یادداشت فاطمه مظهریصفات
1403/3/15
بدون هیچ اطلاعی در مورد شازده احتجاب شروعش کردم. یعنی حتی خلاصه یا ریویوی کوتاهی هم ازش نخواندم. میخواستم خودم بدون درنظرگرفتن کلیشهها و نظرات کلی این کتاب را بخوانم. اول صوتی اش را پیدا کردم تا حدود صفحه ۴۰ گوش کردم اما هیچ ازش نفهمیدم. امروز دوباره از اول، صوت و متنیاش را باهم شروع کردم! چقدر فرمبازی درآورده گلشیری در این کتاب! از هر فرمی که بلد بوده کمی درش پاشیده و انگار یک رسپی خاص سرآشپزیطوری دارد. از دوسال پیش که مجموعه داستان کامل گلشیری را خواندم دیگر رغبت نکرده بودم سمش بروم. ولی امروز بهخاطر گروه جمعخوانی، خواستم که رفیقباز بودن گلشیری را ببخشم و یک کتاب دیگر ازش بخوانم. چرا رفیقباز؟ چون فقط خودش و رفقای همگعدهایی زمان خودش زبانش را میفهمند.(چقدر اَش🙄) بگذریم... توی این کتاب سیالات ذهنی شازده ماندهایی از قاجار را میخوانیم که میخواهد سنتشکنی کند و مثل اجدادش نباشد و تنهاست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.