یادداشتهای فاضل تقوی (32) فاضل تقوی 1404/2/31 مکتب مهر محمدتقی فیاضبخش 3.0 1 هوالحق کتاب مختصر و در عین حال جامع و کاملی بود. چند نکته در مورد کتاب: ۱. برخلاف ظاهر کتاب که انسان انتظار دارد یک دور زندگینامه علامه و مصاحبههای شاگردان علامه را در آن بخواند کمتر چنین مطالبی در آن یافت میشود. ۲. نویسنده با یک ادبیات نخبگانی که بیشتر برای اهل علم و متخصصان حوزهی عرفان نظری مناسب است یک دوره از سیر عرفان را شرح میدهد بخصوص مختصصات مکتب ملاحسینقلی همدانی را که به جناب علامه سیدعلی شوشتری میرسد. ۳. مواردی که در کتاب بیان شده است همگی مورد اتفاق نظر علما و عرفا نیست. پس کتاب بیشتر نظرات خود نویسنده است تا شیرهی کلام علما و عرفا. 0 1 فاضل تقوی 1404/2/29 سباستین: سفرنامه و عکس های کوبا منصور ضابطیان 4.1 86 کتاب سباستین | ۱۴۰۴/۰۲/۲۹ هوالحق خداوند متعال چندین جا در قرآن کریم بندگانش را به سفرکردن توصیه میکند. در مورد سفر و مسافر توصیه هایی میکند و نکاتی بیان میکند. همچنین احادیث فراوانی هم در مورد مسافرت در کتب حدیثی داریم. از بین این احادیث دو حدیثی نبوی که توجهم را بسیار جلب کردند را برایتان می آورم. مرحوم طبرسی صاحب تفسیر مجمعالبیان در کتاب مكارم الأخلاق، صفحهی 240 حدیث زیر را از پيامبراکرم (صلياللهعليهوآله) نقل میکند: سافِرُوا فَإنَّكُم إنْ لَم تَغنَموا مالاً اُفِدتُم عَقلاً سفر كنيد ، كه اگر در سفر مالى به چنگ نياوريد ، عقل [تجربى ]شما فزونى خواهد يافت . همچنین علامه مجلسی در کتاب بحارالأنوار، جلد 76، صفحهی 221 از پيامبراکرم (صلياللهعليهوآله) چنین نقل میکند که:« سافِرُوا تَصِحُّوا ؛ سفر كنيد تا سالم باشيد. » این دو حدیث نبوی به خوبی اهمیت سفر از منظر اسلام را شرح میدهند. سفر کردن یعنی پا گذاشتن در دنیایی جدید، دنیایی با آداب و رسوم جدید، زبانی جدید، نژادی جدید و کلی چیز های جدید دیگر، سفر کردن یعنی نو کردن روح و روان خویشتن. افراد مختلف به بهانههای مختلف سفر میکنند. عده ای برای زیارت، عده ای برای تفریح، عده ای برای دید و بازدید از اقوام، عده ای برای تجارت و إلی آخر. سفر کردن میتواند عنوان های زیادی داشته باشد. از زمان های گذشته سفر کردن بین بنی آدم رواج داشته. انسان های زیادی در این کرهی خاکی تصمیم گرفته اند که مسافرت را تجربه کنند اما عموما فراموش شده اند چون هیچ اثری از مسافرت خود به جا نگذاشته اند. البته منظورم از اثر این نیست که فردا اگر پا گذاشتید به مکانی تاریخی شروع کنید به کند و کاو آن اثر و اسم خودتان را روی آن حک کنید. بعدا هم بگویید:« بماند به یادگاری » نه! منظورم از اثر عمل هایی نیست که مایهی سرافکندگی شوند. معدود افرادی بین این مسافران خوش شانس بودند که خود را جاودانه کردند. از قدیم الایام عدهای بودند که سفرنامه مینوشتند. آن ها وقایع، مشاهدات و تجربیات خودشان از سفر را مکتوب میکردند. نمیدانم نیت هر کدام از انسان هایی که سفرنامه مینوشتند چه بوده! اما آنها خواسته یا ناخواسته محبت بزرگی به همنسلان و نسل های بعد از خودشان کردند پس جا دارد از همهی آنها تشکر کنیم. سفرنامه علاوه بر اینکه مشاهدات مسافر را برای خواننده شرح میدهد. تجربیات مسافر را هم به خواننده منتقل میکند.