معرفی کتاب ته خیار (سی داستان) اثر هوشنگ مرادی کرمانی

ته خیار (سی داستان)

ته خیار (سی داستان)

3.3
59 نفر |
19 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

143

خواهم خواند

45

ناشر
معین
شابک
9789641651109
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1399/7/7

توضیحات

        
این داستان ها شامل نگاهی طنز گونه به موضوعات تلخی چون مرگ،  پیری،  سختی های زندگی،  بی پولی و ... است.
پیرزن بلند و لاغر پایش را به زمین می کشید و می رفت. به «مستراح عمومی» اشاره می کرد و می گفت: بفرمایید، دهانتان را شیرین کنید. زنی که دست دختر بچه ای را می کشید. رسید به پیرزن لاغر. پیرزن گفت: بفرمایید دهانتان را شیرین کنید. منزل خودتان است.
 درباره این کتاب بیشتر بخوانید
      

لیست‌های مرتبط به ته خیار (سی داستان)

نمایش همه

یادداشت‌ها

Hani

Hani

1404/1/7

          ۳۰ داستان کوتاه که در حال و هوای دهه ۸۰ روایت می‌شوند. اولین بار کتاب در سال ۱۳۹۲ منتشر شد. در داستان‌ها نگاهی طنز به یک موقعیت اجتماعی هسته اصلی رو شکل میده. ایده داستان‌ها متفاوت بعضی‌ها ساده و پیش‌پاافتاده و بعضی‌ها ایده قوی در حدی که میتونن به رمان تبدیل بشن. داستان‌ها کوتاه و خیلی کوتاه هستن اما در برخی پرداخت ضعیفی اتفاق افتاده. پایان خیلی از داستان‌ها بازه و میتونه ادامه‌دار باشه.

من قبلا کتاب "قاشق چای‌خوری" رو خونده بودم و داستان‌هاش رو بیشتر از این کتاب دوست داشتم.

اگر به داستان‌های کوتاه طنز و موقعیت‌های اجتماعی علاقه‌ دارید به شما پیشنهاد میکنم.

بعضی داستان‌ها بین مرز واقعیت و تخیل جابه‌جا میشن که بسیار جذابن.
داستان مورد‌علاقه من: ته‌خیار 

امتیاز من: ⭐️⭐️⭐️

"+ زندگی به خیار می‌ماند، ته‌اش تلخ است.

- از قضا سرش تلخ است. مردم اشتباه می‌کنند. سروته خیار را اشتباه می‌گیرند. سر خیار آن جایی است که زندگیِ خیار آغاز می‌شود. یعنی از میان گُلی که به ساقه و شاخه چسبیده به دنیا می‌آید و لبخند نمی‌زند. رشد می‌کند پیش می‌رود تا جایی که دیگر قدرت قد کشیدن ندارد. می‌ایستد و دیگر هیچ، یعنی تمام‌. پایانِ زندگی خیار."
        

2

Vanda ; ☆

Vanda ; ☆

1403/7/25

          این هم بالاخره تمام شد؛ یک ماه و سیزده روز صرفِ این کتاب شد ‌. قبل از اینکه بگم خوشم اومد یا بگم بدم اومد شاید بهتر باشه یک نکته‌ای درباره‌ی‌ این جور مجموعه داستان ها بگم که خودم تازه یاد گرفتم .
در مجموعه داستان ها ، یک سری داستان ها هستن که شیفته‌شون میشیم و با خودمون میگیم چطور یه داستان میتونه انقدر قشنگ باشه ؟ یک سری داستان ها هم دقیقاً برعکس . بعضی از داستان ها رو هم که حتی یادمون نمیمونه . اگر بخوام داستانِ موردعلاقه‌م از این سی داستان رو بگم ، قطعاً داستانِ "بچه خوابیده" هستش . نه که داستان های دیگه خوب نبوده باشن ، اما این داستان خیلی برام قابلِ درک بود و اکثرِ بریده هایی که قراره از این کتاب بذارم ، از این داستان خواهند بود . این وسط یه مشکلی هم داشتم . اون هم پایانِ اکثرِ داستان های کتاب بود . نمیتونستم تشخیص بدم پایانِ داستان باز بوده يا اينکه آقای مرادی کرمانی از ادامه دادنِ داستان می‌ترسیده یا حوصله‌ نداشته . خیلی از داستان ها یه جورایی شبیهِ تمرینِ روزانه‌ی نویسندگی بودن که کنارِ هم جمع شدن و چاپ شدن و شدن مجموعه‌ داستان . البته این خودش میتونه یه چیزِ جالب باشه . اما اگر بخوام با در نظر گرفتنِ همه‌ی این ها نظرم رو بگم ، میتونم بگم خوندنِ این کتاب تجربه‌ی خیلی خوبی بود و من از این کتاب خوشم اومد . یعنی حداقل از اکثرِ داستان هاش . کمکم کرد با قالبِ داستانِ کوتاه و داستانِ نیمه‌بلند بیشتر آشنا بشم . امتیاز : ۴ ستاره . ⭐️ 
        

5