یادداشت‌های سیدحسین موسوی (47)

آسیدعلی‌آقا
صفا.... صم
          صفا.... صمیمیت.... پیشران عاشقی....

گفتن از این جور کتابا به صرف اینکه تاریخچه خطابشون کنیم و ازشون بگذریم به نظر من کار درستی نیست،

این کتاب معدن پرگوهری هست برای اینکه در مسیر حق شما رو ثابت قدم تر نگه داره، پر است از تشویق هایی که همچون نبات بر دهان خواننده میگذارد که؛ 
ببین! این مسير حق است و مبادا به چندتا ناملایمتی در زندگی از مسیر اصلی جا بمونی!!

سرمنشأ تشویق و ترغیب و ایجاد انگیزه بسیار قشنگی در این کتاب بود، که هرچه میخوندی، دوست نمیداشتی که تمام بشه و به پایان برسه،

کتاب به روایت و از زبان خود آقای‌ قاضی نگاشته شده بود و از ابتدا و اتفاقات اصلی ای که در زندگی خودشون پیش اومده بود شروع میکرد و تا تدریس و شاگردهایی که ایشون داشتند و تربیت کردند ادامه میداد،
در خلال این احوال و گذر زمان هم نکات و دستورات ارزشمندی رو بیان می‌کرد که برای عاشقین و سالکین بسیار راهگشا بوده و هست و خواهد بود و خب از این قسمت بهره ها بردم،

از جمله کتاب‌هایی بود که دوست دارم همیشه دم دستم باشه و هرازگاهی اونو ورق بزنم و بخونم،

از خوندنش پشیمون نمیشید.... 🙂🙂🫠🫠
        

45

جین ایر
عشق... نفر
          عشق... نفرت... یتیم آزاری... انگلیس بدون روتوش 🫠

خب اول از همه فک میکردم این عاشقانه کلاسیک هم مث داستان نه چندان جالب  «اما» باشه، ولی اینطور نبود.

دنیای برونته راجع به کودک یتیمی هست که بعد از فوت پدر و مادرش توسط داییش به سرپرستی گرفته میشه و بعد از فوت داییش هم به دست زن دایی نه چندان خوش اخلاقش میفته و ادامه ماجرا....

داستان بشدت گیراست
توصیفات مکان و زمان و پیوستگی داستان تقریبا خوب و قابل قبوله و داستان حول شخصیت جین ایر میچرخه،
چنان صحنه‌ها زیبا و استادانه توصیف شدن که حس میکنید واقعا توی اون صحنه دارین قدم میزنین، 
شما هم سردتون میشه و هم کنار بخاری احساس خوش گرما بهتون دست میده... 🫠❄️🔥

شخصیت داستان خیلی خوب توصیف شده
و خیلی خوب جا افتاده و همینطور کاراکترهایی که خواننده احساس میکنه واقعا زنده اند و نفس می‌کشند. 

با این کتاب قشنگ حرص میخورید، 
قشنگ عاشق میشید،
قشنگ فحش میدید به شخص اول 😅😅
قشنگ ترس ورتون میداره،
و قشنگ احساس های درهم و برهم بهتون دست میده،

برخلاف داستان  «اما» و یا  «داستان خلیج نقره ای» که صرفا داستان بودند بدون هیچ مطلب آموزنده ای (نظر شخصی) این داستان در خلال خودش خیلی حرفا برای گفتن داره،

از رابطه کاراکترها با خدا
و یا رونمایی از شیطان صفتی کسانی که مدعی خداشناسی و خداباوری اند بگیر تا روابط اشراف با هم و اشراف با زیردستان و حکومت های اشراف رعیتی،
از عدالت و انسانیت بگیر تا تلاش بی وقفه برای به بیرون کشیدن خود از منجلاب های ناامیدی محض،

به نظر من نویسنده خوب سعی کرده که سرنوشت و تقدیر رو بهم گره بزنه و همچنین از یک عشق حقیقی پرده برداری کنه،
عشقی که زیبایی و پول رو با زشتی و فقیری عوض میکنه ولی در عوض دست به روی زیباترین عشق میذاره،
عشقی که هدفش خود افراده نه پول و موقعیت اجتماعی،

داستان علی رغم تصور اینکه روتین باشه، روتین نیست
اینقده تعلیق های قشنگی توش گنجونده شده که خواننده رو میخ خودش میکنه تا دقیقه 90 و این به نوبه خودش برای یک کلاسیک عاشقانه واقعا زیبا و گیراست.