وقتی سفرنامهای را میخوانیم فیالواقع داریم همراه نویسنده در مکان های مختلف قدم میزنیم. روح ما همراه با نوشته ها حرکت میکند، در زمان سفر میکند، مکان های مختلف را میبیند و شروع میکند به تصویر سازی از مکان ها و فضاهای موجود در سفرنامه. نویسندهی محترم مشاهدات و تجربیاتش را که چه بسا دمار از روزگارش درآمده است تا آنها را کسب، ضبط و مکتوب کند به صورت رایگان در اختیار ما میگذارد. حالا فرض کنید ما میخواهیم یک سفرنامه بخوانیم از کسی که کار و بارش سفرکردن است از قضای روزگار اهل رسانه و اهل قلم هم هست. آقای منصور ضابطیان روزنامهنگار، مجری و نویسندهی خوشقلم کشورمان سفرهایش را در قالب کتاب برایمان به ارمغان آورده اند. یکی از سفرنامه های ایشان که چند ساعت پیش تمام کردم کتاب سباستین، سفرنامه کوبا، بود. قبل از اینکه همراه نویسنده به کشور زیبای کوبا سفر کنم از کوبا فقط دو تصویر در ذهن داشتم؛ فیدل کاسترو و چِه گِوارا، قهرمانان استقلال کوبا، اما بعد از خواندن کتاب سفر به کشور کوبا رفت به لیست آرزو هایم. همیشه فکر میکردم با آمدن تکنولوژی های جدید یا بهتر است بگویم با گیر کردن در عصر مدرنیته دیگر اساس صفا و صمیمیت از جهان انسان ها برچیده شده است. سفرنامههایی که از کشور های مختلف اروپایی میخواندم یا اخباری که از کشور های عربی که شده بودند عروسک خیمه شب بازی و ویترین توسعهی غرب را که میشنیدم باعث شده بودند که هر روز افسرده تر و ناامید تر از قبل به جهان نگاه کنم. همیشه به خودم میگفتم:« سفر به فلان جا که چه؟ گیریم که رفتی و فلان کشور رو هم گشتی خب که چه؟ نه صفایی نه صمیمیتی! سفر به کشور هایی که تو رو نه به دید حبیب خدا که به دید دستگاهی که براشون پول حمل میکنه، چه فایدهای داره آخه؟ » اما این سفرنامه بذر امیدی در دلم کاشت. کوبای ده سال پیش خالی از آرایه ها و پیرایه های دنیای مدرن است. ملتی صمیمی دارد. ملتی که اهل غرغر کردن و مشق های سیاسی حال بهم زن نیستند. آن ها به مسافر احترام میگذارند. بعد از خواندن سباستین خیلی دلم میخواهد که یکبار هم شده قلهی کوبا را در زندگی ام فتحکنم. بین خیابان هایش قدم بزنم. سری به ماشین های کلاسیک و گروه های موسیقی محلیشان بزنم. دلم برای رفتن به کوبا لک میزند. فاضل تقوی| #یادداشت_های_مجنون ۱۴۰۴/۰۲/۲۹ 0 2 فاضل تقوی 1404/2/26 برای دختران این آبادی فریناز ربیعی 5.0 1 🌱 #معرفی_کتاب هوالحق اواسط دیماه سال ۱۳۱۴ شمسی یعنی حدودا نود سال پیش بود که آن حادثه رخ داد. بنای آتشی نهاده شد که تا همین امروز هم دامنگیر زن ایرانی است. نود سال پیش در یک روز سرد زمستانی رضا پهلوی، پادشاه وقت ایران، بنای تحولی را گذاشت که تا همین امروز هم دامنگیر جامعهی زنان ایرانی است. آن تحول دو نگاه عمده به ارمغان آورد. عدهای آن را آتشی دانستند که دامن گیر جامعهیشان شده است، آتشی که گاهی اوقات آرام میشود ولی خاموش نمیشود مثل آتش زیر خاکستر است. گاهی هم شعلههایش زمین و آسمان را فتح میکند. عدهای هم باتمام جانشان سپاسگزار رضاشاه هستند چرا که آن تحول را نه تنها آتشی مضر نمیبینند بلکه برعکس! حتی اگر اسمش را آتش بگذارند آتشی میبینند که بر خرمن تحجر گرایان افتاد و آن ها را به آغوش بهشت مدرنیته انداخت. آن را موهبتی در راستای مدرنیزه شدن ایران و خارج شدن اسم سرزمینشان از جهان سوم میبینند. ۱۷دی ماه ۱۳۱۴ بود که رضا پهلوی تصمیم بر تصویب قانون کشف گرفت. تصمیمی که جامعه را دودسته کرد و این دودستگی صرفا برای زنان جامعه نبود. خانوادهی ایرانی که تا آن روز با دودستگی های دیگری دست و پنجه نرم میکرد حالا به برکت مدرنیزه شدن و حرکت در جهت تجددگرایی به دودستگی جدیدی مبتلا شده بود که سختتر از قبلیها بود. جامعهی زنان ایرانی بعد از قضیهی کشف حجاب کمکم از همدیگر فاصله گرفتند. شاید انسان نود سال پیش هیچ موقع فکرش را نمیکرد که نود سال بعد فرزندان زنانی که به زور چماق هم دست از حجاب خود برنمیداشتند حالا به نقطهای رسیدهاند که به زور چماق هم حجاب را نمیپذیرند. آنان حتی تصور هم نمیکردند جامعهی ایرانی روزی به این نقطه برسد. نقطهای