یادداشت‌های خاتون (39)

          این جنس کتابها -در سطح جهان-برای مخاطبی که خوراکی برای شناخت کره شمالی ندارد و در عین حال تشنه آشنایی با مثلث برمودای این بخش از جغرافیای آسیا می باشد ،طعمه خوبی است.من هم یکی از همین هزاران صیدها.در کل نیم دانگ پیونگ یانگ رضا امیرخانی  را بیشتر  باور دارم تا این کتاب ؛چون مستند تر است.این کتاب ،داستان دختری است که از کره شمالی فرار میکند.و در نهایت با یک آمریکایی ازدواج کرده  و در آنجا ساکن می‌شود.اگر از بررسی صحت و سقم  داستانهای راوی بگذریم؛ قصه هیجان انگیزی دارد.اگر همه رخدادها واقعی باشند، فکر اینکه این دختر مقاوم چه سختی هایی را پشت  سر گذاشته،مرا به تعجب وا میدارد. امتیاز سه ستاره را برای  هیجان انگیز بودن کتاب میدهم .
اگر یک لحظه به ذهنتان خطور کرد که ایران را با کره شمالی در یک کفه قرار دهید،نیم دانگ پیونگ یانگ‌امیر خانی را بخوانید.از منظر جامعه شناسی پاسخهایی در خور دارد.
        

          اگر چه قصه به دنبال آموزش مطابقت و مقایسه به کودک  است  اما   محتوای  آنچنان خاصی ندارد . رنگ آمیزی و عروسکش برای کودک جذاب است.بهتر بود شخصیتی به عنوان پدر خرگوش کوچولو هم در این قصه در نظر گرفته می‌شد. عروسک پارچه ای، جدا از کتاب طراحی نشده .به کتاب  چسبیده شده است .تکان دادن و حرکت دادن عروسک و قصه گویی  بخاطر چسبیدگی عروسک پارچه ای به کتاب ،آزادی عمل  را می‌گیرد وکار را برای مادر و کودک سخت می‌کند خصوصا برای بچه که مجبور است برای اجرای قصه ، همراه عروسک پارچه ای ،مقوای سنگین کتاب را  هم با دستش بلند کند.
        

           خواندن کتاب ،درمان است. تجربه ای که خودم داشتم را به گونه ای دیگر در این کتاب خواندم.
قصه ی  خانمی است  که برای کنار آمدن با غم از دست دادن خواهر ، تصمیم میگیرد به مدت یکسال،هر  روز، یک کتاب بخواند و نقد و بررسی کند.به این طریق دوستان زیادی پیدا میکند و مسير تازه ای برای او ایجاد میشود.
از این نظر جالب بود که کلی کتابهای مختلف در ضمن داستان معرفی میشد، و مخاطب را به کتابخوانی تشویق می‌کرد؛ ولی از این نظر که ما با حجمه زیادی از اسامی نا آشنا از نویسندگان مواجهیم و همه ی آن کتابهای معرفی شده را نخوانده ایم ،ممکن است متوجه تمام منظور نویسنده نشویم هم خوب نبود.

        

          ماجرای کتاب پیوستن یاران امام حسین علیه سلام به ایشان است.
پاسخ این سوال را در خواهید یافت: 
چطور کسانی که روزی برای امام حسین علیه السلام نامه نوشتند ،از نامه ی خودشان منصرف می شوند و رویه ی دیگری انتخاب می کنند؟ با خواندن این کتاب سیاستهای همراه با مکر را بهتر میشناسید که بی ارتباط با دنیای امروز ما هم نیست. حرفهای قابل تاملی در این زمینه دارد.
        

          هر کسی را  که در ذهنش ، ایران را با کره شمالی مقایسه می‌کند یا  در یک ردیف قرار میدهد ؛به خواندن این کتاب دعوت میکنم.
مگر میشود سفرنامه به کره شمالی -کشوری که تقریبا هیچ کسی حق ورود به آن را ندارد- را نخواند؟!آن هم وقتی به قلم رضا امیرخانی باشد!
        

