یادداشتهای فاطمه نصراله زاده (44) فاطمه نصراله زاده 4 روز پیش عشق غیرمنتظره جودی هدلاند 4.3 2 چقدر دوستش داشتم . ازون ازدواج های بدون شناخت که تو سبک همخونه قراردادی نوشته میشن. خیلی پاک و دوست داشتنی بودن. 0 1 فاطمه نصراله زاده 1404/2/8 رفتار با کودک لجباز و کج خلق پنی هیمز 2.5 1 اگر کودک 2 تا 5 سالی دارید که گاهی در حدی لجبازی میکنه که نمیدونید چه کنید ، شاید براتون مفید باشه. یه سری نکته مثبت داشت. ولی یه سری نکات هم میگفت که من خیلی قبولشون نداشتم و موجب میشد نتونم با حالت اعتماد به گفته ی نویسنده، بخونمشون. همش بررسی میکردم که الان اینی که گفته با فرهنگ و نوع تربیتی که من دوست دارم بچم داشته باشه میخونه یا نه. ضمنا منظورش رو یه جاهایی واضح بیان نمیکرد و توضیحات رو نصفه رها میکرد. گاهی مثال ها ربطی به مسئله ای که براشون عنوانش کرده بود نداشت. یه وقت میشد یه جمله رو سه بار میخوندم ببینم اصلا یعنی چی و چرا اینجا آوردتش! انگار با یه ذهن شلوغ نوشته شده بود و ویرایش هم نشده بود. فکر میکنم اگر کتاب دیگه ای پیدا کنید در این زمینه، بهتر باشه. ولی خب اگر کتاب دیگه ای دم دستتون نیست، شاید بتونه همین بهتون کمک کنه. به هرحال که یه سری از راهکار هاش برای خود من مفید بود. 0 1 فاطمه نصراله زاده 1404/2/1 مدام (کتاب) جلد 1 3.7 11 مدام یک، مجله ای بود که با شوق خیلی زیادی خریدمش. اون موقعی که گرفتمش هنوز کلاس نویسندگیم تموم نشده بود. سر کلاس یه وقتا با استاد بررسیش میکردیم. این که اول یا آخر هر متن، یه بارکد داشت که فرامتن در اختیارت میذاشت خیلی خلاقانه بود و تبدیلش کرده بود به یه چیز درست و حسابی. کیف میکردم باهاش. آخر هر متن هم یه بارکد داشت که نظرتو با نویسنده در میون میذاشتی. من سر چند تا متن ها نظر گذاشتم . ای کاش میشد یه راهی بود که نویسنده میتونست نظرمون رو جواب بده. چون یه جاها مثلا آدم سوالی داره یا پیشنهادی داره. خوب بود ک نویسنده هم راه ارتباطی با مخاطب داشت. نوشتن با یه موضوع خاص برای من خیلی سخته. نمیتونم انگار. مدت ها از زنگ انشام گذشته:)) حالا اینهمه شماره جدید اومده و من تو تک تک شون میخواستم بنویسم و نشده. نه که حالا بنویسمم بدو بدو میپذیرن. ولی خب میخواستم امتحان کنم. جای بهتر شدن داشت. یادداشت آقای جوان آراسته در ابتدای مجله انقدر برام دلنشسن بود که بارها خوندمش. بعد برا خواهر هام خوندمش. برا همسرم خوندمش..... قشنگ بود. ممنون از مدام برای تلاشش :) الهی شماره پنجاهت رو جشن بگیریم :') 0 3 فاطمه نصراله زاده 1404/1/19 یکی پس از دیگری فریدا مک فادن 4.1 33 یک کتاب جنایی. دیدم تو کامنت ها بود که اولش خیلی مقدمه داره. من مقدمه هاشم دوست داشتم. چون میدونستم قراره جنایی بشه از همون اول تلاش میکردم ببینم بین این 6 نفر کی میتونه قاتل باشه. پایانش برام مقداری غافلگیر کننده بود. ولی قسمت هاییش رو تونسته بودم حدس