که کلمهی حیا برای عدهای تبدیل به فحش شود. زنان امروزی نگاهی متفاوت و حتی متناقض به حجاب و حیا دارند. این تفاوت بعد از وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ملموستر و محسوستر شد. این تفاوت رفته رفته منجر به یک دوقطبی آشکار در جامعه شد. زن ایرانی بین سنت و مدرنیته گیر کرده بود. صف آرایی ها شروع شده بود. موافقین صف کشیدند. سلاح امربهمعروف و نهیازمنکر را به دست گرفتند. مخالفین هم بیکار ننشستند. آنها هم با تز روشنفکری غربیشان در مقابل باحجاب ها صف آرایی کردند. اوایل صفها برابری میکردند. با این تفاوت که عموم جامعهی زنان ایرانی، همان قشر خاکستری جامعه، طرف جبههی باحجاب ها بودند تا اینکه نظام سرمایهداری باتمام توان تبلیغاتی خود وارد میدان شد. قضیهی پوشش زنان را آنقدر بزرگ کرد و آنقدر بزک کرد که بالاخره به نتیجه رسید. اول چادر را گرفت، بعد روسری ها را کمکم عقب داد بعد لباس ها را تنگ تر کرد و کرد و کرد و کرد تا اینکه آخرین نسل پا به میدان گذاشتهی جامعه زنان دیگر بین خدا و پیامبر بحث نمیکردند بین بیلباسی و بیچادری بحث میکردند. حالا در هر جبهه عدهای برای آرمان خود سینه چاک کردهاند. در حین همین جنگ نابرابر موافقان و مخالفان حجاب قشر خاکستری هم به سمت بیحجاب ها متمایل میشدند. حالا دیگر رفته رفته زنان ایرانی خود را در زمرهی زنان اروپایی تصور میکردند. تبلیغات و شوآف های رسانهای علیه حجاب و پوشش اختیاری و از طرفی ضعف های جمهوری اسلامی ایران که نماد حکومت دینی است باعث شد که رفته رفته عدهای به سمت صف های مخالفین حجاب بروند. این مهاجرت در برخی برهه های زمانی هم به اوج خود رسید مثل سال های ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و بنظرم اوج حرارت آن سال ۱۴۰۱ سر قضیهی مهسا امینی بود. نیمهی دوم سال ۱۴۰۱ بود که جامعهی ما با یک شوک فرهنگی بسیار بزرگ مواجه شد. اعتراضاتی گسترده همراه با آشوب هایی امنیتی، حالا لیدر های مخالفان حجاب با لشکری از جوانان نسل جدید ایرانی که هر از لحاظ توسط نظام سرمایهداری غربی تغذیه میشدند، وارد خیابان ها شده بودند. هنوز هم داغ آن روز ها سرد نشده است. حالا در این بحبوحهی هویتی، زنان موافق حجاب دودستی چادر خود را چسبیدهاند. آنها چادر را نه تنها حجاب که سنگر عفت و حیا میدانند. آنها با اینکه موافق و پشتیبان ایدئولوژیک حکومت هستند اما همه جا زیر ذرهبین و حتی در برخی نهادها به مراتب معذبتر قشر مخالف هستند. خیلی جا ها در مقابل هجمه ها کم میآوردند، خیلی جا ها خسته میشوند اما ایستادهاند، آنها خود را فرزند دلیل و برهان میدانند، چادرشان را یادگار دختر پیامبر میدانند و حالا حجاب برایشان جز لاینفک آرمانهایشان شده است. کتابِ « برای دختران این آبادی؛ دوازده روایت دربارهی حیا و حریم» که توسط نشر مهرستان منتشر شده است. دوازده روایت خواندنی از زنان و دختران ایرانی است که در صف حفظ حیا و حریمشان همواره جنگیدهاند. آنها حیا را سنگری میبینند که جامعهی غرق در بمباران فکری_تبلیغاتی نظام زرسالاران غربی سعی در فتح آن دارند. 3 3 فاضل تقوی 1404/2/24 قصه کربلا: برش هایی از زندگانی امام حسین (ع) از آغاز تا پرواز مهدی قزلی 4.3 19 عالی بود! حتما بخوانید 0 2 فاضل تقوی 1404/2/6 ته خیار (سی داستان) هوشنگ مرادی کرمانی 3.3 22 مگر میشود این مجموعه داستان را نخواند؟ 0 3 فاضل تقوی 1404/2/3 عشق روی پیاده رو: مجموعه داستان کوتاه مصطفی مستور 3.3 17 مجموعه داستان های روان و تکان دهنده ای بود. واقعا چسبید... پیشنهاد میکنم بخوانید. 