یادداشتهای حامد حمایت کار (93) حامد حمایت کار 1403/11/21 دیدار اتفاقی با دوست خیالی و هشت جستار دیگر آدام گوپنیک 3.4 11 در دور همیهای کتابخوانی شرکت خوانده شد. راستش را بگویم برخی بخشها را نخواندم. اما برای دور همی کتاب خوبی بود. از این جهت که بحثهایی در کتاب مطرح شده بود که برای گفتوگو و شنیدن نظرات دیگران مناسب است. اما به طور کلی من با کتاب های چند پاره مشکل دارم. مخصوصا اگر محوریت با نویسنده باشد. اصلا نمیدانم چرا کتاب شدهاند یا اگر بهتر بگویم از نظر من کتاب نیستند. حس روزنامه یا مجله خواندن دارم. کتابهایی که محوریت با موضوع کتاب باشد قابل قبول ترند. چون مخاطب میداند قرار است به سراغ چه برود و در کتاب با چه موضوعی مواجه شود. اگر با این چیزهایی که من مشکل دارم مشکل ندارید متن ها قابل استفاده هستند. 1 87 حامد حمایت کار 1403/11/21 سختی کارهای سخت بن هوروویتس 4.6 3 جلسه با کلی حس و حال خوب به پایان رسید و ما را که میهمان جلسه به حساب میآمدیم راهنمایی کردند برای دیدن از کتابفروشی کوچک انتشارات. در میان بازدید بالاخره فرصتی که میخواستم دست داد و میتوانستم برای هدیه کتابی بردارم .اما نه، فرصت مفت خوری یا مفت خوانی نبود فرصت این بود که به سمیه محمدی مدیر انتشارات بگویم خودتان کتابی را پیشنهاد بدهید.اطمینان داشتم به انتخابش. اطمینان داشتم حرفهای ناگفته در جلسه در کتابی که پیشنهاد میدهد ادامه پیدا خواهد کرد. اصلا اگر اینطوری تمام نمیشد یک جای کار میلنگید. کتاب را گرفتم و به شرکت برگشتم. قبل از من بچهها بازش کرده بودند. وقتی رسیدم بالا سر کتاب خانم جعفریان صفحه ای را باز کرد و داد به دستم."بخون". "اگر انتخاب بین گزینههای وحشتناک و فاجعه آمیز را نمیپسندید، مدیر عامل نشوید" جمله درست در زمان درست که هم خانم محمدی تشخیصش داد و هم خانم جعفریان. من دائما در حال انتخاب بین وحشتناک و فاجعه آمیز بودم. اولین گروهی که مخاطب کتابند بنیانگذارانی هستند که مدیرعامل کسب و کارشان هم شدهاند. گروه دوم کارکنانی هستند که در یک استارتاپ کار میکنند. بهتر میتوانند مسائل را از دید مدیرعامل ببینند. در لابه لای کلی مطلب بیشترین نکته ای که برای من داشت این بود که فهمیدم تنها نیستم و فقط من نیستم که با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنم. و این قدرت مبارزه و ادامه دادن را بالا میبرد. در جریان مطالعه کتاب ارتباط با انتشارات دورادور برقرار بود و مطمئن شدم که خانم محمدی کالا نمیفروشد. با کتابهایی که چاپ میکند حرف میزند خودش کتابها را زندگی میکند.این هم برایم بسیار مفید بود. 5 85 حامد حمایت کار 1403/8/22 از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.1 56 آدمهای عاشق را دوست دارم. از شور و هیجانی که به عشقشان دارند لذت میبرم. عشق به موسیقی، ساز،هنر، کتاب، ورزش، فوتبال، انسان، خدا. ممکن است من عاشق هیچ کدام از اینها نباشم اما عاشق عشق خالصانه انسانها هستم. حمیدرضا صدر یک عاشق بود. عاشق زندگی، فوتبال، سینما، کتاب،آشپزی، خانواده، دوستان، تهران، قیطریه. از همان اولین باری که در قاب تلویزیون کنار عادل فردوسیپور دیدمش و آن صحبتهای پر شورش را شنیدم فهمیدم عاشق است و عاشقش شدم. سبک زندگیش دوستداشتنیاست