یادداشت‌های فریده چناری (43)

          تا تمام نشد زمین نگذاشتمش!
قطار که حرکت کردصفحه‌ی اولش را باز کردم:
"چه روز بدی بود!"
دوازده ساعت مسیر در پیش داشتم و یک کتاب دویست و هشت صفحه‌ای در دست، اما هنوز هم نمی‌دانم چطور به مقصد رسیدم و چطور به صفحه‌ی آخر کتاب.
من شاید مثل "عاطفه‌"ی داستان خیلی اطلاعاتی در مورد فلسطین نداشتم اما در حس مشترک دور بودن از وطن با "طوبی" و خانواده‌اش قرابت زیادی پیدا کردم. منی که بیشتر عمر بیست و چند ساله‌ام را به اجبار دور از وطن بودم و سعی در حفظ سنت‌ها و فرهنگ‌هایم داشتم درک می‌کردم که معنای جمله‌ی "او این هنر را دارد که فلسطین را کوچک کند و مثل یک گردنبد، همه‌جا با خودش ببرد." یعنی چه!
اما من اجازه‌ی برگشت را داشتم، هنوز در کشوری بودم که به زبان خودم صحبت می‌کردند. وطن من شهری بود که از آن دور شده بودم نه کشوری که به زور از من گرفته باشندش. شهری که هر بار اراده می‌کردم سوار قطار می‌شدم و در کمتر از نصف روز در هوای وطنم نفس می‌کشیدم. اما تصور اینکه برای هر بار بازگشت لازم باشد به هزار نفر جواب پس بدم و آخرش هم اجازه ندهند در مخیله‌ام نمی‌گنجد.
در مسیر انگار "طوبی" و "ریحان" همسفرم بودند، انگار روبه‌رویم نشسته بودند و طوبی از خاطرات و فرهنگ مردم فلسطین می‌گفت و ریحان با سرعت ترجمه می‌کرد و من در انتهای سفر دو دوست فلسطینی داشتم که با من از قطار پیاده شدند اما گمشان کردم. خدا خدا می‌کردم حالا که اثری ازشان نیست حداقل آن‌ها هم مثل من به وطن‌شان رسیده باشند، به دریای خودشان برگشته باشند، چون "طوبی می‌گوید دعا کردن اثر دارد".
        

4

          - چرا این کتاب را مطالعه کردم؟
+ می‌خواستم با سبک ادبیات اگزیستانسیالیسم آشنا شوم، این کتاب به من پیشنهاد شد.

- موضوع کتاب؟
+ داستان با مرگ مادر مورسو، شخصیت اصلی، آغاز می‌شود و این مرگ چنان به دست و پای مورسو می‌پیچد که حتی دلیلی برای صادر شدن حکم دادگاه بر علیه‌اش در قتل دیگری ایجاد می‌کند.

- خواندنش را به چه افرادی توصیه می‌کنم؟
+ افرادی که خیلی به دنبال پایان‌های خوب نیستند و خیلی تعلقاتی به دنیا و ما فیها ندارند.

- خواندنش را به چه افرادی توصیه نمی‌کنم؟
+ آن‌هایی که مدام در داستان‌ها به دنبال یافتن درس‌ها و نتایج اخلاقی و کاربردی هستند.

- تعداد صفحات؟
+ ۱۴۴ صفحه.

- شروع و اتمام مطالعه چقدر طول کشید؟
+ حدود ۳ روز.

- انگیزه‌ای که باعث شد این کتاب را مطالعه کنم؟
+ این جمله از آلبر کامو که می‌گوید :" در جامعه‌ی ما هر آدمی که در سرِ خاکسپاریِ مادرش نگرید، خودش را در معرض این خطر می‌آورد که محکوم به مرگ شود."

- هزینه‌ی کتاب چه اندازه‌ است؟
+ چاپ چهاردهم، ۲۸۰۰۰ تومان.

- بخوانیم یا نخوانیم؟
+ خواندن یا نخواندش برای کسی که مطالعه را صرفا تفریح می‌داند فرقی نمی‌کند.

#بخوان
        

7

21

          - چرا این کتاب را مطالعه کردم؟
+ جذابیتِ عنوانی دارد، تقریبا انتهای داستان را لو می‌دهد و می‌دانیم قطعا قرار است با مرگ مواجه شویم. می‌خواستم روند و فرایند این مواجه شدن را بدانم.

- موضوع کتاب؟
+ ایوان ایلیچ یک شخصیت قضایی‌ست که داستان با مرگ او آغاز می‌شود اما انگار این مرگ شروع توجه خیلی از اطرافیانش به اوست.

- خواندنش را به چه افرادی توصیه می‌کنم؟
+ افرادی که همچون دوستان و همکاران ایوان ایلیچ مرگ را برای همسایه می‌دانند، علاقه‌مندان به ادبیات روسیه و آن‌هایی که به دنبال معنای رنج می‌گردند.

- خواندنش را به چه افرادی توصیه نمی‌کنم؟
+ علاقه‌مندان به داستان‌های بلند و با طول و تفصیل زیاد، آن‌هایی که بیشتر به دنبال معنای زندگی در حیات هستند تا مرگ.

- تعداد صفحات؟
+ ۱۵۲ صفحه.

- شروع و اتمام مطالعه‌اش چه مدت زمان طول کشید؟
+ حدود ۳ روز.

- انگیزه‌ای که باعث شد این کتاب را مطالعه کنم؟
+ این جمله از کتاب که  می‌گوید :"از زندگی ایوان ایلیچ ساده‌تر و معمولی‌تر و بنابراین وحشتناک‌تر پیدا نمی‌شود." من را بر آن داشت تا بخوانم و بدانم مگر زندگی ساده و معمولی هم وحشتناک می‌شود؟

- آیا کتاب‌های دیگری از این نویسنده مطالعه کرده‌ام؟
+ داستان کوتاهی به نام "سه پرسش".

- هزینه‌ی کتاب چه اندازه‌ست؟
+ چاپ ششم، ۳۰۰۰۰ تومان.

- بخوانیم یا نخوانیم؟
+ اگر افسردگی حاد ندارید قطعا و حتما بخوانید.

#بخوان
        

5