یکی از دانشوران مورد وثوق، پس از مطالعه‌ای نسبتا طولانی و عمیق در جوامع صنعتی امروزی که جوامع متمدن نامیده می‌شوند! به این نتیجه رسیده که اگر همه‌ی جوامع دنیا در جنگ و کشتار و ویرانی‌ها فرو روند، مردمِ مغز شستشو شده‌ی آن جوامع، تنها عکس‌العملی که در برابر خون میلیارد ها انسان که روی زمین ریخته و میلیون ها مناطق سکونی که به ویرانه مبدل شده است، از خود نشان خواهند داد، این است که از خود سوال خواهند کرد: آیا قطره هایی از آن خون‌ها، لباس شسته شده و اطو کشیده‌ی آنان را کثیف نخواهد کرد؟ آیا از آن ویرانه ها، گردی روی ماشینِ سواریِ آن‌ها نخواهد نشست؟ اگر در پاسخ آن متمدن!! بگویید: نه متمدن عزیز!! هیچ نترسی؛ از میلیارد ها لیتر خونی که بر روی زمین ریخته می‌شود،حتی یک قطره هم به لباس شما ترشح نخواهد کرد و هیچ گردی از ویرانه‌های مناطق مسکونی بر روی ماشین شما نخواهد نشست، در این هنگام می‌دانید پاسخ حضرت آقای متمدن به شما چه خواهد بود؟ پاسخ او این خواهد بود: هیچ اشکالی ندارد، به من چه! ارتباطی به من ندارد!

مهم‌ترین تفاوتی که میان خیالات و امید وجود دارد، این است که خیالات عبارت است از: جریان شکل های مخلوط شده از واقع و ساختگی در صفحه‌ی ذهن انسانی، بدون اینکه توانایی تحریک داشته باشد. در صورتی که امید، بخاطر تعلق به واقعیات و خواستن آن‌ها، همواره جنبه‌ی تحریک به سوی موضوعاتی را دارد که امید انسان به آن‌ها تعلق گرفته است. ما باید در زندگی خودمان بکوشیم خیالات سست و بی‌پایه را با امید اشتباه نکنیم و هر چه را که در ذهن ما خوب و مورد تمایل جلوه می‌کند، به عنوان موتور محرک زندگی تلقی نکنیم.

نگون‌بختی که نام هوس‌رانی را «آزادی» می‌گذارد، شطرنج‌بازی‌های مغزیِ آلوده با تخیلات و بازیگری‌های ذهنی را اندیشه و تعقل می‌نامد! بازی با الفاظ را نبوغ فکری می‌پندارد! نیرنگ‌بازی های ضدواقع و مخالف حق را فهم و شعور و سیاست می‌داند! هر وسیله‌ای را قربانیِ هر هدفی می‌نماید! خود را با هر وضعی که پیش می‌آید، تطبیق می‌دهد و در برابر هیچ اصل و قانونی دست خود را بسته نمی‌بیند! همواره خود را «هدف» و دیگران را «وسیله» تلقی می‌کند! همه‌ی هستی و عظمت و اصول و امتیازات را در «خود طبیعی » پست و مست خود می‌نگرد! این است مختصات کسی که هدایت را مغلوب هویٰ و هوس خود می‌نماید. این است صفات آن پست‌تر از حیوانی که حاضر است برای چند لحظه لذت و مستی خود، میلیون ها انسان را به خاک و خون بکشد.