یادداشت هادی داودآبادی فراهانی

                کتاب، ۳۰ داستانِ کوتاهِ شاید تلخی‌ست سروسامان یافته از گسترش یک موقعیت دم دستی مانندِ«دختر بچه‌ای که کناردست پدرِ راننده‌ی اتوبوسِ شرکت واحدش نشسته است» یا پرداختن داستان از جمله‌ها و عبارات ساده‌ای شبیه «ما شام نمی‌خوریم» یا از ایده‌های جالب و جذابی مثل این که «اگر زن و شوهری بودند وبچه‌های جهنده‌وپرنده  به دنیا می‌آوردند چه می‌شد؟».
درعین صمیمی و واقعی بودن پراست ازفضاهای تخیلی
 کتاب اول‌بار در سال ۹۲چاپ شده و بیشتر هم در حال و هوای دهه هشتاد است و خیلی  آن طعم شیرین و نوستالژیک«قصه‌های مجید و شماکه غریبه نستید»را ندارد 
ته خیار تلخ است خودش بی‌مزه ولی باب میل است.
پینوشت۱:برداشته‌اند خیارها را اصلاح نژاد کرده‌اند،تهشان تلخ نیست دیگر،باید حسرت کش ته تلخ خیارهم باشیم.
پینوشت۲:بوی خیار اما چیز دیگریست.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.