0 3 فاضل تقوی 1404/1/31 ماضی قریب 4.4 1 ✅ #معرفی_کتاب هوالحق میخواهم سفری کنم به دههی شصت، به هیاهوی خانههای دههی شصتی، شما هم همراه من بیایید تا دست در دست کودکان دههی شصتیِ زنجانی سرکی به خانه ها و خانواده ها بکشیم. برای نسل ما، ما دههی هشتادی ها، همیشه این خبر تلخ، این گزارش بد آشنا بوده:« هعی حاجی!ما دهه شصتی ها نسل سوخته ایم دیگه!» یا «به ما دهه شصتیا همیشه ظلم شده!» و از این قبیل حرف ها که خیلی شنیده ایم. اما حالا میخواهیم سفر کنیم. سفر کنیم به خانههایی که در آن پلو برای خودش حرمتی داشت. مثل الان نبود که هر روز یک وعده پلو بخوریم و آخرش هم سرش فریاد بکشیم و منت بگذاریم. سفر کنیم به خانه هایی که فیلم و کارتون مثل فیروزهی نیشابورِ اصل نایاب و گرانبها بود. البته این سفر برای نسل ما کمی تا حدودی ابری قابل تحمل است. اما برای یک نسل بعد از ما که بهترین امکانات خیلی ساده در اختیارشان قرار دارد بیشتر شبیه کابوس است تا یک سفر رویایی. خلاصه که باید ما هم به سرزمین پدرانمان سفر کنیم. سرزمینی که از آن بوی خانواده های بزرگ و صمیمی را میشود استشمام کرد. بوی جنگی خانمان سوز را هم میشود استشمام کرد. سرزمینی که بوی حسرت سراسرش را گرفته است. حسرتِ «ای کاش هم اون موقع این امکاناتو داشتیم» و حسرتِ « یادش بخیر! چه رفت و آمد هایی چه جمع هایی، چه محبت هایی! کاش برگردیم به همون روزا! » بیایید با هم سفر کنیم. کتاب « ماضی قریب » اثر آقای غلامرضا طریقتی نشر مهرستان یکی از این سفرنامههای روایی جذاب و دل نشین است. سفری آغشته به غم، شادی، درد، فقدان، صمیمیت و در نهایت دوباره غم. پیشنهاد میکنم این سفر رایگان را از دست ندهید. بیایید با هم به دوره ای سفر کنیم که در آن هر محله و روستا یک خانواده بودند. یک خانوادهی واحد که در غم و شادی هم شریک بودند. بیایید برویم به دورانی که بچه هایش با درد بزرگ شدند. بچه هایی با درد های بزرگ و شادی هایی که بیشتر مثل استامینوفن کدئین عمل میکردند. کتاب چاپ و ویراستاری خوبی هم داشت. ادبیاتی روان و دل نشین. امیدوارم روزی فرصت و قسمت بشود تا راجع به مهرستان هم بنویسم. به قول خودشان قبسات سابق... فاضل تقوی | ۱۴۰۴/۰۲/۰۱ 📚 کتاب #ماضی_قریب ✍🏻 اثر #غلامرضا_طریقتی #نشر_مهرستان 0 3 فاضل تقوی 1404/1/31 برگ اضافی: یادداشت هایی از شرق تا غرب منصور ضابطیان 3.9 22 #معرفی_کتاب معجونی رنگارنگ باطعم هایی مختلف و خوشمزه مثل نان ته کباب و گاها تهوع آور مثل پیتزای اختاپوس پیشنهاد میکنم این کتاب جالب و گوی جهان بینانهی آقای ضابطیان را بخوانید. فارغ از ادبیات روان و دلنشینشان با جهانِ یک جهانگرد اهلقلم اهلرسانه هم آشنا میشوید. شاید ما هیچ وقت نتوانیم به سفر هایی که ایشون رفته اند برویم ولی خواندن این کتاب یعنی دست به دست نویسنده رفتن و به تماشای دنیا از شرق تا غرب نشستن. 📚 کتاب #برگ_اضافی ✍🏻اثر #منصور_ضابطیان #نشر_مثلث 0 0 فاضل تقوی 1404/1/26 عبد صالح خدا سیدعلی خامنه ای 4.6 15 عالی بود پیشنهاد میکنم بخوانید 0 1 فاضل تقوی 1404/1/26 ناصر ارمنی: مجموعه داستان رضا امیرخانی 3.4 48 هوالحق مثل همیشه عالی 0 1 فاضل تقوی 1404/1/25 خانه کتاب بازها معصومه امیرزاده 4.4 7 📚 #معرفی_کتاب هوالحق « کودک، کتاب، رشد، تربیت » و از این قبیل مفاهیم همیشه دغدغه مادران و پدران آگاه بوده است. بگذارید اول کار بگویم که منظور و شاقول من در مورد آگاهی، مدرک تحصیلی نیست. چه بسا شخصی مدرک تحصیلی خوبی داشته باشد ولی دارای آگاهی نباشد و چه بسا شخصی مدرک تحصیلی آنچنانی نداشته باشد ولی دارای آگاهی باشد. همهی ما نسبت به آیندهی فرزندانمان حساس هستیم. همه میخواهیم فرزندی مؤدب به آداب داشته باشیم. فرزندی آگاه و خلاصه هر ویژگی خوب در دنیا وجود دارد برای فرزندانمان