یادداشت فاطمه مظهریصفات
19 ساعت پیش
دارم سعی میکنم که مغزم را منسجم کنم بعد از خواندن چند فصل سرد و سخت آخر کتاب بتوانم یادداشتی بنویسم که در خور این کتاب باشد. اول زندگی این مادر دختر برایم خیلی جذاب بود و نویسنده توانایی خیلی بالایی در بیان جزئیات درگیر کنندهی ذهن داشت. بوها، لمس کردنی ها و صداها خیلی خوب و حرفهای توی متن پخش میشد و نشان داده میشد. داشتم عاشق صدای صندلی ننو و ورق زدن کتاب میشدم. خودم را جای دختر جا میزدم برای لمس کتابخانه و کتابهایش این روتین زندگی برایم جالب بود ولی رفته رفته داستان به سمت مرموز شدن و مالیخولیایی شدن پیش رفت که آزار دهنده و نا امید کننده بود. دلم میخواست دختر یک کار جذاب تر بکند برای غلبه بر ترسش از بیرون. ولی اجازه داد ترسها تاروپود خانه را در بربگیرید و مانع رشد قرمانگونهی دختر بشوند. دو فصل آخر فاجعه بود. بیش از حد از تصاویر سیاه و خونی و منزجر کننده استفاده کرد و تکرار و تکرار و تکرار از سه فصل مانده به آخر میشد فهمید میخواهد چه بلایی سر خودش و مادرش بیاورد. نکتهیمثبت این کتاب برای هنرجوهای نویسندگی؛ دیدن انبوه تصاویر و دخیل کردن خیلی زیاد حواس پنجگانه خواننده در این کتاب است به واسطهی نابینا بودن شخصیت کتاب. اینجا میتوانید یاد بگیرید چطور از صدا، نور و بوها به خوبی توی داستان استفاده کنید.
(0/1000)
برهان علیمحمدی
13 ساعت پیش
1