و خیلیها آرزوی اینطور زندگی کردن را دارند. به نظرم این آخرین هدیهای است که میتوانست به انسانهایی که دوستش دارند بدهد. نگاه انسانها به زندگی شاید آنجایی بهتر شناخته میشود که حوادث و واقعیتهای تلخ دنیا به سراغشان میآید. آنجا بهتر میتوانی قوت و ضعفهای آن زندگی را تشخیص دهی و بفهمی کجاها خوب کار کرده و کجاها کار نمیکند. شاید کمک کند بهتر به زندگی نگاه کنی و مسیر بهتری را (نسبت به زندگی فعلی خودت) بسازی. هرچقدر انسانی بزرگتر است از این جهت این مواجههایش برایم ارزشمندتر است. چقدر کلام خالصانهاش را دوست داشتم. چقدر ادا در نیاوردنهایش را دوست داشتم. چقدر برایم جالب بود که وقتی کم میآورد، مثل یک بچه پا به زمین میکوبد و زمین و زمان را فحش میدهد. چقدر خوب بود که نشانت میداد کم آورده. و چقدر خوب دوباره خودش را جمع و جور میکرد. آقای صدر روحت شاد. دلم برای نقد و بررسیهایت تنگ شده. بارها برای نبودنت اشک ریختهام. 6 124 حامد حمایت کار 1403/7/25 صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز 3.9 157 آقای مارکز عزیز داستان زندگی شش نسل از خانواده بوئندیا را در روستای خیالی ماکوندو به سبک رئالیسم جادویی آورده و یک شاهکار پیچیده دوستداشتنی خلق کرده. البته دوستداشتنی بودن آن نظر من است و خیلیهای دیگر اینطور فکر نمیکنند و میتوانم حدسهایی بزنم که چرا دوستش ندارند. شاید برخی دلایلش اینها باشد. ۱. سبک رئالیسم جادویی که ممکن است برخی آنرا نپسندند. ۲. پیچیده بودن. داستان پر از اسم های تکراری در نسلهای متفاوت است و این خودش باعث سردرگمی میشود بهخصوص اگر نخواهی آن را با تمرکز و در فضای آرام بخوانی. (من در مترو خواندم و واقعا از این جهت اذیت شدم). موارد دیگری هم به ذهنم میرسد اما به همین ها بسنده میکنم. تنهایی و تکرار تاریخ از مضامین اصلی صد سال تنهایی هستند. به شکلی استادانه نشان داده شده که چطور شخصیتها با وجود زندگی در کنار دیگران، همچنان احساس تنهایی میکنند (واقعا چرا؟) و سرنوشتهای مشابه در هر نسل تکرار میشود. و اینها همیشه برایم مسائل مورد مطالعه و جذاب بودهاند و نمایش فوقالعاده آنها در طول داستان خیلی دوستداشتنی بود. اولین باری بود که رئالیسم جادویی میخواندم. اولش کمی اذیت شدم اما کم کم دیدم چقدر بامزه و دوستداشتنی است.(مثلا یکی از شخصیتهای داستان میمیرد و بعد از مدتی از مرگ خسته میشود و بر میگردد و بازگشتش برای هیچ کسی عجیب نیست. دفعه بعد دوباره میمیرد و این دفعه بر نمیگردد و این هم برای کسی عجیب نیست.) به نظرم رئالیسم جادویی یعنی عجیب نبودن چیزهای عجیب برای کاراکترهای داستان و نویسنده. نمایش قدرت و نحوه تأثیرگذاری آن بر افراد و جامعه هم خیلی جالب بود. در طول داستان، قدرت در دست شخصیتهای مختلفی قرار میگیرد و هر بار که افراد یا گروهی به قدرت میرسند، فساد و انحطاط نیز به دنبال آن میآید و این چرخه در جامعه تکرار میشود. کار دیگری که برای من کرد و دوستش داشتم این بود که باعث شد کلی در موردش بخوانم و نقد گوش کنم تا بتوانم داستان را بهتر و بیشتر متوجه شوم و این کششی بود که خود داستان در من ایجاد کردهبود. آقای مارکز یک عالمه نکات ریز در جای جای داستان قایم کرده که آنهایی که علاقه دارند کم کم آنها را پیدا کنند و لذت ببرند. که اگر تحلیلها و نقدها را نخوانده بودم، متوجهشان نمیشدم. البته ندانستن آنها به داستان صدمهای نمیزند. اما خب، نمره اضافی دارد. :)) در نهایت، صد سال تنهایی از آن دسته کتابهایی است که هر خواننده علاقهمند به ادبیات باید یک روزی تجربهاش کند. داستان چندلایه، شخصیتهای پیچیده و فضاسازی منحصر به فرد آن، تجربهای متفاوت ایجاد میکند. 