میخواهیم. بیشتر بار تربیت فرزند بر دوش مادران عزیز ماست. این به این معنا نیست که پدران هیچ نقشی ندارند. نه! از قضا پدران هم نقش خطیری دارند لکن بیشتر بار تربیت و همراهی فرزند در کشور عزیز ما بر دوش ماردان است. کتابِ «خانهی کتاب بازها اثر خانم معصومه امیرزاده» مجموعه تجارب و نظرات علمی روانشناسی در مورد کودک است. همه میدانیم که کودکان بیشترین تاثیر پذیری را دارند و در مهلکهی تاثیر گذاری ما باید خیلی زرنگ و آگاه باشیم که بتوانیم بیشترین تاثیر ممکن را روی فرزند خود بگذاریم. این کتاب کوچک و روان در به دوش کشیدن این رسالت بزرگ به مادران و حتی پدران کمک شایسته ای میکند. قشر هدف و عموم مطالب این کتاب متوجه مادران عزیز است ولی خالی از لطف نیست که پدران هم مختصر وقتی بگذارند و این کتاب را بخوانند. طرح جلد و چاپ و صحافی کتاب واقعا زیبا و دلنشین است. بنظرم استحقاق نمره پنج از پنج را دارد. سبک و سیاق کتاب هم روان و جالب است. نویسنده برای اینکه مطالب کامل و دقیق بیان شود با طرح سوال و پاسخ به سوالات کتاب را جلو برده است. 📚 کتاب #خانه_کتاب_باز_ها ✍🏻 اثر #معصومه_امیرزاده #نشر_مهرستان 0 0 فاضل تقوی 1404/1/19 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 292 به نام خدایی که مرگ و زندگی در دستان اوست. کتاب مرگ ایوان ایلیچ یک مرگ اندیشی به سبک نویسندهی شهیر روسی جناب آقای تولستوی؛ شاید کتاب از جهت سبک و سیاق نویسندگی و معیار های موجود چندان دندانگیر نباشد لکن محتوایی که کتاب به مخاطب خود ارائه میدهد مسئلهای است که هر انسانی فارغ از رنگ و نژاد و زبان با آن درگیر است. مرگ، مسئلهای است که انسان از زمانی که چشم به جهان باز کرده است تا همین الان با آن درگیر است. فلاسفه به گونه ای با آن دست و پنجه نرم میکنند، ادیان به گونهای دیگر ، دانشمندان با سبک و سیاق خود آن را توجیه میکنند و عوام الناس نیز پیرو رهبران خود با آن برخورد میکنند. مرگ مسئلهای است که با گوشت و پوست و خون انسان ممزوج شده است. انسان چند صد سال گذشته تا انسان عصر مدرنیته و تکنولوژی و حتی انسان عصر هوشمصنوعی هم با این مسئله سروکار دارند. عدهای آن را که جز روشنترین مفاهیم زندگانی است را به جهت ترس از آن نفی میکنند. عدهای فیلسوفانه ذرهبینی برمیدارند و میافتند به جان مفهوم مرگ تا آن را برای خود و بشر حل و فصل کنند. عدهای هم عارفانه یا عاشقانه پی آن میافتند تا از آن عبور و به معشوقشان برسند. شاید اگر بخواهیم رویکرد های مختلف نسبت به مرگ را دسته بندی کنیم. دهها رویکرد به دست بیاید. خلاصه کلام اینکه مرگ با آدمیزاد از همان تولد همراه بوده است و این همراهی سبب جذابیت این موضوع میشود. نویسنده کتاب خود را به مرگ گره زده است. این گره زدن سبب جذابیت کتاب برای مخاطب میشود. مرگ ایوان ایلیچ راجع به مرگ اندیشی یک قاضی صحبت میکند. نظرات و احساسات ایوان ایلیچ که شخصیت اصلی داستان است را بیان میکند. تغییر دیدگاه او را مورد بررسی قرار میدهد. شخصیت اصلی هر چقدر به مرگ نزدیک تر میشود نظراتش و دیدگاه هایش تغییر میکنند. او خود نیز میداند رو به موت است اما حس ابدیتطلبی و ترس از تمام شدن او را رها نمیکند و او حاضر است تمام عمر با درد سروکله بزند ولی تن به آسایش مرگ ندهد. مرگ از این جهت که برای ما ناشناخته است و غیرقابل تجربه و زمانی قابل تجربه است که دیگر ما نیستیم، ترسناک است. این کتاب مختصر و مفید راجع به مرگ اندیشی است. به دوستانی که این کتاب را خوانده اند کتاب سهشنبه ها با موری را پیشنهاد میکنم. امتیاز: ۳ از ۵ ۱۴۰۴/۰۱/۱۶ 0 3 فاضل تقوی 1403/12/5 امید و انتظار: حکوکت الهی مهدی (عج) در روی زمین