فاطمه مظهری‌صفات

فاطمه مظهری‌صفات

@F.mazharisafatt

46 دنبال شده

50 دنبال کننده

            کانال ایتا
https://eitaa.com/berrrke
          
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه
        .
همیشه به هنرجوهایم گفته‌ام توی انتخاب اسم وسواس داشته باشید.‌اولین اسمی که به ذهنتان آمد را زارت ننویسد بالای برگه و تمام.
وقتی کتاب اسماعيل فصیح را شروع کردم به این انتخاب اسم لو دهنده و تابلو‌ی کوچک معرف کتاب نقد داشتم. ثریا در اغما قشنگ لو می‌دهد یک ثریایی تصادف کرده و رفته توی کما!
اما! نه این ثریا آن ثریا روی تخت‌بیمارستان است و نه این اغما کمایی است که به آن مبتلاست.
ثریا ایران است. اغما هم فضای غبارآلود بین زندگی و مردگی است که هنرمندان مهاجر زمان جنگ در آن گرفتارند.
اسم کاملا مفهومی بود و زیرکانه انتخاب شده بود.
اغمای ثریا بهانه‌ایی‌ست برای راوی به جهت بیان کشف و شهود و روایت وضعیت هنرمندان،متفکران و نویسنده‌‌‌گانی که در کشاکش جنگ ایران و عراق از ایران گريخته ‌بودند. 
و اغما حالت واقعی این ادم‌ها بود.
این کتاب حرف زیاد دارد قشنگ‌می‌شود یک جلسه‌ی آنلاین راه‌انداخت و دو ساعت درموردش حرف زد.
علی‌الحساب بگذارید در اولویت مطالعه‌تان. خصوصا که حالا جنگ و مسائل مربوط به آن پررنگ است.
دوازه‌ از سه‌وسه
#چند_از_چند 
#رمان‌ایرانی
#اسماعیل‌فصیح
@berrrke
      

3

1

        .
کتاب‌های نشر بیدگل خیلی دوست ‌داشتنی و جذاب هستند. به لحاظ بصری طوری طراحی شدند که از چند متری هم قابل تشخیص‌اند. انگار یک نظم و دیسیپلین خاصی دارند که آدم‌ها خصوصا آدمهایی شبیه‌به من که سمت بصری مغزشان بیشتر کار می‌کنه را خوب جذب می‌کنند. سبُک نرم و راحت هم هستند. طوری که آدم نمی‌تواند برود کتاب‌فروشی و یکیشان را همین‌طوری و بدون تحقیق برندارد. آنها که با کندوکاو و پرس‌وجو می‌خریم که دیگر جای خود دارد. ولی شب‌های بی‌خوابی از آن دسته بود که من در حراجی هفته قبلِ، کتا‌ب‌سرو فقط برداشتم‌ش بدون تحقیق درموردش. بعد که توی بهخوان نگاه کردم یک نفر فقط خوانده بودتش! و هیچ نظری هم در موردش نبود. 
این کتاب نه رمان است نه خاطره است نه هرچه که به آن نسبت می‌دهند. پیرنگ که ابدا ندارد و هیچ‌کجایش به هم وصل نیست. 
اپیزودهای طولانی پر از آدمها، مکان‌ها و اتفاقات چرکِ مختلف. که با خروارها کلمه، صفت و قید نوشته شده‌است. 
وقتی کتاب را باز می‌کنی انگار یک نوشابه خانواده را به حد مرگ تکان داده باشی و بازش کنی. چطور گاز ازش فوران می‌کند؟ از این کتاب هم همینطور قید و صفت فوران می‌کند. 
 انگار کتاب با همه بی‌وزنی‌اش یک گردان آدم با سرنوشتهای مختلف را با خودش حمل می‌کند. هرلحظه فکر می‌کنی الان است‌ که‌ سوپاپش بترکد و کلمه ها شتک بزند همه‌جا!
اینطور حسی به آدم می‌دهد.
کتابِ پشت‌هم خواندن نیست. و البته ارزش کناری گذاشتن و هرازگاهی تفال زدن را هم ندارد. با موضوع خیانت و هرچه‌؛ ببخشید، گندکاری در روابط وجود دارد.