این داستان
یک داستان آموزنده بود برای من
نه یک داستان داستانی

امیدوارم از خوندنش لذت ببرید... 🙃🙂
        

69

مردی که می‌خندد
عشق... سرن
          عشق... سرنوشت.... انسانیت.... ظلم....
نههههه.... بازم نمیشه این کتابو توصیف کرد،
اصن از چیش بگم براتون؟ ؟

بعله هوگو این کتابو در نقد اشرافیت انگلستان نوشت، ولی آیا فقط اشرافیت بود؟ خیر
همه چیز بود
تاریخ بود
اخلاق بود
عشق بود
طبابت بود 
الهیات بود
فلسفه بود
هنرمندی بود
اسطوره شناسی بود

نه نه.... وصفش محاله
هرچی براتون بنویسم، معنای استقامت یک کودک فوق بی پناه رو نمیتونم بیان کنم،
هرچی بنویسم نمیتونم از وحشت یک شب طوفانی بر پهنای بیکران دریا و صخره بگم براتون،
هرچی بنویسم بازم قلم در هزارتوی اشراف زادگی آن زمان از فرط ظلم و جور نمیچرخه که نمیچرخه...

تا نخونید نمی‌فهمید که وقتی پای فروش یک بچه می‌نویسند (به فرمان پادشاه) چ آه جانسوزی گلوتون رو خواهد سوخت،

از عشق زمینی بگم براتون؟!
دیدید یک از ریخت افتاده عاشق یک نابینا بشه؟! عمرا
اینم نمیتونم وصف کنم،

حمایت برادر از برادر ناتنی دیدید؟ زیااااد
و نه اینکه بخاطرش با تمام هیمنه اشرافیت در بیفتی،

این کتاب بهتون حس عاشقی میده
حس دلدادگی میده
حس ترس و وحشت
حس تک و تنها موندن ور امواج خروشان دریا میده،
حس وحشت سیاهچال و ناامیدی محض میده،
حس هوا و هوس میده،
حس دارا بودن و بزرگ‌زاده بودن مطلق میده،
حس بی کسی میده،
حس غرور انسانیت میده،

برید بخونید بلکه آدم شیم... 🥺🥺😪

پ. ن: مث سایر آثار هوگو، فقط نقشه نداشتن رو اعصاب بود 😬😬
        

94

صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی : ماجراهای واقعی یک زن و یک شکم پا

29

چشم هایش
یک عاشقانه
          یک عاشقانه آرام اما جانگداز، اما سوزناک، از جنس رفتن و نرسیدن از جنس حسرت و آه و اندوه...

چشم‌هایش بزرگ علوی اگرچه به دل خیلیا نمیشینه اما به دل من نشست،
داستانی گیرا، جذاب و پر از توصیف و شرح حال های زیبا، 

نمیدونم چرا موقع خوندنش آدم حس واقعی بودن این داستان بهش دست میده و حتی دوست داره بگرده و این اشخاص رو پیدا کنه توی تاریخ واقعی... 

وصف حال افراد در زمان دیکتاتوری محض و در زمان خفقان شاید محور اصلی این داستان بوده و چ خووووب هم اونو نمایش داده بوده، 

شاید اگه بزرگ علوی بعد از این آخرین اثرش قبل از رفتن به آلمان و برلین به نوشتن ادامه می‌داد چ بسا که آثار فاخر دیگری ازش به ثبت می‌رسید و امروز زبان وادبیات فارسی غنی تر و غنی تر میشد، 

و اما در مورد داستان، 
داستان از ابهام یک نقاشی از یک نقاش مشهور بنام ماکان شروع می‌شود و در ادامه ناظمی که سالها پس از فوتش به دنبال راز نهفته در آن چشم ها می‌گردد و به صاحب آن چشمها می‌رسد و شرح مواقعی از آن زمان به دست می‌دهد که خواننده رو میخ خودش میکنه و دوست داره که تا انتها پیش بره و ببینه چ اتفاقی برای این عاشق و معشوق افتاده... 