          کتاب نکات و تذکرات بجایی داشت و در حد عبرت آموزی و دقت در استفاده از اینترنت و گوشی مفید بود.
از جمله بندی وسیر داستانی کتاب خوشم نیامد.انگار نویسنده از پرونده های حقوقی و قضایی، نکاتی را یادداشت کرده بود و سعی داشت در قالب داستانهای کوتاه و شخصیت سازی سریع، آن نکات مهم را به مخاطب منتقل کند.
در کل کتاب خوبی بود و به یکبار خواندنش می ارزد.
        

          نوشته ی دیوید مناشری و ترجمه آقایان مصلحی و بادامچی از انتشارات حکمت سینا است.نمیدانم بخاطر اینکه نویسنده ی  کتاب موسس مرکز ایرانشناسی در اسرائیل است ،کتاب نایاب بود  یا اینکه من نتوانستم خوب جستجو کنم ؛ اما به هر حال کتاب سخت پیدا میشد.به همین خاطر نسخه الکترونیکی کتاب را از فیدیبو خواندم.
 در این کتاب حدودا چهارصدو خورده ای صفحه ای، نظام آموزشی ایران در چند دوره تاریخی(قاجار،پهلوی اول،پهلوی دوم،انقلاب اسلامی)بررسی شده است.
 کتاب، ترجمه خوبی دارد.روان و گویاست.
در کتاب ،نظام آموزشی در بستر تاریخی مورد توجه قرار گرفته ؛ مثلا اینکه اولین مدارس چگونه شکل گرفتند؟ریشه های اعزام دانشجویان به خارج از کشور و ریشه های تاسیس دانشگاههای مطرح کشور چیست و...
به نظر میرسد نویسنده برای نوشتن کتاب بدون تعصب نبوده.مثلا نوع نگاه نویسنده به علمای دوران قاجار حاکی از این مطلب است؛اما با وجود چنین تعصباتی که در متن مشهود است، بعضی از نکاتی که مطرح کرده،جای تامل دارد. مثلا اعزام دانشجویان به خارج از کشور و چالشهایی که آنان بعد از برگشت به کشور برای حکومت داشتند.چه بسا الان هم با چنین مشکلاتی در نظام آموزش عالی روبرو باشیم.
کتاب محتوای خوبی برای  تبیین گری دارد.
انتظار می‌رفت نویسندگان وطنی زودتر چنین کتابهایی را منتشر کنند. صد البته جای خالی چنین کتابهایی در صنعت نشر ما خصوصا  شناساندن نظامهای آموزشی دیگر کشورها محسوس است.
        

          کتاب #من برمی‌گردم  را طاقچه با تخفیف 50درصدی برای فروش گذاشته بود.از آن طریق خواندم.
داستانش مبتنی بر روایت امام صادق (ع ) و در مورد زندگی زنانی است که از طریق رجعت به دنیا برمیگردند و در سپاه امام زمان (عج)به پرستاری از مجروحان میپردازند.
داستان پردازی  شیرین و قابل تأملی داشت؛چون روی صحبتش بیشتر مربوط به خانمها است ،راحت  با شخصیتها ارتباط گرفتم. توصیفات نویسنده از موقعیتها ساده و مناسب بود. از نظر داستانی جذابیت داشت.اما دو تا مطلب درباره این کتاب دارم .اول:
برای من که تاریخ اسلام، رشته تخصصی ام نیست؛ روایتی که کتاب بر مبنای آن نوشته شده  جای سوال بود. متوجه نمیشدم چقدر از فضای داستان و  توصیفات نویسنده از جزئیات زندگی شخصیتهای داستان، واقعی و مبتنی بر روایات است.فضای داستان فقط برای شخصیت سمیه-آن هم چون مکرراً شنیدیم- مانوس تر بود تا دیگر شخصیتها مثل صیانه .
 دوم: چگونگی تمام شدن داستان بود.خیلی یکباره و استعاری و مبهم به پایان رسید.  همه اش دنبال ادامه داستان بودم که بالاخره زبیده در آخر داستان چه کاری انجام میدهد؟ و..از این لحاظ برخلاف انتظارم  تمام شد.
        

          عشق و عقل در متن کتاب انسان و خدای ایشون عجین شده .خداباوری رو از نگاه خودش توضیح داده .کتاب انسان و خدای ایشون =توحید و خداباوری از نگاه یک دانشمند ریاضی مؤمن عاشق .
 کلا شخصیت شهید چمران جالب و در عین حال ناملموسه برام...چطور میشه که با اون تخصص و دسترسی به امکانات و نعمت‌هایی که ممکنه آرزوی هر یک از ما باشه برگرده ایران بره لبنان و تاریخ رو به اون شکل رقم بزنه.
        

