سم برای صبحانه

سم برای صبحانه

سم برای صبحانه

لمونی اسنیکت و 1 نفر دیگر
3.1
8 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

13

خواهم خواند

17

ناشر
خوب
شابک
9786227543995
تعداد صفحات
136
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        For more than twenty years, Lemony Snicket has led millions of young readers through a mysterious world of bewildering questions and unfortunate events. With this latest book—a love letter to readers young and old about the vagaries of real life—longtime fans and new readers alike will experience Snicket’s distinctive voice in a new way.This true story—as true as Lemony Snicket himself—begins with a puzzling note under his door: You had poison for breakfast. Following a winding trail of clues to solve the mystery of his own demise, Snicket takes us on a thought-provoking tour of his predilections: the proper way to prepare an egg, a perplexing idea called “tzimtzum,” the sublime pleasure of swimming in open water, and much else.Poison for Breakfast is a classic-in-the-making that—in the great tradition of modern fables like The Little Prince and The Phantom Tollbooth—will delight readers of all ages.
      

یادداشت‌ها

Zahra Gh

Zahra Gh

1403/7/29

حواس‌تان ب
        حواس‌تان به نظم زندگی‌تان باشد، و الا روزی می‌رسد که  به دلیل بشلوغ‌پلوغی، دست‌خط خود که ایده‌‌ای راجع‌به داستان‌تان است را نخواهید شناخت و روز خود را برای رسیدن به مبدأ سم در صبحانه‌تان  سپری خواهید کرد، که البته می‌تواند آموزنده هم باشد....
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4

زینب

زینب

1403/6/16

          «امروز صبحانه سم خوردی»
نویسنده این نوشته رو پشتِ در خونه‌اش پیدا می‌کنه، متعجب می‌شه و می‌ترسه ولی واکنشش به این موضوع واکنشِ جالبیه:
راه می‌افته به دنبال علتِ این اتفاق می‌گرده، به عبارتی می‌ره تا جوابی براش پیدا کنه.

تو این جست‌و‌جو، به سوال‌های دیگه‌ای هم می‌رسه، سوال‌هایِ فلسفی‌ای که به قولِ خود نویسنده با فکر کردن به این سوال‌هاست که ذهنمون به سفر می‌ره و تجربه کسب می‌کنه.

بهمون توضیح می‌ده که سوال‌های فلسفی برای این نیستند که به جواب برسیم ، هدفشون اینه که ما رو به فکر فرو ببرن.

نویسنده با این روایتِ عجیب و غریب ولی ساده قراره مفاهیمِ عمیقی رو به ما نشون بده مثلا این‌که این حسِ سردرگمی و ندونستن تو زندگی بینِ همه‌ی ما مشترکه.

تو یه بخشی از کتاب می‌خونیم:
«هیچ‌کس هیچ‌چیز نمی‌داند.روحمان هم خبر ندارد که چه اتفاقی دارد می‌افتد.همه سردرگمیم.شاید کسی به ما یا بقیه بگوید که چیزهایی می‌فهمد، ولی نمی‌فهمد.فقط حدس می‌زند یا از خودش در می‌آورد.»

به نظرم کتابِ خیلی خوبیه و ارزش مطالعه داره.
من فصل ۹ و ۱۱ رو خیلی دوست داشتم. تا الان که دارم این یادداشت رو می‌گذارم، دو بار کتاب رو خوندم.شاید بعدا بازم بهش برگردم.
        

46