شاید به جرأت بتونم بگم تابحال یکی از قشنگترین رمان‌های فارسی بوده برام، 

🪄🖊️ و یک نکته اخلاقی این داستان هم این بود که،
🩵 خداییش اگه کسی به دلتون میشینه هواشو داشته باشید
جوری پسش نزنید که اون عقبگرد کنه و دیگه هیچ وقت اون خود سابقش رو حتی در اون شخص هم پیدا نکنید که پشیمان خواهید شد..... پشیماااااااااااااان 🩵
        

47

هری پاتر و محفل ققنوس
خب آن‌گونه
          خب آن‌گونه که مستحضرید این جلد تمام شد،
ضربان آهنگ داستان نسبت به دو جلد اول این مجموعه (محفل ققنوس) خیلی بهتر شده بود و واقعا نمیشه نادیده گرفتش،

کلا روند محفل ققنوس خیلی کند بود و پر بود از حوادثی که میتونست بیان نشه و یا اونقده بسط داده نشه و خب لطمه‌ای هم به داستان نمیزد طبیعتا،

محفل ققنوس از نظر من، فصل حماقت بود، فصل شجاعت و هوشیاری بود، فصل دور هم گرد آمدن و بهم رسیدن و هوشیار بودن و هوشیار کردن بود، فصل این بود که تمام دنیا بهت بگن عقلت رو از دست دادی و تو ذره‌ای کوتاه نیایی،
فصل این بود که تمام دنیا تنهات بذارن ولی تو یک تنه خودت و عزیزانت رو مجهز کنی برای خطری که پیش رو داری،

فصل گرد هم آمدن ها و جدا شدن ها بود...
اگه مجموعه هری پاتر قصد داشت که قدرت عشق رو به نمایش بذاره، به نظر من رولینگ خیلی دیر به این موضوع پرداخته، جدا خیلی دیر و این خوب نیست که بعد از چندین جلد....

این کتاب حرص شما را در خواهد آورد ولی خب چاره‌ای نیست
شاید زندگی واقعی همین باشه،
گاهی خوشحال میکنه، گاهی گریان و گاهی حرص آور... 
        

37

سیلماریلیون
زیبا.... پ
          زیبا.... پیچیده.... پر نام و نشان.... مجذوب کننده.... با شروعی خسته کننده 🤌🏻🥲😅

سیلماریلیون 
اولین کتاب دنیای تالکین هست

کتاب شروعی سنگین داره، از خود خدای دنیای تالکین شروع میکنه و به بچه‌های خدا میرسه که میان روی زمین و در غرب ساکن میشن (در واقع اون غربی که در ارباب حلقه‌ها همه کشتی ها بسمتش بادبان می‌کشیدن یکی از قسمت‌های اصلی این کتابه و اینجا مفصل باهاش کار داریم)

سنگینی اولی کتاب به این خاطره که از همون شروع تالکین شما رو با یک عالمه اسم بمباران میکنه،
و تازه کاش فقط با اسم بمباران می‌کرد، بعضی اسم ها رو (که تعدادشون کم هم نیست) رو به چند زبان (الفی یا آدمیان و...) بیان میکنه و در اینجاست که مات و مبهوت داستان می‌مانید و میگید تالکین جان، خدایی چی زدی؟!! 🥲😅🤌🏻

خب اگه خواننده عزیز از سد اسم های اشخاص و مکان ها و سرزمین ها جان سالم به در برد، تازه می‌رسد به شیرینی های داستان،

ببینید خود خدای داستان تالکین (ایلوواتار) بعد از آفرینش جهان، آدمیان فانی رو خلق میکنه،
بچه‌هاش هم الف ها رو
یکی از بچه‌های ایلوواتار ‌که جنسش خراب بود (مورگوت) میشه خصم این داستان و تمام نیروی شر داستان رو یک تنه یدک میکشه و جالبه بدونید که سائرون معروف یکی از بزرگترين فرمانده نیروهای ایشون بودن، و این مورگوت (که بچه خدا بوده) هم اورک ها رو خلق میکنن، 

یکی دیگه از بچه‌های ایلوواتار هم دروف ها رو در اعماق زمین خلق میکنه، 

در این اثنا و در این کتاب شما به طور مفصل راجع به شهر نومنور و مردم اسیلدور و اخلافشون مطلب میخونید که اصلا این گروه آدمیان چی بودن و چی شدن و چرا نومنور سقوط کرد و چ اتفاقی برای مردمش افتاد، (همونطور که عزیزان مستحضر هستید پادشاه آخر یا همون آراگون از نسل ایسیلدور بود) که این شهر سقوط کرد و هیچ اثری ازش باقی نموند.