26 146 حامد حمایت کار 1403/6/12 خانه ادریسیها غزاله علیزاده 3.4 20 آدمی نیستم که از بلندی کتاب و توصیفهای زیاد خسته بشم. اینکتاب هم پر از توصیفهای درخشان و زیبا و فضاسازیهای فوق العاده بود. دایره لغات نویسنده بسیار وسیع و عالی بود. نقدهای زیادی در مورد جلد دوم کتاب شنیده بودم اما از آنجا که معمولا نقد به کتابهای بلند را نمیپذیرم. به مطالعه کتاب ادامه میدادم و حتی تا ۷۰ درصد کتاب برایم قابل قبول بود. اما از یک جایی به بعد داستان از مسیر خودش خارج شد و به آن باز نگشت. این را متوجهم که کل داستان یک نقد اجتماعی سیاسی به انقلابهاست. چیزی شبیه به آنچه در قلعه حیوانات اتفاق میافتد. اما انتظار من از توصیفات بلند و زیبای شخصیتها و محیط، تاثیرگذاری آن در فهم بهتر و عمیقتر داستان بود. اما فکر میکنم سیر داستان خانه ادریسی ها اینطور نبود. مثلا یکی از فصل ها به طور کامل دست نوشته های یکی از شخصیت های داستان خوانده میشود از یک جهت این کار بسیار ماهرانه انجام شده. نویسنده به زیبایی توانسته یک متن ادبی را در متن ادبی خودش بیاورد و لحن و نحوه بیان را طوری تغییر دهد که نشان دهد این متن دیگری است در داستان من و این کار فوق العاده بود. اما اصل این سوال باقی بود که اصلا چرا اینجا چنین کاری کردی و چه کمکی به جریان داستان میکرد. شخصیت های داستان کلی تلاش میکنند که طرحی را برای نجات مردم بدهند با کلی زحمت به کوه میروند تا اقدامی انجام دهند اما بدون بیان دلایل بر میگردند به شهر و بعد از چند روز هم دستگیر میشوند. بعد شما فکر میکنی اینها حتما نقشه بوده خودشان میخواستند دستگیر شوند اما نه. در عین ناباوری کتاب با توصیفات به پایان میرسد و متوجه میشوی احتمالا واقعا کشته شدند. من مشکلی ندارم که چرا اینها شکست خوردند مشکلم این هست که داستان مسیری برای رسیدن به این شکست ندارد همینطوری آمدند گرفتندشان و نتوانستند کاری کنند؟ خب اینکه دیگه اینهمه شخصیت پردازی نمیخواست. خلاصه از خواندنش پشیمان نیستم اما خب نقدهایم هم سر جایش هست. اگر فکر میکنید من داستان را متوجه نشدم و اشتباه میکنم پیشاپیش میپذیرم و خوشحال میشوم دربارهاش گفتوگو کنم. 1 114 حامد حمایت کار 1403/5/16 آواز کافه غم بار کارسون مکالرز 3.3 44 زیبا بود جمع و جور در حد یک یا دو نشست. به نظرم داستان و فرم پرداختن آن توسط نویسنده خلاقانه و زیبا بود. مشخص نبود محوریت با داستان است یا حالات راوی. 0 89 حامد حمایت کار 1403/5/2 همزادهای بورخس احمد اخوت 4.3 3 لحظههای آخر نمایشگاه کتاب به یادماندنی ۱۴۰۳ (البته برای ما) دوست عزیزم ترتیب آشنایی با آقای حاجیانی مدیر نشر گمان را برایم داد. از همان ابتدای دیدار فهمیدم که از آن آدمهایی است که عاشق کارشان هستند و تفاوت انتشارات را با سوپر مارکت متوجه میشوند. از آنهایی که تا کتابش حرف نداشته