یادداشت فاضل تقوی
1404/2/29
کتاب سباستین | ۱۴۰۴/۰۲/۲۹ هوالحق خداوند متعال چندین جا در قرآن کریم بندگانش را به سفرکردن توصیه میکند. در مورد سفر و مسافر توصیه هایی میکند و نکاتی بیان میکند. همچنین احادیث فراوانی هم در مورد مسافرت در کتب حدیثی داریم. از بین این احادیث دو حدیثی نبوی که توجهم را بسیار جلب کردند را برایتان می آورم. مرحوم طبرسی صاحب تفسیر مجمعالبیان در کتاب مكارم الأخلاق، صفحهی 240 حدیث زیر را از پيامبراکرم (صلياللهعليهوآله) نقل میکند: سافِرُوا فَإنَّكُم إنْ لَم تَغنَموا مالاً اُفِدتُم عَقلاً سفر كنيد ، كه اگر در سفر مالى به چنگ نياوريد ، عقل [تجربى ]شما فزونى خواهد يافت . همچنین علامه مجلسی در کتاب بحارالأنوار، جلد 76، صفحهی 221 از پيامبراکرم (صلياللهعليهوآله) چنین نقل میکند که:« سافِرُوا تَصِحُّوا ؛ سفر كنيد تا سالم باشيد. » این دو حدیث نبوی به خوبی اهمیت سفر از منظر اسلام را شرح میدهند. سفر کردن یعنی پا گذاشتن در دنیایی جدید، دنیایی با آداب و رسوم جدید، زبانی جدید، نژادی جدید و کلی چیز های جدید دیگر، سفر کردن یعنی نو کردن روح و روان خویشتن. افراد مختلف به بهانههای مختلف سفر میکنند. عده ای برای زیارت، عده ای برای تفریح، عده ای برای دید و بازدید از اقوام، عده ای برای تجارت و إلی آخر. سفر کردن میتواند عنوان های زیادی داشته باشد. از زمان های گذشته سفر کردن بین بنی آدم رواج داشته. انسان های زیادی در این کرهی خاکی تصمیم گرفته اند که مسافرت را تجربه کنند اما عموما فراموش شده اند چون هیچ اثری از مسافرت خود به جا نگذاشته اند. البته منظورم از اثر این نیست که فردا اگر پا گذاشتید به مکانی تاریخی شروع کنید به کند و کاو آن اثر و اسم خودتان را روی آن حک کنید. بعدا هم بگویید:« بماند به یادگاری » نه! منظورم از اثر عمل هایی نیست که مایهی سرافکندگی شوند. معدود افرادی بین این مسافران خوش شانس بودند که خود را جاودانه کردند. از قدیم الایام عدهای بودند که سفرنامه مینوشتند. آن ها وقایع، مشاهدات و تجربیات خودشان از سفر را مکتوب میکردند. نمیدانم نیت هر کدام از انسان هایی که سفرنامه مینوشتند چه بوده! اما آنها خواسته یا ناخواسته محبت بزرگی به همنسلان و نسل های بعد از خودشان کردند پس جا دارد از همهی آنها تشکر کنیم. سفرنامه علاوه بر اینکه مشاهدات مسافر را برای خواننده شرح میدهد. تجربیات مسافر را هم به خواننده منتقل میکند.وقتی سفرنامهای را میخوانیم فیالواقع داریم همراه نویسنده در مکان های مختلف قدم میزنیم. روح ما همراه با نوشته ها حرکت میکند، در زمان سفر میکند، مکان های مختلف را میبیند و شروع میکند به تصویر سازی از مکان ها و فضاهای موجود در سفرنامه. نویسندهی محترم مشاهدات و تجربیاتش را که چه بسا دمار از روزگارش درآمده است تا آنها را کسب، ضبط و مکتوب کند به صورت رایگان در اختیار ما میگذارد. حالا فرض کنید ما میخواهیم یک سفرنامه بخوانیم از کسی که کار و بارش سفرکردن است از قضای روزگار اهل رسانه و اهل قلم هم هست. آقای منصور ضابطیان روزنامهنگار، مجری و نویسندهی خوشقلم کشورمان سفرهایش را در قالب کتاب برایمان به ارمغان آورده اند. یکی از سفرنامه های ایشان که چند ساعت پیش تمام کردم کتاب سباستین، سفرنامه کوبا، بود. قبل از اینکه همراه نویسنده به کشور زیبای کوبا سفر کنم از کوبا فقط دو تصویر در ذهن داشتم؛ فیدل کاسترو و چِه گِوارا، قهرمانان استقلال کوبا، اما بعد از خواندن کتاب سفر به کشور کوبا رفت به لیست آرزو هایم. همیشه فکر میکردم با آمدن تکنولوژی های جدید یا بهتر است بگویم با گیر کردن در عصر مدرنیته دیگر اساس صفا و صمیمیت از جهان انسان ها برچیده شده است. سفرنامههایی که از کشور های مختلف اروپایی میخواندم یا اخباری که از کشور های عربی که شده بودند عروسک خیمه شب بازی و ویترین توسعهی غرب را که میشنیدم باعث شده بودند که هر روز افسرده تر و ناامید تر از قبل به جهان نگاه کنم. همیشه به خودم میگفتم:« سفر به فلان جا که چه؟ گیریم که رفتی و فلان کشور رو هم گشتی خب که چه؟ نه صفایی نه صمیمیتی! سفر به کشور هایی که تو رو نه به دید حبیب خدا که به دید دستگاهی که براشون پول حمل میکنه، چه فایدهای داره آخه؟ » اما این سفرنامه بذر امیدی در دلم کاشت. کوبای ده سال پیش خالی از آرایه ها و پیرایه های دنیای مدرن است. ملتی صمیمی دارد. ملتی که اهل غرغر کردن و مشق های سیاسی حال بهم زن نیستند. آن ها به مسافر احترام میگذارند. بعد از خواندن سباستین خیلی دلم میخواهد که یکبار هم شده قلهی کوبا را در زندگی ام فتحکنم. بین خیابان هایش قدم بزنم. سری به ماشین های کلاسیک و گروه های موسیقی محلیشان بزنم. دلم برای رفتن به کوبا لک میزند. فاضل تقوی| #یادداشت_های_مجنون ۱۴۰۴/۰۲/۲۹
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.