✅✅✅✅ اینو بگم بهتون اگه با اسامی کنار بیایید، بند بند وجودتون از خوندن این کتاب مشعوف خواهد شد، جوری که در پوست خودتون نخواهید گنجید،
قلم تالکین و دنیایی که خلق کرده پر از شگفتی و پر از حوادثی هست که حتی تصورش رو هم نمی‌کنید و ماجراهایی در خودش داره که تمام احساس شما رو در بر میگیره،

✅✅ این دومین باری بود که خوندمش، ولی هنوزم باید بخونمش 🫠🥹

برید بخونید و حالشو ببرید 🤌🏻🥰🥲
        

48

روز رهایی: در سایه سار مهدی موعود (عج)
✈️دایرةالم
          ✈️دایرةالمعارفی در باب مهدويت✈️

برای کتابی که داشتم می‌نوشتم به اطلاعات مهدویت نیاز زیادی داشتم و این کتاب یکی از اونایی بود که برای این امر بدستم رسید، 
(البته ظاهرا یا چاپ مجدد نمیشه و یا خیلی کم چاپ میشه، چون یکم سخت گیر اومد)

این کتاب به هیچ وجه داستانی نیست و چنانچه دنبال یک کتاب داستانی طور و برا سرگرمی می‌گردید سمتش نیایید،

کتاب حدود 20 سرفصل داره که در سرفصلی روایات مربوطه رو از پیامبر گرفته تا آخرین معصوم نقل میکنه و در اثنای احادیث نویسنده توضیحاتی در مورد اون حدیث میده و تا حدودی هم سعی میکنه که اونو به زمان حال بیاره و نمودهای عینی اون رو معرفی کنه. 
(که البته من حدود 60 یا ۷۰ درصد توضیحات نویسنده رو میتونم بگم قابل قبول بود از نظرم، چون از نظرم نمیشد دقیقا برای برخی احادیث مصداق تعیین کرد)

کتاب با سرفصل قائم منتظر کیست شروع میشه
و در فصل دوم اوصاف امام مهدی رو بر طبق روایات بیان میکنه،
فصل سوم به تولد حضرت میپردازه،
فصل چهارم به حکمت و چرایی غیبت مفصل میپردازه،
فصل پنجم درباره چگونگی استفاده از امام غایب،
فصل ششم شبهات عمر طولانی حضرت رو جواب میده،
فصل هفتم در مورد غیبت صغرای حضرت و نایبین ایشون هست، که اینجا خیلی اطلاعات دستگیرتون میشه از
فصل هشتم راجع به غیبت کبراست
فصل نهم در رابطه با سرگردانی و انتظار فرج در روایات پرداخته،
فصل دهم به ویژگی های مؤمنان منتظر پرداخته
فصل یازدهم در مورد یاران امام زمانه
فصل دوازدهم در مورد روز ظهور هست که نویسنده بر طبق روایاتی اونو روز رهایی و روز پیروزی نام نهاده،

از اینجا به بعد نویسنده به حوادث و ماجراهای گس از ظهور پرداخته؛ 
فصل سیزدهم در مورد فرود آمدن مسیح به زمینه
فصل چهاردهم در مورد دولت حق هست
فصل پانزدهم در باب نشانه ها و معجزات در اثنای ظهوره،
فصل شانزدهم به طور ویژه به مردمان (اعم از زن و مرد و علما و حاکمان و قرآن و دین) آخرالزمان پرداخته

فصل هفدهم مفصلا به اتفاقات معجزه گونه میپردازه
اعم از 
_صاعقه و قحطی و ویرانی
_آتش سوزی، طوفان و خرابی
_خورشید و ماه و ستارگان
_زلزله‌ها و ویرانی ها
_مسخ و دگرگون شدن ها
و _فریاد و ندای آسمانی 

فصل هجدهم در مورد فتنه‌های همگانی، جنگها، ویرانی ها و کشتار هایی که رخ خواهد داده
فصل نوزدهم و بیستم که من نتوستم خوب ارتباط بگیرم باهاشون در مورد فتنه‌های خارجی و انقلاب و شورش‌های بازیگران اصلی صحنه آخرالزمان هست، (خراسانی و یمانی و هاشمی و سفیانی و....) 

