یادداشت ‫حامد حمایت کار

        جلسه با کلی حس و حال خوب به پایان رسید و ما را که میهمان جلسه به حساب می‌آمدیم راهنمایی کردند برای دیدن از کتابفروشی کوچک انتشارات. در میان بازدید بالاخره فرصتی که می‌خواستم دست داد و می‌توانستم برای هدیه کتابی بردارم .اما نه، فرصت مفت خوری یا مفت خوانی نبود فرصت این بود که به سمیه محمدی مدیر انتشارات بگویم خودتان کتابی را پیشنهاد بدهید.اطمینان داشتم به انتخابش. اطمینان داشتم حرفهای ناگفته در جلسه در کتابی که پیشنهاد می‌دهد ادامه پیدا خواهد کرد. اصلا اگر اینطوری تمام نمی‌شد یک جای کار می‌لنگید.
کتاب را گرفتم و به شرکت برگشتم. قبل از من بچه‌ها بازش کرده بودند. وقتی رسیدم بالا سر کتاب خانم جعفریان صفحه ای را باز کرد و داد به دستم."بخون".
"اگر انتخاب بین گزینه‌های وحشتناک و فاجعه آمیز را نمی‌پسندید، مدیر عامل نشوید"
جمله درست در زمان درست که هم خانم محمدی تشخیصش داد و هم خانم جعفریان.
من دائما در حال انتخاب بین وحشتناک و فاجعه آمیز بودم.
اولین گروهی که مخاطب کتابند بنیانگذارانی هستند که مدیرعامل کسب و کارشان هم شده‌اند.
گروه دوم کارکنانی هستند که در یک استارتاپ کار می‌کنند. بهتر می‌توانند مسائل را از دید مدیرعامل ببینند.
  در لا‌به لای کلی مطلب بیشترین نکته ای که برای من داشت این بود که فهمیدم تنها نیستم و فقط من نیستم که با این مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنم. و این قدرت مبارزه و ادامه دادن را بالا می‌برد.
در جریان مطالعه کتاب ارتباط با انتشارات دورادور برقرار بود و مطمئن شدم که خانم محمدی کالا نمی‌فروشد. با کتابهایی که چاپ می‌کند حرف می‌زند خودش کتابها را زندگی می‌کند.این هم برایم بسیار مفید بود.




      
773

65

(0/1000)

نظرات

خداقوت به شما و همه کارکنان بهخوان جان، و البته خوشا به حال همگی شما✨️

1

اینجا (بهخوان) ریویو کتاب‌های آریانا قلم خیلی کم میاد یا من کم می‌بینم
و این حیف هست 

2

کتابهای آریاناقلم یکی از یکی بهتره
و خداقوت به شما
پرتوفیق باشید 

1

خدا قوت 

1