یادداشت خاتون

        کتاب #من برمی‌گردم  را طاقچه با تخفیف 50درصدی برای فروش گذاشته بود.از آن طریق خواندم.
داستانش مبتنی بر روایت امام صادق (ع ) و در مورد زندگی زنانی است که از طریق رجعت به دنیا برمیگردند و در سپاه امام زمان (عج)به پرستاری از مجروحان میپردازند.
داستان پردازی  شیرین و قابل تأملی داشت؛چون روی صحبتش بیشتر مربوط به خانمها است ،راحت  با شخصیتها ارتباط گرفتم. توصیفات نویسنده از موقعیتها ساده و مناسب بود. از نظر داستانی جذابیت داشت.اما دو تا مطلب درباره این کتاب دارم .اول:
برای من که تاریخ اسلام، رشته تخصصی ام نیست؛ روایتی که کتاب بر مبنای آن نوشته شده  جای سوال بود. متوجه نمیشدم چقدر از فضای داستان و  توصیفات نویسنده از جزئیات زندگی شخصیتهای داستان، واقعی و مبتنی بر روایات است.فضای داستان فقط برای شخصیت سمیه-آن هم چون مکرراً شنیدیم- مانوس تر بود تا دیگر شخصیتها مثل صیانه .
 دوم: چگونگی تمام شدن داستان بود.خیلی یکباره و استعاری و مبهم به پایان رسید.  همه اش دنبال ادامه داستان بودم که بالاخره زبیده در آخر داستان چه کاری انجام میدهد؟ و..از این لحاظ برخلاف انتظارم  تمام شد.