      

7

2

باشگاه‌ها

مدرسه هنر آوینیون

385 عضو

درس هایی درباره داستان نویسی به ضمیمه مصاحبه با ایزاک سینگر و جوزف هلر

دورۀ فعال

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

حکایت حال کتاب دوم باز مجموعه داستانی بود به نام دریا هنوز آرام است. این را گوتنبرگ چاپ کرد خیلی هم چاپ کرد. آن روزگار، یعنی سال سی و نه، سه هزار نسخه خیلی بود و روی دستش ماند! بعدها مهری درست کرد به نام مهر جایزه کتاب را کشمنی می فروخت - کیلویی هر کس یک کیلو کتاب میخرید مهر را میزد روی کتاب دریا هنوز آرام است و به عنوان جایزه آن را می داد به خریدار! یعنی بابت هر کیلو کتاب یک دریا هنوز آرام است جایزه سومین کتابم بیهودگی بود یکی از دوستانم که در اهواز صاحب چاپخانه بود آن را در پانصد نسخه چاپ کرد؛ و یکی از کتابفروشی های اهواز یکجا خریدش نه که خریدش فروختیمش با سفته یکساله به هشتصد تومان تعدادی هم فروخت. بیست تایی هم برای امیر کبیر فرستاد. اما کتابها با یادداشتی برگشت که دیگر برای ما کتابهای متفرقه نفرستید. این سرنوشت سه کتاب اول که از میدان بیرونم نکرد. به نوشتن علاقمند بودم یا شاید میشود گفت عاشق بودم. #بریده‌کتاب "حکایت‌حال" گفت‌وگوی لیلی‌گلستان با احمد محمود. @beerrke

0

فعالیت‌ها

4

17

          "هیچ‌چیز سفیدِ سفید یا سیاهِ سیاه نیست و سفید گاهی همان سیاه است که خودش را جور دیگری نشان می‌دهد و سیاه هم گاهی سفید است که سرش کلاه رفته است.."

محمد، یا همان مومو، پسرک کوچک و عجیب‌وغریب داستان ما، نه سنش معلوم است، نه خانواده‌اش، نه حتی آینده‌اش.
خودش می‌گوید ده ساله است،
 اما بعداً یکهو وسط داستان می‌فهمد که بیشتر از اینها سن دارد!
 کسی چه می‌داند؟ 
توی دنیای مومو، خیلی از مسائل قطعی نیست؛ نه سن، نه امید، نه حتی وعده‌ی شام شب.
تنها چیز قطعی این است که؛
 اسمش محمد است، عرب و مسلمان اهل نیجریه است ولی سیاه‌پوست نیست و از وقتی یادش می‌آید در فرانسه بوده است!
به هرحال مومو سعی دارد داستان زندگی از چهار سالگی تا ده سالگی‌اش را تعریف کند.
چرا؟ خودتان بخوانید تا بفهمید!

زندگی مومو از همان اول شبیه هیچ زندگی دیگری نیست.
 تنها چندروز به مدرسه رفت و بعد به بهانه‌ی اختلال حواس بیرونش کردند.. 
(بهانه یا واقعیت؟ خدا می‌داند)
دوست و رفیقی ندارد که با آن‌ها بازی کند، تمامی دوستانش افراد سن بالا، و بچه های خانه‌ی رزا خانم هستند..

خانواده‌؟
 خب، اگر بپرسید پدرش کجاست، می‌گوید: 
"احتمالاً وجود خارجی ندارد " 
و مادرش؟
 یک زن بی‌نام‌ونشان که زندگی را به شکلی اداره می‌کرده که دلم نمی‌خواهد الان درباره‌اش حرف بزنم. 

مومو در طبقه‌ی ششم یک آپارتمان کوچک و زهوار دررفته در حاشیه فرانسه زندگی می‌کند.
جایی که در آن فرانسوی های اصیل، کم پیدا می‌شوند.
 تنها یک شخص دوست داشتنی در این زندگی و در این آپارتمان وجود دارد، 
آن‌هم رزا خانم است؛
 پیرزنی یهودی که او هم زندگی را از طریق تن فروشی می‌گذارنده است و حالا که از کار افتاده شده، تصمیم گرفته کودکان همکارانش را نگهداری کند!

رزا خانم، با تمام ضعف‌ها و کهولت سن، 
برای این کودکان فداکاری زیاد کرده است..
او مادرِ همه‌ی بچه‌های بی‌کس و کاری است که هیچ‌کس نمی‌خواهدشان.
خانه‌اش شبیه یک پناهگاه است..
(فقط کاش نویسنده انقدر اصرار بر مظلومیت یهودیان نداشت :|)

رزا خانم برای مومو قهرمان است،
 ولی مومو می‌داند که مدت طولانی زنده نخواهد ماند..
مومو هرکاری می‌کند تا رزا خانم خیالش راحت باشد و درد کمتری بکشد..
دکتر می‌گوید فراموشی دارد!
مغزش کوچک شده است!
ولی باز شکرخدا سرطان ندارد..