باشد چاپش نمی کند. با کلی هیجان و آب و تاب در مورد کتاب بعدی احمد اخوت صحبت می کرد و برای من حس و حالش دوست داشتنی بود. و در پایان دیدار این کتاب را برداشت و در آن نوشت و برای من به یک هدیه ارزشمند تبدیلش کرد. من احمد اخوت را دوست دارم. تمام حرفهایش برایم خواندنی است. البته اگر ادبیات برایتان خیلی جدی نیست و خیلی کتابخوان محسوب نمیشوید کتاب را توصیه نمی کنم. اما برای اهلش خواندنی است. اگر صد سال تنهایی را خوانده اید و به مارکز علاقه دارید سری هم به این کتاب بزنید. اگر دون کیشوت و آثار شکسپیر را خواندهاید بد نیست پرونده جذاب آن را مطالعه کنید. اگر شما هم مثل من هر موقع از بورخس شنیدهاید احساس میکنید با یک ابهامی در موردش صحبت میشود، شاید برایتان جالب باشد. بحثهایی درباره ترجمه و فلسفه نوشتن متن برای دیگری مطرح شده. در مورد شخصیت درگیر روزمره بورخس و شخصیت نویسندهاش و تقابل آن دو. درباره کتاب های دیگری هم اینجا بحث های جالبی شده مثل مادام بواری یا «مثل آب برای شکلات» و چند کتاب دیگر که فراموش کردهام. در پایان کتاب هم مباحثی در مورد استعاره آمده که من دوستشان داشتم. نیازی هم نیست حتما از ابتدا تا انتهایش را بخوانید. هر بخشی را دوست داشتید بخوانید. 4 113 حامد حمایت کار 1403/4/27 جین ایر شارلوت برونته 4.2 152 چهارصد صفحه کاراکتر جین را برایمان ساختی و با جزئیات صیقل دادی تا ارزشهای درونی جین و ریشههایش را به نمایش درآوری و چنان عشقش را به تصویر کشیدی که ما را هم عاشق کردی، تا به ما بفهمانی که چه کار بزرگی کرده و چه تصمیم بزرگی میگیرد. تا نشان دهی که چطور منطق ساده و بیشیله پیلهاش در حوادث بزرگ به کارش میآید. چطور با ابزارهای کم اما محکمی که دارد میتواند تصمیمهایی بگیرد که هرچند تلخ و سخت، اما تحسین برانگیزند. از نظر من کل کتاب به تصویر کشیدن دوبار زیبایی «نه» گفتن جین است. دوبار به دو کاراکتر که هر کدام با دیگری کاملا متفاوت است. یکی در جانب تفریط است و دیگری فرو افتاده در افراط. انتخاب این دو کاراکتر، خط و مرزهای اصول نانوشته جین را برایت روشن میکند. نشانت میدهد که تا چه حد بر آنها پایبند است و در عین حال به اصول مزخرف تحمیلی تن نمیدهد. اما این پایبندی به تنهایی شخصیت جین را ارزشمند نمیکند.چون این خصوصیت را هر آدم خشک و سردی هم میتواند داشته باشد. اما جین اینها را در کنار آن همه لطافت و نرمی و احساس دارد. جالبش برایم این بود که در هر دو تصمیم گیری همان ابتدای کار میداند که در آخر چه خواهد کرد. اما به خودش اطمینان دارد و به طرف مقابلش اجازه میدهد تمام حرفهایش را بگوید. آنها را با دقت میشنود و دوباره تصمیم میگیرد. اما «نه» دوم برایم ارزش خاصی داشت. اینکه با تمام تقدس راست یا دروغ سنت جان به او اجازه نمیدهد اصلی را بدون آنکه خودش آن را درک کرده باشد به اصولش اضافه کند. خوب میداند که نمیشود با فهم و عرفان دیگری زندگی کرد. جین ایر دوست داشتنی. 