بزنم. ذهن بیمار قاتل جالب بود. نمیدونم چرا باید برام جالب باشه البته :)))) مشتاق شدم سایر کتاب های نویسنده رو هم بخونم. اولین کتابی بود که ازش خوندم. و مثل اکثر کتاب ها، توی طاقچه:)) شخصیت کلیر و اونقدرا دوست نداشتم. شخصیت نوآ برام دلنشین تر بود. دعواهای از روی روزمرگی شون بسیار لمس شونده و طبیعی بود. 0 1 فاطمه نصراله زاده 1404/1/11 پاییز پنجاه سالگی: خاطرات مریم جمالی، همسر سردار شهید مدافع حرم، محمد جمالی فاطمه بهبودی 3.8 6 کتاب خاطرات شهید محمد جمالی توسط خانومشونه. جزئیات داستان میتونست بیشتر باشه. حتی جزئیات داستانی. نه صرفا اطلاعات نظامی که نویسنده اول کتاب توضیح نوشته که بهشون اطلاعات کافی ندادند. ولی خب درمورد همون ابعاد خانوادگی هم میتونست اطلاعات منظم تر باشه. مثلا میگفت باهم صحبت کردیم بهتره باز هم بچه دار بشیم تا تفاوت سنی شون کم باشه، خط بعد نوشته دیگه وسطای بارداری دومم بود :))) خب تازه تصمیم رو نوشته بودید که. یا مثلا سرعت بززگ شدن بچه ها خیلی خیلی زیاد بود. بینش فاصله بود. شیب روایت ملایم نبود. ولی خب داستان دلچسب بود و قشنگ. 0 0 فاطمه نصراله زاده 1403/12/28 خوشه های خشم جان اشتاین بک 4.3 67 ماجرا درمورد خانواده ایه که مجبور میشن از کشورشون، به سمت کالیفرنیا مهاجرت کنن. چون زمین هاشون توس بانک ها تصاحب شده و دیگه هیچ جا رو ندارن. واقعا غم ماجرا خیلی زیاد بود. و سختیش بیشتر این بود که نمیخواستن مهاجرت کنن و بهش مجبور شدن. از شدت ظلم ماجرا، و اینکه هیچ کاری نمیتونستن بکنن بدتر حال آدم بد میشد. شخصیت مامان خیلی خیلی لطیف بود و دوست داشتنی. چقدر خونواده رو کنار هم جمع میکرد. چقدر زیبا میدونست تو هرجایی باید چه کار کنه. شخصیت تام چه دوست داشتنی بود. دوست نداشتم یهو دیگه حذف شه. انتظارشو نداشتم. و انتظارم نداشتم کانی برنگرده. چقدر برا رزاشارون نارحت شدم. فقط روتی و وینفیلید که قشنگ در طول این سفر و زندگی بازی شون هم کردن. تنها جایی که باهاشون انسان گون برخورد شد تو اون کمپ حکومتی بود. خدایا... یه عده داشتن میترکیدن از خوردن و این حجم زیاد از مردم گرسنه در حال مرگ! مگه میشه... جالب بود ولی خیلی خوندنش طول کشید و شادی های در حین غم، خیلی کم بود. اکثر کتاب آدم حس خستگی و گرسنگی داشت. قشنگ تا 50 درصد و که رسما تو ماشینن و هنوز به هیچ جا نرسیدن ! با خودم فکر میکردم چرا بی خیال جاهای مرسوم نمیشن نمیرن تو یه صحرایی جنگلی چیزی باهم زندگی کنن و خونه بسازن و شکار کنن! تمدنی که اینقدر باهاتون نامهربونه ارزشش و داره؟؟ آل چقد یه جاهایی رو مخ بود. لنتی همه خانواده داره میپاشه. تو چی کار میکنی اخه! بابا و مامان زوج مهربون و قشنگ بودن. در مورد مامان واقعا نمیدونم چی باید بگم. انقدر این زن خوب و قابل اعتماد بود. امن و دوست داشتنی. همش با خودم فکر میکردم اگر تام و آل میرفتن یه تعمیرگاه برای کار، شاید واقعا موفق تر میشدن. پول بیشتری هم در میاوردن. وقتی مهارت داشتن چرا ازش استفاده نکردن؟ برد رو اون آقایی که کم داشت و تو کشور خودش موند و به هر سختی بود با خوب و بدش ساخت کرد... والا. همین. 0 0 فاطمه نصراله زاده 1403/12/17 کلیدهای رفتار با کودک دوساله مگ زویبک 3.6 6 خیلی خوب بود و برای من همچنان مفید بود. هرچند نکات تکراری هم زیاد داشت. خصوصا اون فصلی که درمگرد رفتار های ذاتی صحبت میکرد که یه جاهاییش عینا مثل کتاب کلید های رفتار با کودک یک ساله بود. با این حال برای من مفید بود و از خیلی قسمت هاش یادداشت برداشتم . یه قسمت هاییش رو هم دلم میخواد بدم به افراد دیگه ای که بچه این سنی دارن بخونن تا بدونن باید چی کار کنن. یکی از نکات جالبش برای من واکنش ما نسبت به بدرفتاری بچه بود. من خودم خشمگین میشدم و رفتارهای تند نشون میدادم. راهکار های کتاب رو که امتحان کردم ، هم ایمن تر بودن و هم خیلی بازدهی بهتری داشتن. اون فصلی که درمورد انتخاب مهد کودک مناسب بود چقد جذاب بود. نمیدونم واقعا همچین مهد های خفنی میتونم دور و بر خودمون پیدا کنم یا نه. ولی داشتم فکر میکردم حتی خونه خودمون که بچه همیشه اینجا زندگی میکنه هم به این حد مناسب برای رشدش نیست. مثلا انواع بازی ها که مهارت های مختلفش رو پرورش بده، محلی که بتونه کار هنری کنه و کثیف کاری کنه و نگران شلختگی نباشه، جایی برای بالا پایین رفتن و پریدن و دویدن ( توی آپارتمان زندگی میکنیم. متراژ هم اونقدر زیاد نیست.) که خب میشه حداقل یک روز در میون بچه رو ببرم منظم بیرون تا بازی های حرکتی بیشتری بکنه. میبردمش قبلا هم. ولی نظم حاصی نداشت. فکر میکنم باید تو بولت ژورنالم صفحه ای برای نظم دادن به فعالیت ها و بازی های لازم بچم اختصاص بدم:)) برام ملال آور نیست. هیجان انگیزه دیدن رشد و یاد گرفتن مهارت های جدید توسط بچم. خلاصه که از خوندنش لذت بردم. 0 0 فاطمه نصراله زاده 1403/12/3 پرونده فوق سری 2040 محمد قنبری 3.3 5 از نظر تکنیک های نویسندگی، کتاب ضعیفی بود واقعا. داستان جالب بود و جای تامل داشت ولی واقعا چرا آخه! میتونستن کارهایی که در انتهای کتاب، در انجامش موفق شده بود قهرمان داستان رو خیلی خیلی پررنگ تر و مهم تر جلوه بدن و روش کار کنن تا حس نکنیم هیچی به هیچی.... حس نکنیم داریم روایت یک شکست رو میخونیم. که این کارو نکرده بودن. شخصیت پردازی ها ضعیف بود واقعا. اینجوری بود که میگفت فلانی بسیار باهوش بود. فلانی چقدر زیبا بود. خب باید توصیف کنی اینا رو تو داستان. نباید که از این الفاظ کلی اینهمه استفاده کنی. رابطه عاشقانه شون عمق نداشت و موجب شده بود وقتی رسیدن به فراغ، اون حجم اشک و زاری به نظر بیهوده و اضافی بود. یه قسمت هایی شعاری و حوصله سر بر بود. توصیه میشه؟ خیر. 0 1 فاطمه نصراله زاده 1403/11/27 آواز نیمه شب داوود غفارزادگان 3.5 3 خسته کننده بود. نسبت به کتاب قبلی ای که از نویسنده خونده بودم(پرواز درناها) اونقد جذبم نکرد. ماجرا ها اونقد پررنگ و مهم نبود. انگار واقعا داشتم خاطرات یه بچه در آستانه نوجوونی رو میخوندم که حتی تا آخرش هم به هدفی که داشت نرسید. واقع گرا بود البته. ولی برای من دوست داشتنی نبود. توصیه نمیشه. 0 0 فاطمه نصراله زاده 1403/11/19 تولد در لس آنجلس بهزاد دانشگر 4.1 49 عالی عالی. یکی از بهترین کتاب هایی که 1403 باهاش دوست شدم:) خاطرات محمد عرب که در کودکی رفته لس آنجلس و حالا خاطره برهه ای از جوونیش رو میخونیم که بهشکل جالبی دوباره با اسلام آشنا میشه. و چه قشنگ بود . ارتباطش با خدا و اون سفر 40 روزه اشک منو در آورد همشم میگفتم وای حالا کی میخوای با امام حسین علیه السلام رفیق شی؟ خیلی لذت نابی داشت خوندنش و قطعا توصیه میکنم :) آقای عرب هم در برنامه ماه عسل اومدن، هم محفل. این کتاب هم خاطرات بخشی از زندگیشونه. 0 1 فاطمه نصراله زاده 1403/11/11 عاشقان کتاب امیلی هنری 2.8 3 یه جاهایی از کتاب ریتم تند و جذابی داشت و یه جاهایی افتی قابل توجه. خسته کننده میشد یکدفعه. دیگه به زحمت تمومش کردم آخراش رو. ولی خوب جمع و جور کرد داستان و مشکلاتشون رو. به شکل کلی خوب بود. خیلی به سبک همون کتاب قبلی ای که از امیلی هنری خوندم بود ولی من اون کتابشو بیشتر دوست داشتم. تو هر دو یه سری چالش داشتیم که دو نفر قرار میذاشتن انجامشون بدن، و تو این روند رشد میکردن، تغییر میکردن و تجارب خاطره انگیز به دست می آوردن. تو جفت کتابا هم یه مشکل در گذشته شخصیت اصلی و شخصیت مکمل بود که نشون میداد تو زندگی و روح و روانش چه تاثیری گذاشته و در روند داستان حل میشد. تو این کتاب فقدان و سوگ از دست دادن مادرش بود و تو کتاب قبلی خیانت پدرش به مادرش. تو جفتش هم شخصیت ها ربطی به کتاب داشتن. نویسنده، ویراستار، کارگزار ادبی . ارجاع ها به داستان ها و فیلم هایی که تو بستر فرهنگی ای بود که کتاب توش نوشته شده، نیاز به یه ترجمه قوی داشت که اینا رو رفرنس بهمون بده بگه اینجا منظورش چیه. من کتابو با ترجمه طناز فروهر خوندم که رفرنس ها ناقص بود و خیلی جاها ننوشته بود منظور کدوم کتاب و فیلمه و متوجهش نمیشدم. یه جاها هم خب خیلی مشهور بود خودم میدونستم. برای وقت گذرونی خوندمش و اینکه به روند مطالعه قبلیم برگردم که خیلی موفق نبود به نظرم تو هدفی که من براش به سراغش رفتم. 0 0 فاطمه نصراله زاده 1403/10/25 پسری به نام دردسر! جری اسپینلی 2.0 1 تو کامنتهای طاقچه انقدر مردم دوستش داشتند که فکر میکردم نسخه پسرانه "دختری به نام دردسر" باشه. ولی این کجا و آن کجا! اون جزء محبوب ترین کتاب های امسالم شد و این رو به راحتی میتونستم نصفه رهاش کنم. برشی از خاطرات پسرکی که به خاطر شیطنت هاش بهش لقب دردسر رو دادن. چه پسر بچه بی ادبی. چه خانواده گسسته ای. اصلا دوستش نداشتم واقعا. شخصیت های فرعی رو هم دوست نداشتم. دغدغه های کتاب هم برام دغدغه نشد. فقط پدربزرگه