💟میدونم طولانی شد، ولی سعی کردم مفصل بنویسم که کسی که میخواد این کتاب رو انتخاب کنه برای خوندن بدونه که چ چیز در انتظارشه و به سردرگمی نخوره💟


🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
        

39

دن کیشوت (دو جلدی)
زیبا... دل
          زیبا... دلاورانه... عاشقانه.... طنزانه.... و یک عالمه آموزنده،

شاید این کلمات بخش کوچکی از توصیف بلند و بالای این کتاب باشه،
منی که تا 180 صفحه قصد کنار گذاشتن این کتاب رو داشتم، چنان میخ و محو محتوای مسحور کننده اون شدم که هیچ گاه نخواهم تونست اونو فراموش کرد،

بارها و بارها در حین خوندن این کتاب و در گزارش های اون میگفتم کاش این کتاب، کتاب درسی ما می‌بود، کاش بجای این همه دین و زندگی و ادبیات اینو جایگزین میکردند،

این کتاب، دایرةالمعارف چگونه زندگی کردن، چگونه زیستن، چگونه حکومت کردند و در یک کلام راه و رسم انسان بودن است،

گرچه نویسنده براساس باورهای مسیحیت خودش این کتاب رو نوشته و بسیاری از مطالب اون با منابع اسلامی اصیل ما هم مطابقت داره و از این نظر در جای جای کتاب حس میکردم مشغول مطالعه نهج‌البلاغه هستم (حس شخصی)

و البته یک انتقاد هم نسبت به کتاب داشتم و اونم این بود که نویسنده از هیچ فرصتی برای تخریب اسلام و مسلمانان نگذشته بود و این مطلب رو بنده نتونستم به تفسیر و توضیح قاطعی در موردش برسم چون احتمال دادم که آنچه نویسنده از اسلام و مسلمین دیده واقعا همانگونه بوده که نوشته و اصلا اسلام اصیل بهش نرسیده (از وحشی‌گری های اعراب بعد از پیامبر کم وبیش همه مطلعیم.

از طنز داستان هرچی بگم کم گفتم
البته این طنز به معنای کرکر خنده نیست ولی شاید برای شما باشه و همین ی مسئله جذابیت و گیرایی داستان رو دو چندان میکنه و البته داستان از تعلیق های زیبا و گیر کم نداره چیزی و شما رو پای کتاب نگه میداره، 

یکم از فراز و فرودهای داستان بگم بهتون
داستان در جلد اول بیشتر به داستان های متفرقه پرداخت شد ولی رفته رفته در طول داستان جذابیت اون بالا میره،
ماجرای پهلوان پنبه ای هست که به نیت کمک به مظلومان و مورد ستم قرار گرفتگان جامه رزم‌آوران به تن می‌کند و در این راه ماجراها پشت سر می‌گذارد و به هر شکلی که از دستش بربیاد سعی بر کمک میکنه ولو مورد ضرب و شتم قرار میگیره و یا در این راه ناملایمتی میبینه.

جلد دوم ماجراها اکثرا معطوف به خود پهلوان میشه ولی نکات و درس‌های آموزنده اون و همچنین طنز داستان بیش از پیش میشه و خب من جلد دوم رو بیشتر پسندیدم. 🤪

چقد نوشتم
ببخشید دیگه
گفتم شاید بکار اونایی که قصد خوندنش رو دارند بیاد،

برید بخونید
لذت ها نهفته است در آن 🤪🤪😇
        

100

هری پاتر و جام آتش
فراز و فرو
          فراز و فرودهای این داستان از هری پاتر شاید به هیجان انگیزی جلدهای قبل مثل حفره یا تالار اسرارآمیز نبود،
یک حالت فرسایشی به خودش گرفته بود، البته
این که تبدیل به دو جلد شده بود هم بی تأثیر نیست در جای خودش، پس قضاوت اصلی بماند برای بعد...