24 149 حامد حمایت کار 1403/4/14 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.7 70 خواندن از سفر درونی انسانها همیشه برایم بسیار جذاب بوده. انسانهایی که تلاش کردهاند و جرأتش را دارند به دیگران نشان دهند که در سفرهای درونیشان چه گذشته، تا شاید دیگرانی از این تجربهها استفاده کنند و برایشان مفید باشد. حداقل خاصیتش این است که بدانی پیش از تو هم خیلی ها همان فکرها را کرده اند و همان راهها را رفتهاند و تو تنها کسی نیستی که چنین فکر هایی به سرت زده، یا شاید بدانی که این نوع فکر و این نوع عمل فارغ از قضاوت خوب و بدیش چه سرانجامی را میتواند همراه داشته باشد. انسان و سفر درونی او هر دو اینها را با هم دارد. جاهایی که نباید رفت و جاهایی که زیبا و دلرباست. مهزاد الیاسی هم هر دوی اینها را برای من داشت. جاهایی به مسیرش افتخار میکنم و جاهایی از پیش می گفتم «نه نه این کار هم به آنی که میخواهی نمیرسد». آرزو می کردم کاش راه دیگری را امتحان کرده بود و ما را از سرانجام آن آگاه میکرد. از اینکه میتواند سفر درونیش را به این زیبایی بیان کند غبطه می خوردم. این احساس را وقتی مثنوی میخوانم هم خیلی زیاد دارم. «چطور توانسته به این سادگی حرفهای به این پیچیدگی را به دیگران منتقل کند». اوج زیبایی متن برایم توصیف صحنهای بود که تنها درمیان دریا با مرکب ماهی نیمهجان مواجه میشود و هردو تصمیم میگیرند یک بار دیگر تسلیم نشوند و ادامه دهند. مرکب ماهی به دریا بر میگردد و مهزاد به خشکی. احساس میکردم من هم درون آب و پشت سرش ایستادهام. نه میتوانم حرفی بزنم و نه میتوانم کاری کنم. فقط میتوانم ساکت باشم و گریه کنم و صبر کنم ببینم چه تصمیمی میگیرد. من به تو افتخار میکنم حتی اگر در جاهایی مخالفت باشم. به نظرم هیچ نقدی به این سفر درونی وارد نیست. نمیتوانی به کسی بگویی چرا اینطور میبینی. فقط میتوانی و به تو اجازه داده ببینی که چطور میبیند. چیزی که بسیار ما در جامعهکم داریم. بدون اینکه بدانیم دیگران چه میبینند، یا حتی بدون آنکه بدانیم چرا اینطور میبینند. اولین چیزی که به ذهنمان میرسد را به دیگری نسبت میدهیم و برایش نسخه میپیچیم. روزهای همراهی کتاب را دوست داشتم و بسیار از آن لذت بردم. 1 78 حامد حمایت کار 1403/4/7 کار عمیق: قوانینی برای تمرکز در دنیایی آشفته کال نیوپورت 3.7 54 ما در طول روز در حال انجام کارهای مختلفی هستیم که میتوان آن ها را به دو دسته تقسیم کرد: کارهای غیر عمیق که در بین آنها میتوان متعدد وقفه ایجاد کرد و به کارهای دیگر پرداخت. کارهای عمیق که درست در نقطه مقابل است و نیاز به تمرکز دارد. تمامی کارهای اثرگذار از جنس کار عمیق بودهاند و در انسان حس رضایتمندی از خودش را ایجاد میکنند. اما زمانه به نحوی پیش رفته که انسان ها در حال خداحافظی با کار عمیق هستند. تلفن همراه، اینترنت، ایمیل، پیامرسانها، شبکههای اجتماعی، فضاهای کار اشتراکی باز، همه و همه به از بین رفتن کار عمیق در انسانها کمک کردهاند. چاره ای نداریم جز اینکه برای بازگشت به کار عمیق این ابزارها را برای خود و در طول روز محدود و اصلاح کنیم و کارعمیق و کم عمق را به خوبی از یکدیگر بشناسیم. 0 54 حامد حمایت کار 1403/3/31 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 158 شاید من برای نسل پیش از تلویزیون باشم. من رمان بلند را دوست دارم. پرداختن به جزئیات را می پسندم با داستان کتاب همراه میشوم. دو هفته با داستان زیبای داستایفسکی همراه بودم و از ورود و خروج ها، از گفتگو های درونی، از تقابل اندیشهها، از فروپاشیها، از انحرافها و صداقتهاُ از عشقها و از نمایش همه اینها در یک شخص واحدلذت بردم. اگر خواستید رمان بلند بخوانید آن را به آرامی بخوانید و عجله نداشته باشید. 