوواری * » 📖
#گوستاو_فلوبر

رمان مادام بوواری نخستین و مهمترین اثر نویسنده مشهور فرانسوی، گوستاو فلوبر است. این کتاب یکی از مهمترین کتاب‌های ادبیات داستانی است و شخصیت #اما_بوواری یکی از مهمترین شخصیت‌های زن در ادبیات تمام دوران به حساب می آید. 

داستان #مادام_بووآری درباره زنی به نام «اِما» است که بعد از آشنایی و ازدواج با پزشکی جوان انتظار یک زندگی رویایی را در سر دارد، اما با وجود آنکه همسرش عاشق اوست و مشکل خاصی ندارند، در زندگی‌اش احساس شکست می‌کند. قهرمان داستان خودش را محصور در ازدواجی نافرجام می‌بیند، در جامعه‌ای محدود، زندگی خسته‌کننده و همراه با روزمرگی را طی می‌کند و حاضر است هر کاری کند تا از این وضعیت رهایی یابد . 

پ.ن۱:داستان‌ زندگی اما بوواری، بر اساس داستان زندگی یکی از نزدیکان #فلوبر نوشته شده و بیشتر ماجراهای نقل شده واقعیت است. در این داستان مطرح کردن مسائلی غیرمعمولی در مورد ازدواج، جامعه سنتی فرانسه را در آن زمان شوک زده کرد.

پ.ن۲: نوع نگارش واقع‌گرایانهٔ فلوبر، ادبیات بسیار غنی و تحلیل‌های روان‌شناختی عمیق او از جمله خصوصیات آثار وی است که الهام‌بخش نویسندگانی چون #گی_دو_موپاسان، #امیل_زولا و #آلفونس_دوده بوده است.سبک فلوبر نیز تأثیرگرفته از سبک #بالزاک است .
 
پ.ن۳:خط داستانی و همچنین شخصیت «اما بوواری » بسیار شبیه شخصیت رمان «آناکارنینای تولستوی » است ؛ همان‌قدر سرکش، بلندپرواز و شوربخت، اما به نظر من رمان تولستوی یک سر و گردن بالاتر است .

پ.ن۴: داستان فراز و فرودهای زیادی دارد و ممکن است قسمت‌هایی از کتاب کسل‌کننده باشد و از حوصله مخاطب خارج ؛ اما ارزش یک بار خواندن را دارد.

پ.ن۵: پایان تلخ و تکان‌دهنده‌‌ی کتاب برایم مصداق این بیت از جناب #سعدی بود :
گفت چشم تنگ دنیا دوست را 
یا قناعت پر کند یا خاک گور 🍂

        

26

خانه ادریسیها
          معرفی رمان ایرانی « خانه ادریسی‌ها » 📖
#غزاله_علیزاده
اگر بخوام #خانه_ادریسی‌ها رو در یک جمله خلاصه کنم ، میتونم بگم ؛رمانی چندلایه و عمیق با داستانی تمثیلی و ساده.
رمان خانه ادریسی‌ها، مشهورترین اثر غزاله علیزاده است که در سال ۱۳۷۰ در دو جلد به چاپ رسید و سه سال بعد از مرگ نویسنده ، در سال ۱۳۷۸، برنده لوح زرین و جایزه بیست سال ادبیات داستان‌نویسی شد.
داستان کتاب خانه ادریسیها، درباره شهری است به نام عشق آباد و گروهی به قدرت رسیده که وارد شهر شده‌اند تا حق مظلومین را از ثروتمندان بگیرند و آنها را از خانه هایشان بیرون کنند.
کل ماجرا در یک خانه بزرگ و قدیمی می‌گذرد. ادریسیها نخستین ساکنین خانه هستند: مادربزرگ زلیخا (خانم ادریسیها)، لقا (دختر میانسال خانم ادریسیها که عمرش را به تنهایی و دور از مردها به گذرانده است)، وهاب (نوه پسری خانم ادریسیها که در خارج تحصیل کرده ) و یاور (باغبان پیر خانه).ساکنین خانه خود را در خانه و خاطرات گذشته زندانی کرده‌اند. آنها هرگز خانه را ترک نکرده‌اند و به گفته وهاب علتش « خو گرفتن، ناچاری و تن آسایی بوده است ». این خانه پر از رخدادهای شگفت انگیز، اندوهگین و عجیب است.
به نظر می‌رسد که سرنوشت زنان در نسل‌های مختلف یکی از دغدغه‌های غزاله علیزاده در کتاب خانه ادریسی ها بوده است. او در این رمان سرنوشت چند زن از این خاندان را به صورت کلیدی مورد پردازش خود قرار داده است. زنانی که هر کدام به گونه‌ای یا زندگی خود را از دست داده‌اند یا حق شاد زیستن را.

پ.ن ۱: گرچه سبک رمان رئال (واقع‌گرایانه) است اما اکثر  روایت‌ها و دیالوگ‌ها نمادینند و تمثیل‌ها و توصیفاتی که در متن استفاده شده ،نشاندهنده باورها و جهان‌بینی نویسنده و همچنین مناسبات اجتماعی افراد و یا کاراکترهاست‌.
و البته میشه گفت که گاهی نگاه غزاله به محیط، مکان‌ها و شخصیت‌ها، شاعرانه و فراواقعی است به همین دلیل گفتارها در سطح یک مکالمۀ معمولی صورت نمی‌گیرد و همین امر موجب سخت‌خوانی این رمان شده است .
پ.ن۲: پیشنهاد میکنم این کتاب رو بدون وقفه و آهسته و باتمرکز بخونید و حتما قبل از شروع کتاب ،خلاصه‌ای ازش در ذهن داشته باشید تا هنگام رویارویی با حوادث و کاراکترهای متعدد، رشته داستان از دستتون در نره.
پ.ن۳: خوندن این رمان رو به همه توصیه نمی‌کنم.اگر از طرفداران داستان‌های بی‌تکلف و روان هستین ، این کتاب رو نخونید .

        

17