تقریبا تا ماجرای جام جهانی کوییدیچ نصف کتاب گذشته بود و به جز چندتا هشدار و ترس همیشگی که داستان های رولینگ بوسیله اونا شروع می‌شدند و به پیش میرفتن چیز خاصی نداشتیم،

توصیف صحنه‌ها و خلق چیزهای نو در داستان کم نداشتیم و خب اینو مرهون ذهن سرشار رولینگ هستیم،
مثلا قبل از مسابقه لپرکان ها و پریزاد ها...
یا چادرهای جادویی کمپ که از بیرون یکسان ولی از درون قصری بودن...
یا مثلا اون جن خونگی کراوچ که در واقع اصلا ی موضوع انحرافی در کنار موضوع اصلی بوجود آورد...

اونجا که هری انتخاب شد واقعا غیرقابل حدس زدن بود برام،
ولی قسمت دردناک داستان که رولینگ اونو به خواننده ها هدیه داد تک و تنها موندن هری بود، واقعا این موضوع و نحوه بیان رولینگ آدمو متأثر می‌کرد،

تو این ماجرا و شاید از همون اول، بشدت از این خبرنگار اسکیتره حس تنفر پیدا کردم...
خودش و قلم جادوییش بخورن به دیوار گرم ایشالله 🥲🫠🫠

راجع به مرحله اول بازی حرف خاصی ندارم، واضح بود به نظرم 🥲

خب فعلا باید رفت جلد بعد 🫠🫠
        

41

ترجمه الغارات: ‏‫سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)
روایت‌ها ب
          روایت‌ها بسیارند و عبرت گیران چ کم....
کتابی گمنام و ناشناخته بود ولی در زير پوست من لانه کرد،
اما با درد....
گویی همیشه این درد با من خواهد بود تا آنکه جانم بستاند....

و با اقتباس از قول حضرت علی عزیزم
اگر شخصی از این درد جانکاه جا بسپارد سزاوار است مرگ بر او.

این کتاب شرح مواقعی داره به حوادثی که کمتر به اونها پرداخته شده،
همه ما سه جنگ معروف حضرت رو بسیار شنیدیم، ولی اینا ققط دو سال اول بود، پس باقی چی؟؟؟

باقی حکومت حضرت مواجه میشه با شونه خالی کردن مردم از جهاد در کنار حضرت و در همین حین غارتها و تجاوزات معاویه به مناطق تحت حکومت حضرت که ابتدای اون با تصرف مصر شروع میشه و به مرور و عدم دریافت پاسخ قاطع از حکومت مرکزی جرأت بیشتری کسب میکنه که به بقیه قلمرو حضرت تعرض بکنه، چ با قتل و کشتار و چ با غارت و غصب عناوین و شؤون امیرالمؤمنین...

و همه اینها دقیقا کی شروع شد؟؟
از جنگ صفین که امثال اشعث ها حضرت رو به حکمیت وادار کردند...
جنگ نهروان توی برنامه نبود، حضرت از جنگ شام سپاه رو کج کرد به نهروان و چقد دردناک بود التماس‌های حضرت برای عظیمت به شامات و تبعیت نکردن مردم از او...

اگه خواستید بدونید چ بر حضرت علی در این مدت گذشت، این کتاب بسیار بسیار پاسخی خواهد داد به عطش شما.

و من الله توفیق ❤️
        

33

زیارت عشق؛ تجلی های عاشورا
          جا داشت خیلی زودتر راجع به این کتاب بنویسم چند خطی ولی فرصت نشد،
کتاب در واقع سخنرانی های به متن دراومده استاد غفاری (از شاگردان آیت الله بهجت و علامه طباطبایی) هستش که توسط شاگردان ایشون مرتب و منظم و دسته بندی شده،

کتاب فوق العاده جذابی هست و بطور کامل حول زیارت عاشورا و مراتب معرفت نفس و سیروسلوک در این زیارت شریف میچرخه،
متن ساده و روونی داره و جابه‌جا با احادیث و روایات مستند شده،

کتاب ی جور خاصه
وقتی میخونیدش به آدم حس خوبی میده،
مدام شوق به زیارت ابا عبدالله تو وجودتون میجوشه و حس به گناه خیلی کمرنگ میشه،

