فاطمه مظهری‌صفات

فاطمه مظهری‌صفات

@f.mazharisafatt
عضویت

خرداد 1402

31 دنبال شده

77 دنبال کننده

                کانال ایتا
https://eitaa.com/berrrke
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
        دارم سعی می‌کنم که مغزم را منسجم کنم بعد از خواندن چند فصل سرد و سخت  آخر کتاب بتوانم یادداشتی بنویسم که در خور این کتاب باشد.
اول زندگی این مادر دختر برایم خیلی جذاب بود و نویسنده توانایی خیلی بالایی در بیان جزئیات درگیر کننده‌ی ذهن داشت. بوها، لمس کردنی ها  و صداها خیلی خوب و حرفه‌ای توی متن پخش می‌شد و نشان داده می‌شد. داشتم عاشق صدای صندلی ننو و ورق زدن کتاب می‌شدم. خودم را جای دختر جا می‌زدم برای لمس کتاب‌خانه و کتاب‌هایش این روتین زندگی‌ برایم جالب بود ولی رفته رفته داستان به سمت مرموز شدن و مالیخولیایی شدن پیش رفت که آزار دهنده و نا امید کننده بود. دلم می‌خواست دختر یک کار جذاب تر بکند برای غلبه بر ترسش از بیرون. ولی اجازه داد ترسها تاروپود خانه را در بربگیرید و مانع  رشد قرمان‌گونه‌ی دختر بشوند. 
دو فصل آخر فاجعه بود. بیش از حد از تصاویر سیاه و خونی و  منزجر کننده استفاده کرد و تکرار و تکرار و تکرار از سه فصل مانده به آخر  می‌شد فهمید می‌خواهد چه بلایی سر خودش و مادرش بیاورد. 

نکته‌ی‌مثبت این کتاب برای هنرجوهای نویسندگی؛  دیدن  انبوه تصاویر  و دخیل کردن  خیلی زیاد حواس پنج‌گانه خواننده
در این کتاب است به واسطه‌ی نابینا بودن شخصیت کتاب.
اینجا میتوانید یاد بگیرید چطور  از صدا، نور و  بوها به خوبی توی داستان استفاده کنید. 
      

38

        .
همیشه به هنرجوهایم گفته‌ام توی انتخاب اسم وسواس داشته باشید.‌اولین اسمی که به ذهنتان آمد را زارت ننویسد بالای برگه و تمام.
وقتی کتاب اسماعيل فصیح را شروع کردم به این انتخاب اسم لو دهنده و تابلو‌ی کوچک معرف کتاب نقد داشتم. ثریا در اغما قشنگ لو می‌دهد یک ثریایی تصادف کرده و رفته توی کما!
اما! نه این ثریا آن ثریا روی تخت‌بیمارستان است و نه این اغما کمایی است که به آن مبتلاست.
ثریا ایران است. اغما هم فضای غبارآلود بین زندگی و مردگی است که هنرمندان مهاجر زمان جنگ در آن گرفتارند.
اسم کاملا مفهومی بود و زیرکانه انتخاب شده بود.
اغمای ثریا بهانه‌ایی‌ست برای راوی به جهت بیان کشف و شهود و روایت وضعیت هنرمندان،متفکران و نویسنده‌‌‌گانی که در کشاکش جنگ ایران و عراق از ایران گريخته ‌بودند. 
و اغما حالت واقعی این ادم‌ها بود.
این کتاب حرف زیاد دارد قشنگ‌می‌شود یک جلسه‌ی آنلاین راه‌انداخت و دو ساعت درموردش حرف زد.
علی‌الحساب بگذارید در اولویت مطالعه‌تان. خصوصا که حالا جنگ و مسائل مربوط به آن پررنگ است.
دوازه‌ از سه‌وسه
#چند_از_چند 
#رمان‌ایرانی
#اسماعیل‌فصیح
@berrrke
      

5

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

حکایت حال کتاب دوم باز مجموعه داستانی بود به نام دریا هنوز آرام است. این را گوتنبرگ چاپ کرد خیلی هم چاپ کرد. آن روزگار، یعنی سال سی و نه، سه هزار نسخه خیلی بود و روی دستش ماند! بعدها مهری درست کرد به نام مهر جایزه کتاب را کشمنی می فروخت - کیلویی هر کس یک کیلو کتاب میخرید مهر را میزد روی کتاب دریا هنوز آرام است و به عنوان جایزه آن را می داد به خریدار! یعنی بابت هر کیلو کتاب یک دریا هنوز آرام است جایزه سومین کتابم بیهودگی بود یکی از دوستانم که در اهواز صاحب چاپخانه بود آن را در پانصد نسخه چاپ کرد؛ و یکی از کتابفروشی های اهواز یکجا خریدش نه که خریدش فروختیمش با سفته یکساله به هشتصد تومان تعدادی هم فروخت. بیست تایی هم برای امیر کبیر فرستاد. اما کتابها با یادداشتی برگشت که دیگر برای ما کتابهای متفرقه نفرستید. این سرنوشت سه کتاب اول که از میدان بیرونم نکرد. به نوشتن علاقمند بودم یا شاید میشود گفت عاشق بودم. #بریده‌کتاب "حکایت‌حال" گفت‌وگوی لیلی‌گلستان با احمد محمود. @beerrke

0

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.