مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران

مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران

مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران

فائقه میرصمدی و 1 نفر دیگر
3.6
98 نفر |
46 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

204

خواهم خواند

66

شابک
9786226609630
تعداد صفحات
404
تاریخ انتشار
1399/4/24

توضیحات

کتاب مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران، ویراستار سیدامید مرتضوی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به مار و پله: داستان زندگی مدینه، ادمین کانال داعش در ایران

نمایش همه

یادداشت‌ها

 محتشم

1401/3/3

          «بچه ها می ترسند، فکر می کنند حالا که چند قدم دور شدم، می خواهم فرار کنم. موریانه «فرار» از كجا افتاد به جان خانواده ی ما؟»
مار و پله روایتی است از زندگی مدینه رخشانی، زنی که به دعوت پسر دایی اش حسن به دولت اسلامی روی می آورد و ادمین کانال داعش در ایران می شود. مار و پله اختصاص دارد به زمانی که او بازداشت شده است و خاطرات خودش را در بازجویی ها بیان می کند.
اولین و حتی مهم ترین چیزی که راجع به کتاب می توانم بگویم، قالب و محتوای آن است. طبیعتا می شود گفت جزو دسته کتاب های زندگینامه محسوب می شود و موقع بررسی آن باید به این موضوع توجه کرد. اما جالب اینجاست که وقتی کتاب را می خواندم، حالتش با تمام کتاب های این چنینی که قبلا خوانده بودم فرق داشت و انگار رمان می خواندم. درباره ی محتوا هم جذاب ترین بخشش برای من این بود که جلوه ی جدیدی از یک داعشی دیدم و تصورم از حالت تک بُعدی مردانی با ریش های قرمز و چهره هایی وحشی و ترسناک در سرزمین شام، خارج شد و زن مشهدی لاغر اندامی در افغانستان هم با یک کانال تلگرامی توانست عضوی از دولت اسلامی باشد و در ذهنم به عنوان یک داعشی جا بگیرد.
خارج از ماجراهای داعش و آشنایی با آنها، با قشر کمتر دیده شده ای از جامعه هم روبرو بودیم. تقریبا هیچ یک از اتفاقات و رفتار های خانواده ی مدینه برایم قابل درک نبود. زندگی با این همه خلاف و کثافت. پدری که دخترش را با کمربند می زد و مادری که مواد قایم می کرد، پسری که سی دی های رقص و خوانندگی دختران افغان را می دید و دختری که فاضله شده بود و به دولت اسلامی پیوسته بود. از طرفی دیگر هم با نحوه ی بازجویی ها و شرایط زندانی ها آشنا می شدیم. به شخصه فکر نمی کردم رفتار مأموران امنیتی و مراقبین زن با زندانی ها انقدر خوب باشد! برخی از آنها مثل سیمین که با مدینه خیلی دوستانه رفتار می کردند.