داستان زندگی مومو در بین طبقات این آپارتمان قدیمی و ارتباط با همسایگان می‌گذرد،
تلاش برای بودن و درد نکشیدن،
 تلاش برای یافتن راهی برای زنده ماندن، دوام آوردن
تلاش برای یافتن عشق! شما نمی‌دانید ولی مومو 
(این هم تاثیر دوستان بزرگسال است) 
معتقد است، بدون عشق نمی‌شود زندگی کرد، به هرحال آدم باید عاشق یک چیز یا کسی باشد..

*به نظرتان می‌شود پسری که مادرش بدکاره بوده و سرپرستش نیز این کاره بوده است، پسر مودب و سربه زیری از کار درآید؟
 ذهنش پاک باشد و حرفهای بدی نزند؟
آن هم بدون تربیت شدن؟
اگر اینجور فکر می‌کنید کتاب را نخوانید که از واژه های به کار رفته در آن حرص خواهید خورد..

*وقتی راوی کتاب، کودکان هستند باید انتظار هرچیزی را داشته باشید..
وقایع نصفه و نیمه، اتفاقات درهم، حرفهای نامناسب(مخصوصا اگر راوی در سن بلوغ باشد :))
پرش ذهنی، حواس پرتی..
مومو تمامی اینها، حتی فراتر از این‌هارا دارد
خیلی دوستش داشتم! خیلی بیشتر از امتیازی که بهش داده‌ام👩‍🦯❤️‍🩹
(مگر می‌شود تفکرات و خلاقیت های کودکانه ای بیان شود ولی دوست داشتنی نباشد؟)
امیدوارم شماهم دوستش داشته باشید!
چقدر صدای خانم آزاده صمدی به این کتاب می‌آید..♡
        

88

          بالا نوشت: حرف آخر رو اول عرض کنم:
تمام مطالب این دو جلد کتاب؛ روایت و به نوعی ادعای یک مامور امنیتی است از تجربه‌ی بیش از ۳۰ سال خود پیرامون مسائل و افراد مختلف، پس اینکه آیا گفتن این مطالب در عموم جایگاهی دارد یا خیر؟ چقدر این مطالب صحت دارد و  می‌شود به آن اعتماد کرد؟ نکته‌ای است که جای تأمل بسیار دارد ...
...
● بابت اطلاعات مفید و خلاصه‌ای که کتاب از وقایع و اتفاقات تاریخ #انقلاب_اسلامی ارائه می دهد توصیه می‌کنم حتماً مطالعه شود
...
#من_اطلاعاتی_بودم پیاده‌سازی شده‌ی مصاحبه‌ با یک مامور اطلاعاتی است که در جلد اول از کودکی و چگونگی ورود خود به سیستم امنيتی کشور(س‌پ‌ا‌ه) و سپس با شکل‌گیری وزارت اط‌ل‌ا‌ع‌ات؛ انتقال به آن و چند پرونده‌ی امنیتی سال‌های اول انقلاب و در جلد دوم راوی به صورت مبسوط به مباحث مرتبط با #انجمن_حجتیه می‌‌پردازد و نکات جذاب و ناگفته‌ای از این تشکل سیاسی!!! بیان کرده است. 
...
از نکات جالب و قابل تامل #کتاب؛ روایت‌های دست اول و بعضاً تابحال بیان‌نشده از سیستم امنیتی و انجمن حجتیه می‌باشد که کتاب را به صورت قابل توجهی جذاب می‌کند.
...
جلد اول در ۲۲۴ صفحه و ۱۶۰ هزار تومان
جلد دوم در ۳۹۷ صفحه و ۲۸۰ هزار تومان
توسط انتشارت ش‌ه‌ی‌د کاظمی به چاپ رسیده است
...
پ‌ن ۱: با روزی حدود ۱۵۰ صفحه؛ هر دو کتاب در چهار روز خوانده شد؛ خداروشکر 
پ‌ن ۲: تبلیغات طوری است که انگار ناشر تمایلی به دیده شدن کتاب ندارد.
پ‌ن ۳: با اینکه معتقدم کتاب از فیلتر‌های لازم گذشته ولی احساس می‌کنم بابت نکات اطلاعاتی پرونده‌ها و نوع بررسی آن‌ها شاید خیلی به چاپ‌های بعدی کشیده نشود
...
به تاریخ: پنج‌شنبه؛ ۴ بهمن ۱۴۰۳؛ ساعت ۲۰:۴۳
        

14