          با اینکه کتاب کم حجمی بود و خیلی راحت میشد در عرض یکی دو ساعت خواند ولی هر از چندگاه خواندنش هم تجربه دیگری است.
 از نظر ظاهری قطع و اندازه کتاب طوری هست که در کیف جا میشه و خیلی راحت میشه با یک دست کتاب رو گرفت و حتی ایستاده کتاب رو خوند.
از نظر محتوا کتاب خوبی بود و زندگی شهید طهرانی مقدم رو بیان می‌کرد.ابتدای یکی از  داستانها کهبرگشتن شهید طهرانی مقدم از غرب بخاطر شهادت برادرش رو روایت میکرد ،جمله بندی نویسنده برام نامفهوم بود ابهام ایجاد میکرد که بالاخره منظورش چیه!

در کل با اینکه کتاب خوبی هست و در بطنش سبک زندگی شهید رو داره، به دلم ننشست.چون روایتش از شهید خیلی مردانه وار بود‌.اولش تصور کردم نویسنده اش آقاست که از این زاویه به شهید نگاه کرده بعدا که دیدم نویسنده اش خانمه تعجبم بیشتر شد.
شاید چون مخاطب نوجوان بود وموضوع اصلی کتاب بحث کاری ایشون بوده و یا اینکه حجم کم کتاب باعث شده که خیلی نگاه مختصری به زندگی ایشون داشته باشه و نقاط عطف رو بیاره باعث روایت اینچنینی شده .
در کل من نقش خانواده و زن و فرزندشون رو در این کتاب کمرنگ دیدم.شاید با خوندن کتابهای کاملتری مثل مرد ابدی این مسئله برطرف بشه.از آنجایی که این کتاب برای مخاطب نوجوان خوب نوشته شده، امتیاز کامل دادم اما برای مخاطب با سن بیشتر ،قبل یا بعد  از مرد ابدی خوانده شود بهتر است.
        

          #نفحات_نفت رضا امیرخانی که نشر افق منتشر کرده جزء اون دسته از کتابهاییه که اگر حوصله مطالبی از جنس مدیریت دولتی داشتید باید بخونید. طنز و نغری که نویسنده در بیان مطالب داره روایتهاشو جذاب کرده .بعضی جاها خیلی جدی و بعضی قسمتها با چاشنی طنز روایت گری کرده.یه بخش جذاب کتاب ،نگاه نویسنده به بحث marketing بود.دقیق نمیدونم اولین چاپش کی بوده. فکر میکنم مربوط سال ۸۲میشه.با اینکه برای اولین بار در حدود همین سالها منتشر شده و آن زمان ما فروشگاه‌هایی مثل افق کوروش نداشتیم اما ایده ای که برای بحث فروش ارائه میده شبیه به سازوکارهای افق کوروش هست که ما توی این سالهای اخیر تجربه اش میکنیم.
تجربه چند تا کارآفرین هم داخل کتاب به نثر شیوا  از زبان نویسنده هست که داغ دل رو تازه می‌کنه.به همین خاطر این کتابو در صورتی بخونید که هم به مباحث مدیریت دولتی علاقه دارید و هم حوصله.
بعضی بخشها رو میشه نقد کرد ولی در کل خواندنش خالی از لطف نیست.🌸
        

           محتوای این کتاب دو وجه دارد.
وجه اول: فلسفه ای است که میگوید ما از زندگی ناامید نشویم و حسرت گذشته یا آینده را نخوریم.این بخش از محتوای کتاب خوب است و نگاه آدم را به زندگی تغییر میدهد. این بخش، فلسفی و روانشناسانه است و از طریق پلاتهای داستانی مختلف به نورا ( یا مخاطب  )میفهماند ؛حسرت  داشتن حسرت و آرزو کردن تا وقتی که آن آرزوها یا حسرت‌ها را زندگی نکرده خیلی راحت و آسان به نظر میرسد؛ اما وقتی در آن جایگاه -یعنی تحقق حسرت یا آرزو- قرار میگیرد ،به یقین درک خواهد زندگیش به آن راحتی ها که تصور میکرده نیست.در واقع یک رویکرد فلسفی از دنیاهای موازی به ما میدهد که برای زمان حال، زندگی بهتری داشته باشیم.

