یادداشت
1403/7/25
این هم بالاخره تمام شد؛ یک ماه و سیزده روز صرفِ این کتاب شد . قبل از اینکه بگم خوشم اومد یا بگم بدم اومد شاید بهتر باشه یک نکتهای دربارهی این جور مجموعه داستان ها بگم که خودم تازه یاد گرفتم . در مجموعه داستان ها ، یک سری داستان ها هستن که شیفتهشون میشیم و با خودمون میگیم چطور یه داستان میتونه انقدر قشنگ باشه ؟ یک سری داستان ها هم دقیقاً برعکس . بعضی از داستان ها رو هم که حتی یادمون نمیمونه . اگر بخوام داستانِ موردعلاقهم از این سی داستان رو بگم ، قطعاً داستانِ "بچه خوابیده" هستش . نه که داستان های دیگه خوب نبوده باشن ، اما این داستان خیلی برام قابلِ درک بود و اکثرِ بریده هایی که قراره از این کتاب بذارم ، از این داستان خواهند بود . این وسط یه مشکلی هم داشتم . اون هم پایانِ اکثرِ داستان های کتاب بود . نمیتونستم تشخیص بدم پایانِ داستان باز بوده يا اينکه آقای مرادی کرمانی از ادامه دادنِ داستان میترسیده یا حوصله نداشته . خیلی از داستان ها یه جورایی شبیهِ تمرینِ روزانهی نویسندگی بودن که کنارِ هم جمع شدن و چاپ شدن و شدن مجموعه داستان . البته این خودش میتونه یه چیزِ جالب باشه . اما اگر بخوام با در نظر گرفتنِ همهی این ها نظرم رو بگم ، میتونم بگم خوندنِ این کتاب تجربهی خیلی خوبی بود و من از این کتاب خوشم اومد . یعنی حداقل از اکثرِ داستان هاش . کمکم کرد با قالبِ داستانِ کوتاه و داستانِ نیمهبلند بیشتر آشنا بشم . امتیاز : ۴ ستاره . ⭐️
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.