محمدتقی جعفری تبریزی 4.5 1 #معرفی_کتاب هوالحق خداوند متعال در سورهی مبارکهی أَنْبِيَآء در مورد موعود چنین میفرمایند: وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ(١٠٥) بعد از توراتِ موسی، در زبورِ داوود نوشتیم که: «حکومت بر زمین به بندگان شایستهام میرسد!» (١٠٥) کتاب «امید و انتظار» اثر مرحوم علامه جعفری (رضواناللهتعالیعلیه) در راستای آیهی مبارکهی فوقالذکر میباشد. علامه تلاش کرده اند. انتظار را از جهات مختلف مورد بررسی قرار بدهند. طرح جلد و بخصوص نوشتار پشت جلد کم کیفیت بود. خلاقیتی هم در طراحی جلد آن نشده بود. قسمت دیباچهی ناشر طولانی و بیشتر حوصله سربر بود برای مخاطب، ناشر میتوانست در یکی دو صفحه به گوشهای از زحمات مولف و ارزش محتوای کتاب اشاره و بسنده کند. پاورقی های توضیحی برای مخاطب عام عوض اینکه راهگشا باشند گیج کننده بودند. یکی از کار های مثبت موسسهنشرآثارعلامهجعفری این بود که در آغاز کتاب برای اقشار مختلف و در سطوح مختلف سیر مطالعاتی آثار علامه جعفری را ارائه داده بودند. علامه در مقدمه سیر کلیاتی از کتاب برای مخاطب میدهند. بعد شروع به تبیین و نقد وضعیت و ایسم های مختلف قبل از ظهور میکنند. سپس علت نیاز به مسئلهی ظهور و انگیزهی آن را شرح میدهند. علامه به خوبی مرز باریک بین خیال و امید را مشخص میکنند و نقش امید را برای انسان منتظر تبیین میکنند. کتاب حاضر از لحاظ عقلی و نقلی به مسائل پیرامون ظهور نگاه میکند و این نکته می تواند از نکات مثبت کتاب باشد. همچنین بخاطر وجود برخی مطالب فلسفی ممکن است کتاب کمی برای مخاطب ثقیل باشد که با دقت نظر خواننده قابل حل است. علامه دوران پساظهور و نوع و مدت حکومت مهدی موعود را نیز با دلایل عقلی و نقلی شرح و تبیین میکنند. توصیه میکنم کتاب برا بخوانید و در نظر داشته باشید این کتاب را باید خواند و با صرف تورق نمیتوان جان کلام علامه را به جان خرید. فاضل تقوی | یادداشت های مجنون #امید_و_انتظار #علامه_جعفری #نشر_ارمغان_طوبی 0 3 فاضل تقوی 1403/12/5 برسد به دست امام: نامه جوانان و نوجوانان به امام خمینی (ره) محسن دریالعل 4.0 1 هوالحق کتاب جالبی بود؛ از این جهت که ما تاریخ شفاهی محسوب میشود و ما را میبرد به سال های جنگ و حال و هوای کودکان آن دوره. خلاصه این کودکان این حال و هوا را از خانواده دریافت کرده بودند. در کل جالب بود. میارزد که تورقی بکنید. 0 3 فاضل تقوی 1403/12/3 در سرزمین مردمان نجیب: یادداشت های روزانه موتورسواری کوهنورد از سفر به ایران هروویه روپچیچ 3.7 12 به نام خدا خداوند متعال در سورهی مبارکهی غَافِر چنین میفرمایند: أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ(٨٢) مگر به گوشهوکنار دنیا سفر نکردهاند تا ببینند آخرعاقبتِ کسانی که قبل از آنها زندگی میکردهاند، چه شد؟! روی زمین، آنها خیلی قویتر و پیشرفتهتر از اینها بودند. ولی دستآوردهای مادیشان دردی از آنها دوا نکرد!(٨٢) و همچنین تا آنجایی که بنده دیدیم خداوند در چهارده آیه از قرآن کریم ، انسان را به سیر و سفر و مسافرت امر میکند. زمانی که انسان با چنین سفرنامه هایی روبرو میشود تازه به فهوای امر الهی پی میبرد. همچنین خوانش این دست سفرنامه ها حداقل از این باب که :« آب دریا را اگر نتوان کشید/هم به قدر تشنگی باید چشید » ارزشمند محسوب میشوند. بخصوص برای اشخاصی که زمان یا توان مسافرت را ندارند. حسن دیگر خوانش کتاب در سرزمین مردمان نجیب این است که میتوان زیستهی نویسنده را زیست؛ یعنی مفت و مجانی میتوان یک زندگی را چشید و آن را در زمانی کوتاه زندگی کرد. در خلل خوانش این کتاب میتوان با اندیشه و زاویهی دید شخص نویسنده نیز