اما با این وجود پردازش شخصیت ها کمی اشکال داشت. از نظر خلق و خویی به طور کلی خوب بود و می شد تصوری از شخصیت ها داشت؛ هر چند این درباره ی خود مدینه خیلی صدق نمی کرد زیرا در طول کتاب به واسطه ی دروغ هایی که گفت ذهنیت های مختلفی نسبت به او پیدا می کردیم که در نهایت ممکن بود نابود شوند، البته این درباره ی مدینه جذابیت محسوب می شود و نقطه ضعف نیست. اما درباره ی سایر شخصیت ها و مدینه از نظر ظاهری متاسفانه شخصیت ها خیلی خوب پرداخته نشده بودند و نمی توانستیم درباره ی افرادی مثل محمد، احمد، سودابه، الیاس، حسن و حتی خود مدینه تصویر خاصی در ذهنمان بسازیم، مگر بر اساس داده هایی که از رفتارشان داشتیم. حالتی که من از خود مدینه هم به یاد دارم بیشتر بر اساس توصیفی بود که از نویسنده کتاب درباره ی او شنیده بودم. 
نکته ی منفی که شاید بسیاری از مخاطبان را هنگام خواندن کتاب اذیت کند، پرداختن بیش از حد به جزئیات در قسمت هایی از کتاب بود. شروع داستان جذاب بود و خواننده دوست داشت که اطلاعات بیشتری درباره ی شخصیت اصلی به دست بیاورد و با او همراه شود، اما بعد از دستگیری مدینه و شروع بازجویی ها رفته رفته کمی ماجرا کسل کننده شد. حالت های تکراری مدینه و زندان و سوال های جزئی بازجو، در این امر تاثیرگذار بودند. البته که از دل این موارد، نکات مفیدی هم استخراج می شد ولی به هر حال می شد که با کمتر کردن این جزییات در برخی قسمت ها، به جذابیت کتاب افزود.
از نظر ساختار ظاهری، نسخه ای که من داشتم جلد جالبی داشت و تصویر زنی با پوشیه، پرچم داعش و علامت تلگرام بود که اینگونه کلیتی از محتوای داخل کتاب را در اختیار خواننده قرار می دهد و در عین حال زیبا و جذب کننده هم هست. نوع چاپ و نوشته ها هم خوب بود، اما در بعضی قسمت ها دیالوگ ها کمی نامفهوم نوشته شده بودند و در این باره خواننده ممکن است گاهی دچار مشکل در پیدا کردن طرفین گفت و گو شود.
در کل کتاب فوق العاده زیبا و غافلگیر کننده ای بود که با وجود تمام نکات مثبت و منفی اش، ارزش یک بار خواندن برای هر فردی با هر سلیقه ای را دارد؛ هم از جهت داستان نفس گیر و جذاب و هم اطلاعات زیادی که درباره ی داعشی ها می توان به دست آورد.
«ماه آسمان و بیست و سومین پیمانه ی عمر من با هم کامل می شوند. امشب 24 ساله می شوم. من بچه ی چله ی زمستانم. بیابان با نور ماه، روشن است. مثل تمام سال های قبل، امسال هم دربه درم…»
        

