یادداشت فاطمه نصراله زاده
3 روز پیش
کتاب خیلی کوتاهی در مورد سمیه یولی یانگ که دختری توی چینه از خانواده های سرشناس حزب کمونیست. یولی، همیشه فطرت پاکی داشته و همین موجب میشه با اینکه خانواده لائیک و کمونیست بودن، یولی بره دنبال مسیحیت. همین بین یک شب قدر، اتفاقی میره مسجد و کم کم با اتفاقاتی که براش میفته، با اسلام آشنا میشه. خیلی جالب بود برام. من همش به این فکر میکردم که اگر کسی تو کشوری باشه که اصلا دین ندارن غالبا چی؟ و با اینکه میگفتن به هرحال حجت براشون میاد، من نمیتونستم قبول کنم. ولی یولی با همین جرقه ها و دنبال فطرتش رو گرفتن، تونست مسلمون بشه 🥲❤️ آخر کتاب رو متوجه نشدم. یولی شهید شد؟ نشد؟ تو گوگل هرچی سرچ کردم چیز خاصی نیاورد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.