اما وجه دوم کتاب: متناسب با فرهنگ ما نیست که شامل بستر و پس زمینه داستانهایی ای  است که نویسنده در قالب آنها محتوای فلسفی روانشناسی را منتقل کرده است؛مثلاً روابطی که نورا در زندگی های مختلف دارد.
به نظرم با توجه به اینکه نویسنده ،غربی بوده (انگلستان)این موارد هم کم و بیش قابل توجیه است.قبل از خواندن کتاب ،از دوستانم  که این کتاب را خوانده بودند بخاطر همین وجه دوم کتاب پیامهای نارضایتی دریافت کردم. الان که کتاب را خوانده و تمام کرده ام متوجه شدم چرا آنان به محتوا شکایت داشتند.در واقع تقریبا در آخر کتاب متوجه میشویم برادر نورا همجنسگرا است و با مردی به نام ایوان ازدواج می‌کندو نورا هم مشوقش بوده است.درواقع بیشترین نقد را میتوان به همین بخش وارد کرد.حقیقتا نمیدانم چرا در ترجمه این مورد اصلاح نشده است.شاید مترجم اصلا متوجه مذکر یا مؤنث بودن اسامی ترجمه ای نشده است. به هر حال میشد در ترجمه کمی اصلاح محتوایی متناسب با فرهنگ ما انجام شود. و پیشنهاد میشود در کنار خوانش جمعی هر کتاب ترجمه شده ،نقد و بررسی عمیق تر آن هم ضمیمه شود.

در کل:  نویسنده با توجه به بستر و پس زمینه های فرهنگی خودش ،نگاه فلسفی خودش را نسبت به جهان توضیح داده است.وجه روان شناسی کتاب مفید و سازنده است؛ اما بستر داستانی با فرهنگ اسلامی ما متناسب نیست.در عین حال این عدم تناسب باعث نمیشود مفید بودن بخش اول را نادیده گرفته و از آن چشم پوشی کنیم. با تمام آنچه ذکر شد این کتاب را به مخاطب نوجوان پیشنهاد نمیکنم.ترجیحا به سنین بالغ تری معرفی کنید.و جلسات نقد و بررسی عمیق هم ضمیمه معرفی این کتاب باشد.
        

          آیا شریفتر آنست که ضربات و لطمات روزگار نامساعد را متحمل شویم و یا آن‌که سلاح نبرد به دست گرفته با انبوه مشکلات بجنگیم تا آن ناگواری‌ها را از میان برداریم؟

مردن… خفتن… همین و بس؟
اگر خوابِ مرگ، درد‌های قلب ما و هزاران آلام دیگر را که طبیعت بر جسم ما مستولی می‌کند پایان بخشد، غایتی است که بایستی البته آرزومند آن بود.
مردن… خفتن… خفتن، و شاید خواب دیدن.
آه، مانع همین‌جاست.

در آن زمان که این کالبد خاکی را به دور انداخته باشیم، در آن خوابِ مرگ، شاید رویاهای ناگواری ببینیم!
ترس از همین رویاهاست که ما را به تأمل وامیدارد و همین گونه ملاحظات است که عمرِ مصیبت و سختی را این‌قدر طولانی می‌کند.
زیرا اگر شخص یقین داشته باشد که با یک خنجر برهنه می‌تواند خود را آسوده کند، کیست که در برابر لطمه‌ها و خفت‌های زمانه، ظلم ظالم، تَفَرعُن مرد متکبر، آلام عشق مردود، درنگ‌های دیوانی، وقاحت منصب‌داران، و تحقیر‌هایی که لایقان صبور از دست نالایقان می‌بینند، تن به تحمل در دهد؟

کیست که حاضر به بردن این بارها باشد، و بخواهد که در زیر فشار زندگانی پر ملال، پیوسته ناله و شکایت کند و عرق بریزد؟
همانا بیم از ماورای مرگ، آن سرزمین نامکشوفی که از سرحدش هیچ مسافری برنمی‌گردد، شخص را حیران و اراده‌ی او را سست می‌کند، و ما را وامیدارد تا همه‌ی رنج‌هایی را که در حال کنونی داریم، تحمل نمائیم و خود را به میان مشقاتی که از حد و نوع آن بی‌خبر هستیم، پرتاب نکنیم!