20

narjes bt

1401/2/23

          « بعد از نماز، چیزی ندارم به خدا بگویم جز این‌که؛ خدایا من همه‌چیزو خراب کردم، تو بساز و آباد کن! »
تا به حال کتاب های زیادی در مورد داعش و اعضای گروهک های آن نوشته شده. اما آیا تا به حال در مورد ادمینِ کانال های داعش در تلگرام چیزی خوانده اید؟ آیا فکر این را کرده‌اید که ممکن است آن ادمین زن باشد؟ درحالی که هیچ زنی حق ورود به کانال های داعش را ندارد؟ هیچ کس از پشت‌پرده ی کار های  داعش خبری ندارد. اما خانمِ ادمین؛ مدینه، زنی بیست و سه ساله که داعشی بوده، و با دو بچه از دست آنها فرار کرده، حقیقت های پشتِ‌پرده را برای شما فاش می‌کند. اینکه عقاید و ارزش های داعش کاملا برعکس چیزهایی‌ست که به عموم نشان می‌دهند...

موضوع داستان خیلی جذاب بود. همانطور که گفتم، کتاب در مورد داعش زیاد نوشته شده است. اما این کتاب با دیدی متفاوت ما را به عمق اتفاقات داعش می‌برد و با این تفاوتش در میان کتاب هایی که در مورد همین نوشته شده‌اند، می‌درخشید. در ضمن اینکه با ماموران اطلاعت اشناییت پیدا می کردیم خیلی خوب بود.
با این کتاب ما پایمان را در کفش شخصیت اصلی یعنی مدینه می‌گذاشتیم. زنی که پس یک عالمه فعالیت برای داعش، از دست آنها فرار كرده و حالا هم زندانی است. احساسات او را فهمیدیم و هزاران بار بابت اینکه جای او نیستیم خداراشکر کردیم.
قلم نویسنده خیلی خوب و روان بود و از آنجایی که معلم خودمان است اورا بسیار تحسین می‌کنم :). اما یک نکته ی ریزی در نگارش داشت. آن هم اینکه در بعضی از قسمت ها یکدفعه محاوره می‌شد. مثل: وقتی کسی رو حذف می‌کنند که به خلیفه توهین کنه. البته که می توان از این ایراد چشم پوشی کرد.
پیرنگ داستان خوب بود. از جای خوبی شروع شده بود و در جای مناسبی تمام شده بود و از آنجایی که یک جورهایی زندگی نامه است، نقطه اوج نداشت. برای گره های داستان به اندازه ی کافی توضیح داده شده بود و خواننده را خسته نمی کرد. هر اطلاعاتی را به موقع گفته بود و در داستان پرت نکرده بود. جزئیات هم به اندازه ی کافی بودند.
توصیفات داستان خوب بود. اما می توانست بیشتر باشد. زیرا روند داستان کمی حوصله سر بر بود و فقط مدینه از سلول می رفت به اتاق بازجویی و برعکس. 
اینکه داستان از زبان مدینه بود خیلی خوب بود. زیرا هم با احساسات خودش به خوبی همراه می شدیم و هم شخصیت ها خوب توصیف شده بودند. مدینه را از حرف هایش می فهمیدیم و دیگر شخصیت ها را هم از توصیفات مدینه.
پایان داستان خیلی خوب بود. زیرا سرفصل‌ش « مار و پله» بود و ما از همان سرفصل و توضیحات داخلش ارتباط اسم کتاب با داستان را فهمیدیم و این به نظرم نکته ی مثبتی است.
در اخر این کتاب را به همه معرفی خواهم کرد. زیرا اطلاعات زیاد و جالبی دریافت خواهید کرد... :)
        

12

          روایتی گیرا از زندگی ادمین کانال داعش در ایران... عنوان کتاب به تنهایی اونقدری جذاب هست که بی تردید کتاب رو برای مطالعه انتخاب کنید اما بعد از عنوان می رسیم به محتوا.. محتوای کتاب هم خوب و تمیز بود.
زنی که تشنه محبت بود و این کمبود محبت آن را به چه مسیری برده بود..
یکی از نقاط ضعف اصلی مدینه کم و ناقص بودن اطلاعاتش بود و برخورد های احساسی که از نبود اطلاعات درست سرچشمه می گرفت و در کتاب نتیجه این رفتار به خوبی ترسیم شده بود.. حقیقتا بعد از مطالعه کتاب فهمیدم دشمن شناسی خیلی خیلی مهمه، در واقع از نون شب واجب‌تره ..ای کاش در مدارس ما واحدی هم با نام دشمن شناسی تدریس می شد.
کتاب تصویر خوب و درستی از مامورین اطلاعاتی در اختیارتون می گذاره.. برای خود من اشراف کامل اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان‌(عج) خیلی جذاب بود و خیلی از صحنه های کتاب غافلگیر شدم.
تصویر سازی اطلاعات جغرافیایی سرزمین افغانستان در کتاب کامل بود و باعث جذابیت بیشتر مطالعه می شد.
ترسیم حقیقت تلخ پشت پرده داعش و نگاه این گروه تکفیری به زن در کتاب خیلی خوب ترسیم شده بود.
بی صبرانه دوست دارم با سرکار خانم فائقه میرصمدی درباره کتابشون گفتگو کنم.
        

4

zarzar

1402/11/3

        کتاب تقریبا ضعیف با محتوای جذاب بود
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

          از سیر داستان خوشم اومد و من تونستم با مدینه (شخصیت اصلی کتاب)همراه بشم.

تونستم فضا سازی خوبی از روستاهای مرزی کشور بهم بده و همیشه برای من رفت وآمد از افغانستان به ایران عجیب بود که در این کتاب با توضیحات مدینه بیشتر باهاش آشنا شدم .