ی جورایی من نمیتونستم زیاد به زیاد بخونم،
مدام مکث میکردم که تا مزه مزه کنم که چی گفته و چی شده و گاهی چند روزی با همون که خونده بودم زندگی میکردم 🥹🥹🥹🙂

خیلی طولانی شد خوندن این کتاب برای من
ولی از جای جای اون لذت بردم 🥹🥹🥹
و در واقع برای این که تموم نشه، کشش دادم 😅😅🙃

بسیار توصیه میشه 🥲
بخونیدش
پشیمون نمیشید 🥲🥲🥲
        

16

هری پاتر و زندانی آزکابان
خب جونم بر
          خب جونم براتون بگه از ماجرای پیش آمده،
لطفا اگه گروه خونیتون با لو رفتن داستان مشکل داره، ادامه ندید این یادداشت رو 😁😁
ولی خب یکم دنیاتون رو می‌سازم دیگه،
نه خیلی میگم
نه بی حرف میمونم 🥲

بازم ماجرا از همون خونه خاله هری شروع شد،
موندم چرا هرچی زمان میگذره این دورسلی‌ها آدم نمیشن؟!
خودشون کم بود که عمه اشونم اضافه شد.... 
بگذریم

این جلد از جلد قبل بهتر بود، زودتر وارد داستان شد،
ولی بااااازم خیلی لفتش داد تا به اصل موضوع رسید،

البته اونقده که نویسنده از بلک میترسوند آدم رو،
همش میگفتم در حد این ترس میتونه جواب بده؟
ولی خب ماجرا اصلا اونطور تموم نشد که شخصیت بده داستان واقعا بد بوده باشه،

خیلی جاها حدس میزدم داستان رو که انتهای داستان دتا حدودی حس‌های من درست از اب در میومدن، البته اینجور نبود که بتونید پیش بینی کنیدااااا،
اصلا جریان ی جور دیگه میشد مدام....

توی این قسمت
گذشته و آینده هاگوارتز بهم رسیدند و این جالب بود به نظرم،
نویسنده توی چندجا و در چند جبهه داستان رو پیش برد که خیلی خوب درگیر می‌کرد خوانند رو،

اول که خونه دورسلی ها بود
دوم خود هاگوارتز
سوم بازی کوییدیچ
چهارم رابطه با دیوانه سازها
پنجم ماجرای تیم قدیمی هاگوارتز
ششم کلاس‌های درس

اینا هرکدوم جذابیت های خاص خودش رو داشت و من لذت بردم واقعا ازش....
ولی مث دو جلد قبل نشد ماجرا...

پیش بسوی جلد بعد.... 🥲
        

22

هری پاتر و سنگ جادو
خب جونم بگ
          خب جونم بگه براتون
خیلییییی دیر به جمع خوانندگان هری پاتر پیوستم،
و خب بشدت منتظر شروع اجلاد بعدی اونم 🥲🥲

شخصیت پردازی کتاب محشر بود
همون اول شروع کرد و همه رو ریخت وسط
شروع طوفانی داشت،
و خیلی سریع ما رو وسط ماجرا کشوند، بس حاشیه،

شخصیت های جالب و با کارکترهای متفاوتی رو به نمایش گذاشته که هرکدوم به تنهایی نماینده یک تیپ خاص از افراد میتونه باشه،

اینکه ما تا انتهای کتاب فک میکردیم پروفسور اسنیپ خرابکاره ماجراست هم البته خالی از لطف نبود،
چرخش ناگهانی داستان در انتهای داستان البته غافلگیر کننده بود، جا خوردم ی لحظه،
آخه حتی یک نشونه هم نبود که کار کار اسنیپ نیست،

دوست شدن‌های سه نفر،
کسر امتیازها
و دریافت امتیاز ها در انتهای ماجرا
اصن زیرورو کرد زمینه داستان رو،

ی نکته جذاب دیگه این بود که هری از اول معروف بود، در ادامه ماجرا منفور شد و در انتها مجدد به جایگاه اولش برگشت، واقعا هنرمندی بی نظیری بود....

برید بخونید،
پشیمون نمیشید.... 🥲🥲🥹
        

41