آری! تفکر و تعقل همه‌ی ما را ترسو و جَبان می‌کند، و عزم و اراده، هر زمان که با افکارِ احتیاط آمیز توأم گردد، رنگ باخته و صلابت خود را از دست می‌دهد.
خیالات بسیار بلند، به ملاحظه‌ی همین مراتب، از سیر و جریان طبیعی خود باز می‌مانند و به مرحله‌ی عمل نمی‌رسند و از میان می‌روند.

پ.ن: کتاب رقعی با ترجمه روان و خوب از نشر دات.
 تامل برانگیز خصوصا بخشهایی که هملت ،جمجمه ای را در گورستان بر دست گرفته و با آن سخن میگوید.
        

          زندگینامه شهید عارف مسلک است که حاج قاسم میخواست کنار ایشان دفن شوند.بعضی از کارهای نقل شده از  وی محیر العقول و خارج از دایره فهم امثال بنده است.با اینکه کتاب خوبی است و دستورات اخلاقی راهگشایی دارد ؛اما به خاطر خارج از دایره فهم بودن بعضی مطالب کتاب ، این کتاب را به همه-خصوصا کسانی که هنوز انس چندانی با خواندن زندگینامه شهدا ندارند-پیشنهاد نمیکنم. 
بهتر است برای کسانی که تازه میخواهند به مطالعه زندگینامه شهدا روی آورند ؛زندگینامه شهدای با درجه عرفان پایین تر و ‌ قابل باورتر دیگری پیشنهاد شود.
مثل کتاب روز تیغ ،کتاب نایابی است. برای تهیه آن تعداد زیادی سایت و منابع مختلف را جستجو کردم .نسخه های دیگری به نام «حسین پسر غلامحسین »هم هستند ؛اما مطمئنا برای تهیه این نسخه از کتاب با مشکل مواجه خواهید شد.به سختی و در نهایت از برنامه با سلام تهیه کردم.
        

          کتابی کم حجم و خواندنی از زبان سید حسن نصر الله.
ارتباط صمیمی و نزدیک آیت الله بهجت با سران حزب الله و دست رد ایشان به تفکراتی مثل حجتیه سلوک عملی این روزهای ما را در جهت گیری سیاسی ،بیشتر از قبل شفاف کرده است و بیانگر جهادی پیش بینی شده است که پشتوانه معنوی دارد.
پ.ن: در این کتاب به نقل مستقیم از سید حسن نصرالله گفته شده که به توصیه علمایی مثل آیت الله بهجت ،طلبگی و درس خواندن داخل ایران را رها کردند و برای مبارزه به لبنان رفتند.
نتیجه : پس زیاد به خودتان سخت نگیرید 
اگر از طرف کسی همتراز با آیت الله بهجت توصیه به کار دیگری شدید آن را بجای کتابخوانی انجام بدهید.🙂
        

          یکی از مزیت‌های این کتاب نسبت به کتابهای دکتر بازرگان ،معرفی تکنیکهای جدیدتری از گراندد تئوری است.
تحلیل‌های کارکرد محور  که برای تئوریزه کردن بخشی از فرضیات ذهنی نویسنده به کار میرود را می توانیم تقریبا معادل با گراندد تئوری یا GT بدانیم.گراندد تئوری؛یعنی تئوری هایی که برخاسته از داده ها هستند.
گلیزر یکی از مبدعان این روش بر نقش محقق در چگونگی  تحلیل داده و نظریه پردازی از داده های استقرایی تایید میکند.
جالب است بدانیم که یکی از راههای اعتبار سنجی تئوری های برآمده از داده ها که ماحصل کار پژوهشگر می باشد ؛سنجش شایستگی دانشی و هنجارهای حرفه ای خود پژوهشگر هست.این امر بدا معنی است که پذیرفتن هر تحلیل و فرضیه پردازی از طرف افرادی که ظرافت‌ها و بزنگاهها را درک نکردند قابل قبول نیست. از این رو مخاطب و شنونده باید خودش عاقل باشد و اعتبارسنجی کند.
نظریه پردازی کردن در زمان حال و براساس کارکرد، اشکالی ندارد و ضروری نیست که حتما به آینده پژوهی تبدیل شود. همینکه بتوان به این نظریه پردازی، کارکردی عمق بخشید و از یک دیدگاه کلاسیک به سمت سازنده گرایی جهتش داد هم مشکل حل میشود؛.مثلا میشود بجای تحلیل کارکردی- که بیشتر تکثر را در پی دارد-،تحلیل ابعادی ارایه داد و بافت و شرایط و پیامدها و...را برای هدف عبرت گرفتن و برای تبیین و شفاف سازی  توضیح داد.
        