تونست فضای زندگی یک دختر رو که در خانواده ای فقیر در ایران متولد شده رو به من نشون بده .

شما می توانید با خواندن این کتاب متوجه شوید که چطور یک نفر عضو داعش می شود.

و نکته اصلی کتاب که روایت مستقیم کسی که وارد داعش شده و خودش تناقض های داعش رو با اسلام بیان می‌کنه و خودش از سختی های زنانی که در گروه داعش هستند صحبت می‌کنه برای من به شدت جذاب بود.

اگر دنبال کتابی می گردید که با لایه های درونی داعش مواجه بشید بهتون کمک می کنه.(ولی نه اونقدر عمیق)

متن روان و کشنده داشت. 

و نکته آخر هم در مورد اختلاف شیعه و سنی و افراط هایی که بعضی شیعیان دارند و باعث رنجش اهل سنت می شود در کتاب به خوبی نشان داده و این نکته رو به مخاطب یادآوری میکند که اهل‌سنت و تشیع برادران و خواهران دینی هم هستند و نباید به اعتقادات هم توهین کنند. 

        

4

رضا حقی

1403/1/25

        من این کتاب را گوش کردم 
کتاب خوبی بود
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

          #کتاب_خواندم
#مار_و_پله
یک جمله کافی بود تا ترغیب بشوم کتاب را بخوانم.خاطرات واقعی ادمین کانال داعش در ایران؛ یک نفس. نگارش کتاب روان و جذاب است و کمک میکند که آن را زمین نگذارید. چند چیز در کتاب بسیار خودنمایی میکند. 
اول: شیوه رفتار  با دختران سنی مذهب و شرایط زیست انها در حوزه های مختلف مانند ازدواج؛ آزادی؛... 
دوم: مسائلی مانند وضعیت مادی و وضعیت شغلی مردم اهل سنت و شرق کشور که زمینه مشکلات عدیده کشور شده است. 
سوم: وضعیت اعتیاد و تاثیرات گسترده فرهنگی و اجتماعی ان
چهارم: وضعیت مواجهه فکری با پدیده ها که کاملا موثر موارد بالاست. 
دارم تمام تلاشم را میکنم قصه را لو ندهم. 🤔
جسارت اش در تمام صحنه ها چه در مواجهه با همسر و خانواده و دولت اسلامی و حتی نیروهای امنیتی بسیار تحسین برانگیز بود. 😉
روایت هایش از داخل خاک خلافت اسلامی ان از نوع افغانستان برایم جالب بود؛ با روایت های داعش عرق و سوریه متفاوت بود. البته مادر بودن این زن و رسوخ مادرانگی در جای جای کتاب هم برایم شیرین بود وهم جانم را میخراشید. مخصوصا آن جنین در راه؛ که شاید سخت ترین جای ماجرا باشد. به آینده او فکر میکنم😔
کتاب بیشتر از انکه روایت مدینه باشد جاهایی انگار داستان اشراف اطلاعاتی همه جانبه نیروهای امنیتی بود😂؛ بر منکرش لعنت😁. به غیر از داستان خود مدینه نقل هایی که از هجرت سایرین از اقصی نقاط ایران به داعش را هم می گوید شنیدنی است و من شاخک هایم هرجا نام کردها را میشنود  تیز ترمیکنم.پایان آن مدینه به نظرم همان دختر جسور هجرت کرده است ولی له شده زیر بار نگاه مردان و زنان😔
        

1

        بعد از تموم شدن کتاب فقط گفتم :" اَه!" 
میشد همین ماجرا خیلی جذاب‌تر نوشته بشه، از یه جا به بعد فقط تکرار مکررات بود
خود داستان هم پر از رنج، غصه، حماقت، حماقت و حماقت🤦🏻‍♀️
البته ارزش یه بار خوندنو... نمیدونم! شاید داشته باشه
شایدم نه🚶‍♀️

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3