بد نبود که اونم مریض شد طفلک و سکته و فلان. همش اینجوری بودم که " خب که چی." و خب این کتابم توصیه نمیکنم:/ 0 0 فاطمه نصراله زاده 1403/10/25 نفس عمیق آن تایلر 3.5 5 کتاب قراره در یک صحنه روایت بشه. یک صحنه طولانی یک روزه. با برش هایی در خاطرات و زمان های مختلف. واقعا خسته کننده بود. اتفاقات کند بود. نتونسته بود جذاب بنویسه. وقتی قراره در یک صحنه روایت بشه باید شیب اتفاقا خیلی تند باشه و بتونه مخاطب و همراه کنه با خودش. فقط آخراش به یه درکی از شخصیت ها رسیدم و شخصیت پردازیش رو تا حدودی پسندیدم. توصیه نمیکنم 0 0 فاطمه نصراله زاده 1403/9/15 شرق بهشت جان اشتاین بک 4.3 17 چقدر قلم جان اشتاین بک قشنگ بود اولین کتابی بود که ازش میخوندم و حسابی لذت بردم. یه جاهایی جوری زیبا تغییر کردن شخصیت ها رو نشون میداد که از قوت قلم لذت میبردم. محبوب ترین شخصیت ها برام، ساموئل و کال و لی بودن. شهامت تغییر پذیری و تغییر زندگی ای که توی آدام بود، ستودنی بود و موجب میشد تجربه زیسته پر باری داشته باشه. هرچند به نظرم قدر تجربه زیسته شو اونقدرها هم نمیدونست. چارلز و زندگی یکنواختش ، برام ترحم انگیز بود و خانواده هامیلتون کلا دوست داشتنی بودن. زن ساموئل رو هم دوست داشتم. با اینکه شخصیتی بود که به طور معمول ، مورد علاقه ام نیست. حس میکنم سبک علاقه ی ساموئل به زنش بود که اونو برام عزیز میکرد. توصیفات رو دوست داشتم. قسمت هایی که یک فصل تمام در مورد تاریخ آمریکا یا درمورد کتاب مقدسشون صحبت میکرد برام خسته کننده بود. به طور کلی ، کتابی بود که بهش فکر میکنم و جای یاد گرفتن زیادی داشت. و اینکه کااااش میتونستم مثل لی ، بدونم که در هر موقعیت بهتره چه کاری انجام بدم. لی کار درست و خفن ❤️ 0 3 فاطمه نصراله زاده 1403/8/17 پرواز درناها داوود غفارزادگان 5.0 2 کتاب کوتاه، خوش خوان و قشنگی در مورد دهی ک مدرسه نداره و بچه ها با کلی تلاش، موفق میشن تو ده خودشون مدرسه بیارن:) بزرگتر ها با وجود رفتار هایی که گاها درست نیست، غر زدن ها، عصبانی شدن ها و .... حمایتگر و امن ان. بچه ها با وجود ترسیدن و خسته شدن و غر زدن، پرتلاش و امیدوارن. حالم خوب شد با خوندنش. 0 4 فاطمه نصراله زاده 1403/8/16 پسران آمریکایی جیسون رینولدز 3.0 2 داستان در مورد نژاد پرستی در آمریکا و ظلمی که به یکی از دانش آموز ها میشه بود. بسیار منو یاد کتاب " نفرتی که میکاری" انداخت. قشنگ همون سبک و سیاق. . اینکه از زبون دو نفر بود رو خوب در آورده بودن. و شخصیت پردازیشون رو هم دوست داشتم. . یکی از نقاط مثبتش برای من این بود که بچه ها بسکتبالیست بودن و کلی در مورد بسکت حرف میزد. خوندنش لذت بخش بود. 0 1 فاطمه نصراله زاده 1403/8/2 دهکده خاک بر سر فائضه حدادی 4.0 43 قشنگ و دوست داشتنی. طرز مواجهه اش با چالش های زندگی رو خیلی دوست داشتم. چقدر آدم قوی ایه. چقد باهاش همذات پنداری کردم و دوستش داشتم. و