یادداشت فاطمه نصراله زاده

        یک کتاب جنایی معمایی.
همونطور که تو خلاصه اومده، آخر خط اسم شرکتیه که اپراتور تلفنیه و کسایی که حس میکنن تو زندگی به آخر خط رسیدن، باهاش تماس میگیرن و باهاشون درد و دل میکنن . بینشون یک نفر هست به اسم لورا که وقتی با افرادی مواجه میشه که تصمیم جدی برای خودکشی دارن، تشویقشون میکنه  و بهترین راه خودکشی رو بهشون آموزش میده. همه اینها، خصوصیه و سایر کارکنان شرکت آخر خط، ازش اطلاع ندارن.

هرچی بیشتر تو زندگی لورا فرو میریم و بیشتر در موردش میخونیم، معما و راز ها بیشتر رو میشه. داستان رو نویسنده فکر شده و درست و حسابی نوشته. هرچند از خوندن صحنه های خشونت بار و معما هایی که ناامید کننده به نفع لورا تموم میشن، اذیت میشدم.
بعد از یکی از صحنه های خشنش، یک روز تمام نتونستم هیچی بخونم. نه چون صحنه خیلی خشن بود. چون روی دلم، تاریکی روح لورا سنگینی میکرد و میدونستم با برنامه هاش، همه چی میفته گردن یه بدبخت دیگه.
عجیب بود. اینجا یک شخصیت کاملا سیاه داشتیم که با اینکه اومد پیشینه زندگیشو برامون باز کرد، تا آخر داستان دلم یک ذره هم باهاش صاف نشد. همچنان یک شخصیت سیاه موند و همش هم بیشتر تو سیاهی فرو رفت.
جالب با اختلال ها و پیشینه شخصیتش بازی میکرد نویسنده. پیچش ها رو هنرمندانه رو میکرد. من اون قسمتی که شوهر لورا با رایان حرف میزدن و یه راز از زندگی لورا فاش شد ( برا اسپویل نشدن، نمیگم) چند لحظه با دهن باز به صفحه گوشی خیره شده بودم. (توی نرم افزار طاقچه داشتم میخوندمش) هی به صحنه های قبل فکر میکردم. به چیزهایی که لورا برامون تعریف کرده بود.

با اینکه خوندنش آزارم میداد از جهت فکری و سیاهی حاکم بر کتاب و اینکه نقشه های لورا بی نقص در میومد، ولی واقعا عالی نوشته شده بود. به همین دلیل امتیاز زیادی گرفت ازم.
امیدوارم افی تو راهش موفق بشه. هرچند من حسم میگفت اون هم قراره چندی دیگه از دور خارج بشه. چون رقابت با لورای باهوش و دیوانه، کار راحتی نیست.

      
601

20

(0/1000)

نظرات

ویلیآم؛

ویلیآم؛

13 ساعت پیش

از لورا خوشتون نیومد؟
1

0

نه واقعا. هرچند یه جاهایی که صحبت هاشو میخوندم حس میکردم دلیل کارهاش رو میفهمم. ولی خوشم بیاد؟ نه واقعا. و همش فکر میکردم کاش یه جوری نابود بشه.  

0