آشنا شد. البته باید در در نظر گرفت که این زیسته نه یک زیست معمولی که زیست شخصی است که دائما در سفر بوده است. این دائمالسفر بودن سبب فراهم آمدن تجربیات فراوانی برای شخص میشود که در این کتاب میشود آن را لمس کرد. علاوه بر این موارد در این کتاب ما با چند مورد مختلف روبرو میشویم که حداقل و در مرتبهی اول برای من که بسیار جالب و خواندنی بود. از جملهی این موارد میشود به دیدگاه روپچیچ در جایگاه انسان غربی نسبت به انسان شرقی اشاره کرد. همچنین به تبلیغاتی که در غرب علیه شرق بخصوص شرق فرهنگی میشود پی برد. چون روپچیچ از کرواسی سفر خود را آغاز کرده و از ترکیه نیز گذشته است. می توان با فضای شهر های ترکیه هم آشنا شد. نقطهی درخشان کتاب که نویسنده تاکید فراوانی روی آن داشته مسئلهی خونگرمی و مهماننوازی ما ایرانیان بوده است. این مسئله را آنقدر مهم دانسته که شاید در هر فصل کتاب بتوان گوشه ای از آن را دید و حس کرد. حتی در جایی از کتاب نویسنده در اوج شریان احساسات خود نسبت به این خصیصه ایرانیان میگوید:« اگر قرار باشد قومی را به صورت جمعی به بهشت ببرند، آن قوم حتما ایرانی هایند. » در کل کتاب جالب و دل نشینی بود. توصیه میکنم بخوانید. 0 0 فاضل تقوی 1403/11/29 تفکر راضیه حقیقت 4.6 23 هوالعالم این کتاب علیالظاهر مجموعه سخنرانی های مرحوماستاد حائریشیرازی ذیل موضوع تفکر است . فضای سلیس و دلنشین کتاب هم حاکی از مهارت فوقالعاده سخنرانی استاد است. صحافی و ویراستاری کتاب از استاندارد های لازم و قابل قبول برخوردار بود. ولیکن بنظرم طرح جلد کتاب به مراتب می توانست بهتر باشد. ولی محتوای کتاب به قدری دلنشین بود که میشود از این نقیصه چشمپوشی کرد. کتاب در عین حال که حجم کمی داشت ولی محتوای ارزشمند و پُری داشت. اگر عمق محتوا را با وزن اندازهگیری کنیم. این کتاب مانند جسم ثقیلی بود که در عین کوچکی، وزین بود. درحالی که بسیاری از کتاب ها حتی در این موضوع یعنی تفکر ، پرحجم هستند ولی متأسفانه توخالی و بیشتر سبب گمراهی مخاطب و اتلاف وقت او میشوند. از دیگر محاسنات کتاب میشود به همین لحن صمیمی و به دور از تکلف آن اشاره کرد. بنظرم این نقطهی درخشان و حتی درخشان ترین نکتهی کتاب بود که یک سری مطالب عالی فلسفی استدلالی توأمان با مطالب نقلی روایی را در این سطح از لطافت و ظرافت بیان کرده است. ما امثال این مطالب را میتوانیم در کتب مختلف هم مشاهده کنیم اما بیان زیبای استاد این کتاب را متمایز از باقی کتب میکند. تماثیل مختلف کتاب هم از نکات مثبت کتاب محسوب میشوند. وجود تماثیل خود یک نکتهی مثبت است ولی ویژگی های تماثیل به کاربرده شده در این کتاب به آن ارج و قرب ویژهای میدهد. تماثیل به کار برده شده چند ویژگی داشتند؛ کاربردی بودند ، بجا استفاده شده بودند، بروز و ملموس بودند برای نسل جوان و همچنین دارای جنبهی علمی نیز بودند که همهی اینها نشان از سطح علمی و عمق علمی است. این کتاب با اینکه بیشتر استوار به استدلال بود اما خود را مستغنی از آیات و روایات نیز ندانسته و از آیات و روایات مختلف و مرتبط به بحوث هم در کتاب استفاده شده بود. کتاب تفکر یک جلسه اخلاق متمایز و برجسته هم به محسوب میشود. استاد فلسفه و اخلاق را در سخنرانی هایشان پیوند زده بودند. پرسش و پاسخ های انتهای هر فصل هم ابتکار عمل خوبی بودند و جذابیت کتاب را دو چندان کرده بودند. همچنین محتملا پاسخ یک سری از سوالاتی که برای مخاطب پیش آمده است را هم داده اند. آخرین ویژگی این کتاب هم بنظرم واداشتن مخاطب به تفکر فعال است. مخاطب در خلل مطالعهی این کتاب به فکر میافتد. این خود نکتهی ارزشمندی به شمار میرود. اگر بخواهیم به چند عنوان