آدم وقتی مادر میشه چقد لطیف تر و مهربون تره. برام پر از نکات جالب بود. فقط سفرنامه ها یکم هول هولکی بودن و خوندنشون اذیتم کرد و یه جاها بدم جلو. عکس های آخرش رو هم ترجیح میدادم یه نیم خط توضیح بنویسن ک این الان کجاست. بعضیاشو ک یادم بود. ولی بعضیشو اصلا یادم نبود. 0 1 فاطمه نصراله زاده 1403/7/28 خورشید هم یک ستاره است نیکلا یون 3.6 16 اول اینکه کتاب خوش خوانیه تقریبا و زود تموم میشه دوم اینکه وسطاش یه عالمه چیز بی ربط هست مثل اطلاعات عمومی که حسابی سرعت گیره و من هی اینجوری بودم ک " مازا فازا" و اصلا هم باهاشون کیف نمیکردم. و خوشمم نمیومد داستان شخصیت های فرعی رو اونجور ناقص و تیکه ای یذره برامون تعریف میکرد. حقیقت امر اینه ک وقتی آدم یه کتابی رو داره میخونه، تمام شخصیت های فرعی ای که حتی شخصیت پردازی شون کامل نیست، اصلا برا آدم جلب توجه و کنجکاوی نمیکنن که حالا علاقه داشته باشی در موردش یه فصل کامل بخونی. سومین نکته این که بیشتر دوست دارم این کتاب رو با عنوان " یک روز مفید و عمیق" به دیگران معرفی کنم. منو یاد " هر دو در نهایت میمیرند " انداخت. و دلم خواست با اطرافیانم روزهای عمیق، سوالات خوب و خاطرات قشنگ داشته باشم و اونوقت ببینم وقتی اینجوری بیشتر بشناسمشون، بیشتر دوستشون دارم یا نه! چهارم اینکه به نظرم این تغییر لحن و زاویه دید خیلی سریع، آسیب رسونده بود به متن. من یه جاها یاوم میرفت الان داریم از طرف ناتاشا میخونیم یا دنیل. فصل هر کدوم میتونست طولانی تر باشه. مفهوم عکس های اول هر فصل رو هم متوجه نشدم. کلا کتاب قوی ای نیست از لحاظ ادبی و داستان نویسی. ولی برای گذران وقت و سیال شدن خلاقیت، خوبه. 0 0 فاطمه نصراله زاده 1403/7/24 پسری با 35 کیلو امید آنا گاوالدا 3.9 29 کتاب کوتاه بود ولی توی همین تعداد صفحه انقد خوب شخصیت پردازی شده بود که باهاش احساس صمیمیت میکردید. بیشتر یه داستان کوتاه محسوب میشد. خوندنش لذت بخش و جالب بود. استعداد های مختلف انسان ها:) پسر داستان توی درس خیلی ضعیفه و توی امور فنی خیلی قوی. 0 1 فاطمه نصراله زاده 1403/7/24 بازگشت به رام الله مريد برغوثي 3.6 11 اول نکات مثبت: در مورد فرهنگ و سبک زندگی فلسطینی آشنا میشید. بعد نکات منفی: یه عالمه اسم قرارداد و سال و افراد مختلف توش بود که شما اگر هیچ پیشینه مطالعاتی ای از فلسطین نداشتید اصلا متوجه نمیشدید داره درمورد چی حرف میزنه. نویسنده اومده بود سفرنامه و زندگینامه و جستار و متن ادبی رو مخلوط کرده بود که اصلا شیوه صحیحی نبود برای نوشتن و همه خانواده ادبیات روایی و غیر روایی رو مخلوط استفاده کرده بود و خسته کننده میکرد کارو و اینکه قشنگ چند صفحه رو میتونستید رد کنید و خللی به ماجرا وارد نمیشد. و اینکه خیلی از این ماجرا به اون ماجرا میپرید بدون اینکه زمینه ای ایجاد کنه. واقعا ذهن آدم اذیت میشد. خلاصه که از لحاظ فنی خیلی خیلی ضعیف بود. 0 1