5 119 حامد حمایت کار 1403/3/5 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 29 هدیه گرفتمش. از انسانی دوست داشتنی.اصلا اینطور کتاب خواندن را خیلی میپسندم. اگر انسانی برایم ارزشمند باشد منتظر معرفی کتابش هستم یا ازش میخواهم بهم معرفی کند. اولین کتابی بود که در مورد سوگ میخواندم. چقدر لازم داریم همهمان. از سه جهت: یکی اینکه بدانیم در مواجهه با سوگ دیگران چه رفتاری داشته باشیم . دوم در هنگام برخورد با سوگ عزیزانمان چه کنیم و سومی که شاید از همه مهمتر باشد. به سوگ خودمان بیاندیشیم. هر کدام از روایت ها به این سه کمک میکردند و ارزشمند بودند. و اما روایت امرسون یا بهتر بگویم اندیشههای امرسون پس از، از دست دادن پسرش بینظیر بود. بریده کتابهای متعددی را از آن منتشر کردم اما در واقع تمامش خواندنی بود. اصلا همین یکی اجازه نداد کمتر از پنج امتیاز به کتاب بدهم. ممنونم از پایت... :) 4 127 حامد حمایت کار 1403/2/26 حظ کردیم و افسوس خوردیم فاطمه معزی 3.4 6 خب همون طور که میدونم من اولین کسی هستم که بعد از چاپ، این کتاب رو در بهخوان میخونه. من دوستش داشتم چون به میزان وقتی که از آدم میگرفت حس و تجربهاش میارزید. جزئیات سفر برام خیلی جذاب بود.عکسها هم همینطور. همین الان فرض کنید یه توک پا میخواید برید پاریس نمایشگاه سال ۱۹۰۰ اما نه ماشینی وجود داره و نه اتوبانی و نه هواپیمایی. به نظرتون در زمان مظفر الدین شاه از چه مسیری این راه رو میرفتن؟ با چی میرفتن؟ چطوری میگفتن رسیدیم؟ پول کم میآوردن چه میکردن؟ دلتنگ میشدن چی؟ جذاب نیست دونستن اینا؟ برای من جذابه. ممنونم اطراف. 5 110 حامد حمایت کار 1403/2/12 فضیلت های ناچیز ناتالیا گینزبورگ 3.9 19 چطوری بگم که این کتاب چقدر مهم بود. و چقدر حرفهای جدی و عمیقی داشت و از فصل سکوت به بعد چه اوج خیره کننده ای گرفت.از وقتی تمام شده، قسمتهای مختلفش را برای آدمهای مختلفی خواندهام از بس که به مطالبش دچاریم. 1 69 حامد حمایت کار 1403/2/4 خانه ی کاغذی کارلوس ماریا دومینگث 3.4 15 اگر زیاد کتاب میخوانید حتما سری به اینکتاب بزنید. داستانی زیبا حاوی نکاتی تامل بر انگیز برای کتابخواران یا آنها که آرزوی کتبخواری در سر میپرورانند. 0 50 حامد حمایت کار 1403/2/3 هنر سیر و سفر آلن دوباتن 3.7 6 دوست داشتنی و عمیق. از آنهایی که باید جرعه جرعه بنوشی و دوست نداری از روی خطهایش به سادگی عبور کنی. از آنهایی که حتما یک جایی از وجودت را قلقلک میدهد. طولانی شد خواندن کتاب و یک بار دوستی پرسید دوستش نداشتی؟ نمیدانستم چطور جمع بین خیلی دوستش دارم و نمیخواهم ادامه بدهم را توضیح دهم. سکوت کردم.نمیدانم شاید خروجی این کتاب باشد یا شاید تصمیم من همزمان با این کتاب باشد. هر چه هست سرعت زندگیام را کم کردهام و درست در زمانی این اتفاق افتاد که کتاب هم بهم می گفت درسته انجامش بده. از یکی از دوستانم قبل از مهاجرت به استرالیا برای تحصیل هدیه گرفتم. و نزدیک به دو سال بعد خواندمش. 