از مطالب کتاب اشاره کنیم میتوانیم به موضوعاتی همچون بیان ارزش تفکر ، مبانی تفکر و اندیشیدن ، نتیجهی جدایی تفکر از خدا و مسئلهی استعمار نو و تعطیلی تفکر و اندیشیدن که در کتاب به آنها پرداخته شده اشاره کنیم. فاضل تقوی | یادداشت های مجنون 0 2 فاضل تقوی 1403/11/25 خارج از پروتکل ساجده ابراهیمی 3.6 6 هوالحق سفرنامهای کوتاه و مختصری بود. با تمام عیب و نقص هایش میشود گفت که مفید بود. چرا؟! چون ما به وسیلهی نویسنده و نوشتهاش سیری در اوضاع لبنان میکنیم. نویسنده با یک پیش زمینه وارد لبنان شده بود و این باعث میشود در کتاب جسته گریخته گریزی بزند به عقایدش و تصوراتش از لبنان، از چمران و امام موسی صدر تا متوسلیان. و این گریز گاها خیلی طولانی میشد. و اصلا مسیر سفرنامه را کج میکرد. شاید اگر یکی از پزشکان حاضر در سفر سفرنامه مینوشت و همراه این کتاب چاپ میشد ما با دو دیدگاه روبرو میشدیم و بیشتر به لبنان سر میزدیم. در کل بد نبود. میارزد که وقت بگذارید و بخوانید. 0 2 فاضل تقوی 1403/11/16 گچ پژ محسن رضوانی 3.9 29 هوالحق « گچپژ » تیتر طنازی هاییست از کاتبالدولة جناب آقای محسن رضوانی ، خداوند عمرشان را طویل و غمشان را قلیل بدارد که با نبشتهیشان دل رعیت را شاد کردند و لبخندی بر لبان پرغصهی رعیت گذاردند. الحمدلله والمنة قلم کاتب سریع و تیز و بز بود. ماشاءالله موضوعی هم نبود که کاتب مته به خشخاشش نگذاشته باشد. طنازی هایی تلخ تر از تریاک و شیرین تر از شیرهی انگور نبشته بودند. من حیث المجموع هم از دالان های قجری و پهلوی شروع کرده بودند و به سیاست مدن و تدبیر منزل ختم کرده بودند. گویششان گویش « تخم جن » بود ولیکن از عهد « بیش فعال » سخن بر زبان میراندند. أحدی هم نبود بگوید کاتب حسابی روضه هایت بوی پیتزای قرطی ها و باقالیپلوی ننجون ها را میداد. آخرش هم نفهمیدیم مست کدام یک شویم. آخرالکلام و مَخلَص کلام هم باید خدمت اعزه عرض بدارم که آغاز و پایان کلام کاتب ما را در مدینةالنبی گرداند و بازگرداند. زیاده عرضی نیست شازدگان دربار الهی. تصدقتان گردم. بوسه به پیوست. یاحق فاضل تقوی | #یادداشت_های_مجنون ۱۴۰۳/۱۱/۱۶ 0 2 فاضل تقوی 1403/11/15 کفش های شیطان را نپوش احمد غلامی 2.8 2 هوالحق « کفش های شیطان را نپوش » سومین کتابی بود که از آقای #احمد_غلامی خواندم. قدرت قلم بخصوص استفاده از روش غافلگیری نویسنده در این کتاب به خوبی دیده می شود. کتاب کفش های شیطان را نپوش متشکل از سه داستان زیبا بود که می شود گفت دو داستان بلند و یک داستان کوتاه را شامل میشود. بنظرم نخ تسبیح این سه داستان ترس بود. ترس از فقدان؛ این ترس از فقدان در هر سه داستان نمایان بود . از ترس از فقدان درون آذر شروع میشدو از ترس فقدان استاد در جبهه عبور می کرد و به ترس از فقدان مهندس در روستا ختم شد. انگار نویسنده می خواست این ترس را در موقعیت های مختلف ، سال های مختلف و عناوین مختلف به مخاطب نشان دهد. شروع و پایان داستان ها جالب بود. نویسنده در پایان هر سه داستان روزنهای برای ادامهی داستان گذاشته بود. اصل داستان ها و غافلگیری که نویسنده از آن بجا استفاده کرده بود. باعث میشد تا خواننده نسبت به ادامه داستان رغبت پیدا کند و در میانهی راه خسته نشود. نویسنده داستان هایش را به عناصری مثل ترس ، مرگ ، فقدان ، عشق ، آرزو ، فراق و کمی مسائل اروتیک گره زده بود. در کل کتاب جالبی بود. اگر واقعا پای کارش بنشینید نهایتا دو سه ساعته کتاب را تمام میکنید. فاضل تقوی | ۱۴۰۳/۱۱/۱۵ 0 4 فاضل تقوی 1403/11/6 از کرونا و دیگر شیاطین محمدعلی ابطحی 0.5 1 کتاب نبود. نق نق های توییتری بود. با خواندنش وقتتان را تلف میکنید. 0 2