          از خواندن این کتاب مبهوت خواهید شد....
 اینقدر مبهوت و حیرت زده این شخصیت بودم که چند باری  نوشتن یادداشت را رها کردم.
با اینکه ام علا را ندیدم اما فکر میکنم بدانم چه شخصیتی داشته اند.
صبور و آرام و عمیق .
تقریبا مثل شخصیت کتاب راز درخت کاج،؛درد کشیده ولی مقاوم.

اسم این کتاب حول محور داستان زندگی ام علاء انتخاب شده است؛ اما در اصل روایت‌هایی از زنان صبور و محب اهل بیت می باشد.
برای من که با تاریخ و اعمال حزب بعث  آشنا نبودم ،فضای ظلم و ستم حکومت عراق در زمان حزب بعث شوکه کننده بود.
وقتی حزب بعث مردان مبارز را نمی‌توانست دستگیر کند ،زن و بچه هایشان یا مردان دیگر اقوامشان را به زندان می‌برد تا آنها را وادار به تسلیم کنند. فکر نکنم حتی خانمهای شهدای دفاع مقدس یا مدافع حرم چنین مصائبی تحمل کرده باشند.
 داستانهای مربوط شهید سید عزالدین و شهید سید صادق  در این کتاب از آن قسم داستان‌هایی است که متوجه نخواهی شد کی گریه کرده ای. فقط تا به خودت می آیی میبینی از پس پرده اشک  داستانش را میخوانی ...غمی که بغض میشود در گلو و راه نفس را می‌بندد؛ مثل موقعی که در کتاب اینک شوکران شهید مدق لحظات تنهایی همسر مدق در پشت بام بعد از شهادت شهید را می‌خوانی.
 در کل این کتاب از آن دسته کتابهایی است که خیلی وقت به دنبالش بودم .تقریبا همتراز با کتاب من برمی‌گردم .
 داستانی قوی تر از کتاب دختر شینا داشت و مناسب مخاطب بانوان.
از آن کتابهایی  که بعد از خواندنش روی چهارچوب‌هایت تجدید نظر می‌کنی و من هنوز متحیر این شخصیتم.
        

          شگفتانه خاصی ندارد؛ اما از زاویه جدیدی به جنگ و جبهه نگاه کرده است.استمرار و تلاششان متعجبم کرد.شهادت سرهنگ داستان یا چگونگی شهادت لودرچی ها متاثرم کرد.در کل کتاب خوبی است.پیشنهاد میکنم بخوانید. کتابش از کیفم در نیامده، توسط یکی دو نفر از دوستانم به یغما رفت🤠
        

          جذابیت‌های خرید این کتاب از سایت : دریافت شیشه عطر حرم +دفترچه دعاها و اذکاری که خود شهید جمع آوری کرده است.
جذابیت‌های کتاب :جدا از نثر ساده و روان، استفاده از QRکد در بین متن- که حاوی ویدئو های زندگی شهید و صدا و تصویرش بود -از ویژگی های مثبت دیگر این کتاب محسوب میشود(شبیه کتاب تاب آوری سید کاظم روحبخش).همین محتوای صوتی تصویری گنجانده شده در کتاب خوب است ؛چون فقط غرق داستان نمیشوید و یادت می آورد یک آدم که دنیای افراد دیگری بود،شهید شده است.
        

          داستان دختر فرزند طلاقی است که به  مشکلات زندگی اش غلبه می‌کند و موفق میشود.برخورد این آدم با زندگی پرفراز و نشیبش قشنگ است.این طرز برخوردش را دوست داشتم.این کتاب را می توان به افرادی که تحت پوشش بهزیستی هستند یا فرزند طلاق بوده و با مشکلات عدیده ای روبرو هستند معرفی کرد.جستجو نکردم اما فکر میکنم داستانش مستند و واقعی هست.