یادداشت
1403/4/27
4.2
127
چهارصد صفحه کاراکتر جین را برایمان ساختی و با جزئیات صیقل دادی تا ارزشهای درونی جین و ریشههایش را به نمایش درآوری و چنان عشقش را به تصویر کشیدی که ما را هم عاشق کردی، تا به ما بفهمانی که چه کار بزرگی کرده و چه تصمیم بزرگی میگیرد. تا نشان دهی که چطور منطق ساده و بیشیله پیلهاش در حوادث بزرگ به کارش میآید. چطور با ابزارهای کم اما محکمی که دارد میتواند تصمیمهایی بگیرد که هرچند تلخ و سخت، اما تحسین برانگیزند. از نظر من کل کتاب به تصویر کشیدن دوبار زیبایی «نه» گفتن جین است. دوبار به دو کاراکتر که هر کدام با دیگری کاملا متفاوت است. یکی در جانب تفریط است و دیگری فرو افتاده در افراط. انتخاب این دو کاراکتر، خط و مرزهای اصول نانوشته جین را برایت روشن میکند. نشانت میدهد که تا چه حد بر آنها پایبند است و در عین حال به اصول مزخرف تحمیلی تن نمیدهد. اما این پایبندی به تنهایی شخصیت جین را ارزشمند نمیکند.چون این خصوصیت را هر آدم خشک و سردی هم میتواند داشته باشد. اما جین اینها را در کنار آن همه لطافت و نرمی و احساس دارد. جالبش برایم این بود که در هر دو تصمیم گیری همان ابتدای کار میداند که در آخر چه خواهد کرد. اما به خودش اطمینان دارد و به طرف مقابلش اجازه میدهد تمام حرفهایش را بگوید. آنها را با دقت میشنود و دوباره تصمیم میگیرد. اما «نه» دوم برایم ارزش خاصی داشت. اینکه با تمام تقدس راست یا دروغ سنت جان به او اجازه نمیدهد اصلی را بدون آنکه خودش آن را درک کرده باشد به اصولش اضافه کند. خوب میداند که نمیشود با فهم و عرفان دیگری زندگی کرد. جین ایر دوست داشتنی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.