0 30 حامد حمایت کار 1403/2/3 درخت نخل و همسایه ها غائب طعمه فرمان 3.6 3 یادداشت مفصل دیگری روی این کتاب نوشته شده که پیشنهاد می کنم بخوانید. کتاب را هدیه گرفتم. یک سالی گذشت و به سراغش رفتم.ابتدا نام نویسنده و عراقی بودنش نظرم را جلب کرد. از ادبیات کشور های مختلف خواندن و شناسایی فرهنگشان و گذشتهشان و مقایسه آن با فرهنگ خودمان را دوست دارم. عراق گذشته شباهت زیادی به ایران در گذشته دارد و عراق امروز هم با گذشته ایران شباهت زیادی دارد. به همین دلیل با کاراکتر های داستان احساس غریبی زیادی نمیکنی. احساس نمیکنی حرفها و اتفاقات خیلی غریبهاند. اما این حرفها و اتفاقات خیلی شیرین نیستند. 0 60 حامد حمایت کار 1403/1/26 اگر من کتاب بودم ... ژوزه ژورژه لتریا 4.0 12 خییییلی خوبه تصویر سازی عالی ایده عالی انتخاب جملات عالی زمان مطالعه ۵ دقیقه 0 47 حامد حمایت کار 1402/10/3 بهترین قصه گو برنده است: چطور با قصه کسب و کارتان را رونق دهید آنت سیمونز 3.5 12 اگر کتاب در حد یک مقاله یا یک کتاب ۲۰ صفحهای بود قابل استفاده تر بود. اولین سوال من از یک مشاور کسب و کار این است که کسب و کار موفقت یا شکست خوردهات چیست؟ دومین سوالم این است که اگر موفق هست چرا وقت برای مشاوره داری؟ اگر از این دو سوال عبور کرد آن وقت او را برای مشاوره مناسب میدانم. خیلی باید مراقب مشاوران کسب و کار بود. هر کسی از جهتی که خودش در آن عمیق شده کسب و کار را میبیند و همین میتواند باعث شود مطالب غیر مهم به مهم ترین مسئله کسب و کار شما تبدیل شود و این یعنی تعطیلی کسب و کار. قصه گویی هم به اندازه خودش مهم است و احتمالا صاحب یک کسب و کار از آن بهره میبرد. اما برای یک کسب و کاری که تازه شکل گرفته حالا حالا ها اولویت نیست. 2 89 حامد حمایت کار 1402/9/9 خصم امانوئل کارر 3.8 13 کتاب حول یک پرونده قتل واقعی است. صبح روز نهم ژانویه ۱۹۹۳ ژان کلود رومان همسر و فرزندانش را میکشد و بعد از ۱۰۰ کیلومتر رانندگی، پدر و مادر خود را هم به قتل میرساند و به خانه بر میگردد و نزدیک صبح تمام خانه را به همراه خودش به آتش میکشد. درحالی که از اول کتاب در ذهنم یک یادداشت مفصل برایش مینوشتم در پایان کتاب ناگهان همه چیز خراب شد. اول کتاب اینطور برداشت کردم که یک شخصیت بی هیچ توانمندیِ معمولی است که در هیچ جمعی پذیرفته نمیشود و بود و نبودش برای کسی فرق نمیکند. به آخر خط رسیده و آن بلا را بر سر خانواده اش آورده. کمی جلوتر رفتم گفتم نه مسئله چیز دیگری است همه چیز از یک دروغ ساده شروع شده (من در امتحاناتم با نمره خوبی قبول شدهام) در حالی که قبول نشده و همین طور بر اساس این دروغ، دروغ میگوید و سالها را سپری میکند تا به جایی میرسد که دروغش در حال فاش شدن است و چارهای ندارد جز آن بلایی که بر سر خودش و خانوادهاش آورده. در انتهای کتاب به این نتیجه میرسم که هیچ برداشتی از کتاب نمیتوان کرد. چون شخصیت اول کتاب حتی در دادگاه و جلساتش با وکیل هم در حال دروغگویی و ساختن داستان برای کارهایش است و هیچ گزارهای از او قابل استناد نیست. الان فقط من ماندهام و یک گزاره. شخصیت این کتاب یک بیمار روانی است که برای رسیدن به اهدافش دست به هر کاری میزند. به همین دلایل این کتاب علی رغم تلاش ستودنی نویسنده از هیچ جهتی آموزنده نیست چون واقعیت را گزارش نمیکند. 10 96